از امید در 17 دی 1386، ساعت: 4:37 ب.ظ، دسته: ایران
افسانه، پدیده ای تاثیر گذار و پر اهمیت که در کشور ما همیشه به عنوان یک سرگرمی کودکانه، بی اهمیت و منفی از آن یاد می شود، در اکثر کشورهای دنیا پدیده ای تاثیر گذار، انسان ساز و پرمخاطب است.
همشهری در مقاله ای پدیده ی افسانه را مورد بحث و بررسی قرار داده و در آن به حماسه ی هری پاتر هم اشاره شده است.
اسدالله شعبانی معتقد است که افسانه ها، انسان را روانه جهانی خیالی می کنند و ذهن او را به کشف تازگی ها وامی دارند، همچنین ابعاد انسانی را در کودکان گسترش داده و آنان را به فطرت حقیقی خود نزدیک تر می کنند. اما مژگان شیخی براین باور است که اگر قصه ها خوب و پرکشش باشند، همیشه جایگاه خاص خود را حفظ می کنند، برای مثال هنوز هم داستان های هری پاتر به چاپ های پیاپی می رسد و این بیانگر علاقه کودکان به قصه است. اگرچه در شرایط امروز و با وجود امکانات گسترده ارتباطی، قصه نوشتن برای کودکان مشکل تر شده و کسانی می توانند موفق عمل کنند که طرحی نو داشته باشند و داستان های جذاب و خواندنی بنویسند و به زمینه هایی بپردازند که کمتر به آن پرداخته شده و مورد علاقه بچه هاست.
بقیه در ادامه خبر…
قصه ها و افسانه ها هم سفر می کنند
از سرزمینی به سرزمین دیگر می روند و در هرجا و میان هرقومی دگرگون می شوند و با نیازهای فرهنگی آن قوم و قبیله هماهنگ و با پسند و سلیقه آنان روایت می شوند.در این سیر و سفر، گاه افسانه ها به هم می پیوندند و یکی می شوند، گاه از هم جدا شده، اجزای یک افسانه با افسانه های دیگر می آمیزند و رنگ و آهنگی نو می یابند.قصه ها و افسانه ها را مردم می سازند و می پردازند و هم آنان هستند که گاه با نام قصه گو و افسانه سرا در هرگوشه جهان، افسانه های پیشینیان را با روایتی نو صیقل می دهند تا آن را با دگرگونی هایی که در جهان روی می دهد، هماهنگ کنند.قصه گویانی که اگرچه به باور بعضی در دنیای صنعتی و پرشتاب امروز، جایی ندارند، اما کودکان هنوز هم نوای دلنشین آنان و دنیای خیال انگیز قصه ها را از خاطر نبرده اند، چرا که به باور اسدالله شعبانی شاعر و نویسنده کودک و نوجوان، قصه، بهترین و قصه خوانی مناسب ترین راه و شیوه ای است که می تواند همه قشرهای جامعه و به ویژه بچه ها را به فضایی خیالی برده و آنها را از روزمرگی ها و دلمردگی ها برهاند، به همین خاطر جمع آوری قصه ها و انتشار آن به صورت کتاب یکی از کارهای بایسته ای است که باید به آن پرداخته شود.
اسدالله شعبانی، سراینده قصه امشب، افسانه ها را گونه ای بازسازی واقعیت می داند و معتقد است:قصه ها و اسطوره ها، واقعیت را به انسان نمایانده و بهتر زیستن را به او آموزش می دهند، همچنین دامنه تخیل مخاطبان خود را گسترش داده و با بردن آنها به جهانی خیالی و دیگرگون، حقیقت را به آنان نشان می دهند و ذهن و روحشان را تلطیف می کنند.
شعبانی با اشاره به قالب تمثیلی قصه ها می گوید:قصه ها با زبانی نمادین از نیازها و خواسته های درونی انسان ها سخن می گویند و با آشکارکردن آرزوهای پنهان آدمیان، تخیل آنها را برمی انگیزند، اما مرز مشخصی میان افسانه ، قصه، داستان و رمان وجود ندارد، جز آن که داستان ها از زبانی مستقیم و بی واسطه بهره برده و بر بستر واقعیت جریان دارند، اما قصه ها در قالبی غیرمستقیم ریخته شده و به سمت سوررئالیسم یا فراواقع گرایی سیر می کنند.وی قصه ها، افسانه ها و متل ها را جزو ادبیات شفاهی برشمرده و معتقد است:ادبیات و هنر را می توان به ادبیات و هنر رسمی و غیررسمی تقسیم کرد، به این معنی که نخبگان، اشراف و ثروتمندان جامعه از ادبیات و هنررسمی برخوردار بوده اند و هنر و ادبیات غیررسمی نیز از آن توده مردم بوده است؛ ادبیاتی که به همت آنان شکل گرفته و سینه به سینه نقل شده تا به نسل حاضر رسیده است.
مدیر نشر توکا، دنیای کودکان امروز را متفاوت با دیروز می داند و می گوید:اگرچه امروز، همه چیز تغییر کرده و کودکان، آنچنان که باید و شاید قصه را نمی شناسند و وسایل دیگری چون تلویزیون، ماهواره و بازی های نرم افزاری، جایگزین قصه و کتاب شده اند و دیگر کمتر مادری است که برای بچه های خود قصه بگوید، اما هنوز قصه گویی، بهترین روش برای برقراری ارتباط با کودکان و آموزش دادن به آنهاست و به این خاطر است که جهان امروز به افسانه ها روی آورده و توجهی ویژه به ادبیات شرق، چون هزارویک شب و داستان های مثنوی داشته است.
شعبانی، افسانه ها را متعلق به همه گروه های سنی می داند و براین باور است که همه انسان ها می توانند افسانه بخوانند و از خواندن آن لذت ببرند چراکه افسانه ها چند لایه هستند و لایه ای که برای کودکان درنظر گرفته شده در سطح می گذرد و لایه دیگر برای پدر و مادرهایی است که پاکی و زلالی خود را فراموش نکرده و با نگاهی متعهدانه به پیرامون خود می نگرند.
مژگان شیخی، نویسنده کودک و نوجوان نیز، قصه را نوشته ای تخیلی و سرگرم کننده می داند که روان، آموزش دهنده، جذاب و هیجان انگیز است و می گوید:قصه ها در قالب تمثیل به بیان آرزوهای بچه ها می پردازند و این امر، موجب می شود که کودکان در مورد پدیده ها و مسائل گوناگون فکر کنند و این اندیشیدن، تخیل آنان را برمی انگیزد و سازمان های دولتی چون وزارت ارشاد، آموزش و پرورش و… باید از قصه گویان و قصه نویسان حمایت کرده و به گردآوری و انتشار قصه هایشان بپردازند.
شهرام اقبال زاده، منتقد و مترجم ادبیات کودک و نوجوان نیز، قصه را جذاب تر از هر رسانه تصویری و نوشتاری می داند و می گوید:ارتباط زنده، عاطفی و دوسویه ای که قصه گو با کودک برقرار می کند، آن قدر گیرا و تأثیرگذار است که هیچ چیز دیگری را نمی توان جایگزین آن کرد و از این روست که هیچ کدام از رسانه ها قادر به برقراری این ارتباط دوجانبه با کودک نبوده و به این خوبی نمی توانند بر ذهن و عاطفه کودک تأثیر بگذارند.
این منتقد کودک، فاصله گذاری را یکی از ارکان قصه گویی می داند و معتقد است: نمایشنامه نویس برجسته ای چون برتولت برشت با الهام از قصه های شرقی، فاصله گذاری را ابداع کرده و این همان چیزی است که ارتباط را دوجانبه می کند و منطق گفت وشنود را بنیان می نهد، به این معنی که قصه گو، گاهی در خلال قصه، مکث می کند و از کودکان می خواهد تا داستان را کامل کنند.اگرچه این ارتباط همیشه کلام به کلام نیست و می تواند حس به حس باشد و درواقع، راوی با کمک گرفتن از لحن، میمیک صورت و حالت دست و بدن خود، آنچه را که باید، به بچه ها منتقل می کند و کودکان هم با نگاه و حالت صورت خود با او گفت وگو می کنند و این همان چیزی است که آنان را برای زندگی در جمع آماده می کند.
افسانه را افسانه نپنداریم
کودکان با شنیدن و فکر کردن به قصه هایی که برای آنها خوانده یا تعریف می شود می توانند با اشیا، حیوانات، موقعیت ها، زمان ها و مکان های مختلف آشنا شوند؛همچنین داستان ها، قدرت تمرکز و دقت خوانندگان را افزایش داده و به رشد عاطفی و کلامی آنان یاری می رسانند، علاوه بر این قصه ها به تخیل کودکان پروبال داده و به او کمک می کنند تا با منطق و درک خاص خود به کشف و شناخت دنیا بپردازند و از این روست که انیشتین می گوید:من ریاضی را از داستایوسکی آموختم.
شهرام اقبال زاده معتقد است که افسانه ها قدرت تخیل بچه ها را افزایش می دهند و آنها را به اندیشیدن واداشته و با یک دنیای خلاق آشنا می کنند.او همچنین، افسانه ها را جزو ادبیات عامه و نه عامیانه برمی شمرد و معتقد است متأسفانه آنچنان که باید و شاید به ادبیات شفاهی و قصه ها و افسانه ها اهمیت نداده و آن را در شمار ادبیات عامیانه گنجانده ایم، در حالی که افسانه ها و داستان ها، جزو ادبیات عامه مردم به شمار می روند و به همه مردم تعلق دارند، بنابراین باید این گونه ادبی را جدی بگیریم و کودکان را با قصه آشتی دهیم.اقبال زاده همچنین براین باور است که غربیان در سال های اخیر به قصه و افسانه روی آورده و به اهمیت آن بر ذهن و روان مخاطب پی برده اند پس بهتر است ما ایرانیان نیز به بازنویسی قصه های خود برای کودکان پرداخته و از جادوی قصه غافل نشویم.
اسدالله شعبانی هم معتقد است که افسانه ها، انسان را روانه جهانی خیالی می کنند و ذهن او را به کشف تازگی ها وامی دارند، همچنین ابعاد انسانی را در کودکان گسترش داده و آنان را به فطرت حقیقی خود نزدیک تر می کنند. اما مژگان شیخی براین باور است که اگر قصه ها خوب و پرکشش باشند، همیشه جایگاه خاص خود را حفظ می کنند، برای مثال هنوز هم داستان های هری پاتر به چاپ های پیاپی می رسد و این بیانگر علاقه کودکان به قصه است. اگرچه در شرایط امروز و با وجود امکانات گسترده ارتباطی، قصه نوشتن برای کودکان مشکل تر شده و کسانی می توانند موفق عمل کنند که طرحی نو داشته باشند و داستان های جذاب و خواندنی بنویسند و به زمینه هایی بپردازند که کمتر به آن پرداخته شده و مورد علاقه بچه هاست.
نویسنده مجموعه ۳۰ شب، ۳۰ قصه، نحوه بیان و سرمایه گذاری های کلان روی داستان های هری پاتر را یکی از دلایل موفقیت این اثر دانسته و می گوید:وقتی داستانی به چندین زبان ترجمه می شود، بچه های بیشتری آن را می خوانند و با آن آشنا می شوند درصورتی که کتاب های ما، پخش خوبی ندارند و در شمارگان بسیار پایینی منتشر می شوند.از یک طرف، کتاب های شناخته شده، بیشتر به داستان هایی مربوط می شوند که به فیلم و کارتون تبدیل شده اند. اما در کشور ما نه تنها در این زمینه سرمایه گذاری نمی کنند بلکه به نویسندگی نیز به عنوان یک کار مستقل توجه نکرده و از نویسندگان حمایت نمی کنند وگرنه ما ایرانی ها نیز درباره جادو و جادوگری بسیار گفته ایم.
آموزش را با قصه همراه کنیم
امروزه قصه گویی یکی از بهترین و ساده ترین شیوه های آموزش است و معلمان در همه جای دنیا از این الگو برای انتقال دانستنی ها به کودکان بهره می برند اما آموزش و پرورش ما همچنان از همان روش های قدیمی استفاده کرده و قصه گویی و قصه خوانی برای کودکان را کاری بیهوده و بی نتیجه می داند.شعبانی معتقد است که نظام آموزشی ما همگام با تحولات روز نبوده و مطالبی را در کتاب های درسی بچه ها گنجانده که بسیار کهنه و بدون جذابیت و اندیشه نو است، در حالی که لذت، اصل مهم شعر و ادبیات کودک است که کم کم به فراموشی سپرده می شود.وی درنظر گرفتن ساعتی را برای قصه گویی و قصه خوانی دانش آموزان ضروری می داند و می گوید:معلمان باید دوره های قصه خوانی ببینند و با داستان ها و افسانه ها آشنا شوند زیرا قصه را نمی شناسند و نمی دانند چگونه می توان کودکان را از طریق قصه با گوهر وجودی شان آشنا کرد.
همچنین ناشران دولتی از جمله انتشارات کانون پرورش فکری باید به انتشار کتاب های قصه برای بچه ها و آموزش قصه گویی و قصه خوانی برای مربیان و بزرگترها بپردازند.، چرا که این مملکت، جایگاه قصه و روایت پردازی بوده اما متأسفانه قصه در این سرزمین در حال نابودی است و همه می پندارند که در دنیای امروز، دیگر مجال و فرصتی برای قصه و قصه گویان باقی نمانده است درصورتی که بچه ها در هر زمان و مکانی به قصه احتیاج دارند.
ضرورت گردآوری ادبیات شفاهی
متأسفانه، امروزه قصه های عامیانه ایران، کارکردهای اجتماعی و فرهنگی خود را تاحد زیادی، به ویژه در جوامع شهری از دست داده اند و یکی از دلایل اصلی آن، به پدیدآمدن رقیبان قدرتمندی برای این گونه هنرهای قومی چون سینما، پویانمایی و… برمی گردد و یکی از راه حل های اساسی برای حفظ این گونه هنرهای محلی و شفاهی، تبدیل این گونه ها به ژانرهای ادبی و هنری و با زبان معاصر است، همچنان که بازنویسی قصه های عامیانه برای کودکان و نوجوانان و تبدیل قصه های محلی اقوام مختلف ایرانی به فیلم یا انیمیشن، از دیگر روش های مؤثر برای پاسداری از افسانه ها و ادبیات عامیانه است تا آنجا که امروز بسیاری از شخصیت های فیلم ها و داستان های غربی، قهرمانان افسانه های قدیمی هستند که امروزی شده اند.
مرتضی رضوانفر، رئیس پژوهشکده مردم شناسی سازمان میراث فرهنگی، همچنین به گردآوری قصه های عامیانه مردم ایران در قالب طرح ادبیات شفاهی اشاره می کند و می گوید:پژوهشکده مردم شناسی، تاکنون تعدادی از قصه های عامیانه موجود در ایران را در قالب ۱۰ جلد کتاب منتشر کرده و بسیاری از این قصه ها و افسانه ها به صورت گزارش های تحقیقی در آرشیو پژوهشکده نگهداری می شود از سوی دیگر، بازنویسی متون کهن ایران برای کودکان و نوجوانان در دستور کار این مرکز قرار دارد.
سردبیر پیشین کتاب ماه هنر، با اشاره به ضرورت بازنویسی زنده و جذاب قصه های عامیانه می افزاید:برخی سازمان های دولتی از جمله پژوهشکده مردم شناسی به گردآوری گونه های مختلف ادبیات شفاهی پرداخته و از پژوهشگران در زمینه انتشار آثارشان پشتیبانی کرده اند، اما گردآوری قصه های عامیانه، بدون به روز کردن و تبدیل آن به متن های جذاب برای کودکان و نوجوانان، چندان به کار نمی آید و ما تلاش می کنیم تا به نقد و بررسی افسانه ها و روزآمد کردن آن بپردازیم.روزها از پی هم می گذرد، کودکان بزرگ می شوند، بدون آن که با پیشینه فرهنگی و تاریخی خود آشنا شوند و قصه ها و افسانه های خود را بشناسند، در حالی که همین کودکان، هری پاتر و مرد عنکبوتی را به خوبی می شناسند.
به راستی کاستی های کارمان کجاست؟چرا ما ایرانیان نتوانسته ایم فرهنگ غنی خود را آن گونه که باید و شاید، نه به جهانیان که به کودکان خود بشناسانیم ؟ اگر کودکان امروز، مخاطب فیلم، سی دی و بازی های رایانه ای هستند، چرا ساعت ها به انتظار می نشینند تا ترجمه تازه هری پاتر را تهیه کرده و با ذوق و شوق بخوانند؟ و هزاران چرای دیگر که پاسخ به آن عزمی ملی را می طلبد… .