از حسین در 22 آبان 1385، ساعت: 4:37 ق.ظ، دسته: اما واتسون
امروز گزارش ویژه ای برای شما داریم: اما واتسون (بازیگر نقش هرمیون گرنجر) در اتحادیه آکسفورد واقع در دانشگاه آکسفورد حضور یافته و ما گزارش کاملی از این واقعه در اختیار داریم. این گزارش شامل خبرها و مطالب جالبی در مورد اما هست: از نظر او کارگردانان چه تفاوتی با هم داشته اند، آیا او از پایان هری پاتر می ترسد، و چگونه توانسته با بر تن داشتن یک لباس ۲۰ هزار پوندی در صحنه جشن کریسمس فیلم جام آتش، به راحتی از پله ها پایین بیاید. متن انگلیسی این گزارش را با کلیک بر روی این لینک ببینید.
متن گزارش در ادامه متن…
اما واتسون با این جمله حرفش را آغاز می کند: “من یه دختر معمولی هستم و به یک مدرسه معمولی رفته م.”
در میان بعضی از باهوش ترین دانش آموزان انگلستان، واتسون به حرفه بازیگری اشاره می کند. او یک «دختر ۱۶ ساله است که اتفاق ویژه ای برایش افتاده است». اما گفت که تنها آرزویش به عنوان یک دختر جوان بازیگر شدن بوده، و چه بهتر از این که فرصت حضور در یکی از بزرگترین فیلم های زمان را به دست آورد؟ او گفت که داستان انتخاب کردن او را به عنوان بازیگر بارها گفته است: یک ظهر پنجشنبه، تیم انتخاب کننده ی فیلم به مدرسه آن ها می آیند و ۱۵ دختر جوان را برای انتخاب بازیگر نقش هرمیون از میان آن ها درخواست کردند. او می گوید “من هیچ وقت در زندگی ام چیزی را به این اندازه نمی خواستم.” او «ماه های بی پایانی» را برای دریافت جواب هیئت انتخاب کننده منتظر ماند. وقتی جواب را دریافت کرد، فقط با شادی فریاد زد.
اما می گوید، حدود ۳۵ هزار نفر برای ساخت فیلم های هری پاتر استخدام شده اند، برای همین چندان دور از انتظار نبود که اولین روز وحشت زده شود. تنها چیزی که مایه خوشحالیش بود، موش خانگی اش، میلی بود که به گفته خودش یک “محرم اسرار” در مواقع سخت بود.
او می گوید: “خسته می شدم، اما این هیچ وقت مشکلی بوجود نیاورد … من خیلی هیجان زده بودم.”
اما می گوید بازیگری مثل یک اعتماد است. برخلاف کاراکترش، سه سال طول کشید تا خودبینیش را رها کند و هرمیون بشود.
اما یادگیری را دوست دارد و این را تمام عصر توضیح داد. او تفاوت کارگردان ها را بر حسب چیزهایی که به او آموخته اند توضیح داد: “آلفونسو کواران (کارگردان سومین فیلم) در مورد زیبایی چیزهایی به من یاد داد، مایک نیوول (کارگردان چهارمین فیلم) به من یاد داد که فقط بازیگری کافی نیست، و دیوید یتس یافتن حقیقت رو به من یاد داد. بعد از بازی در پنج فیلم و الهام گیری از چندین کارگردان و بازیگر بزرگ، بالاخره نیرو و درکم زیاد شده.”
او در ادامه صحبتش به این اشاره می کند که عناصر فنی به ندرت در محصول نهایی دیده می شوند: “به نظر من کار با پرده ی سبز خیلی سخته. شاید به خاطر این که وقتی دور تا دور آدم رنگ آبی باشه افسرده می شه.”
او تخمین می زند که در طول هر فیلم ۳۰۰ مصاحبه با او انجام گرفته باشد. او با لحنی که تلخی در آن دیده نمی شود می گوید: “مردم ناگهان فکر می کنند اگر منو داشته باشن حقیقت رو دارن” او این کار را تأیید نمی کند اما از نظر او این جزء لاینفک بازیگری است. درست مثل توجه بی تناسب به ظاهر و وزن او، و این که مردم دوست دارند او را هرمیون صدا بزنند.
از اما پرسیده شد: بازی در صحنه جشن کریسمس چه طور بود؟
او جواب داد: “پوشیدن اون لباس ۲۰ هزار دلاری لعنتی و آدمایی که به من سقلمه می زدن، لحظه ی وسعت زن بودن است.”
و با وجود فشاری که بر او بود و یک جفت پاشنه کفش، یک کارگردان صدها راه را برای پایین رفتن از پله ها به او پیشنهاد می داد، اما اعتراف کرد که در دومین برداشت از پله ها او روی آن ها افتاده و واقعاً خجالت زده شده است.
و مزه ی بستنی مورد علاقه ی او چیست؟ نعناع با شکلات رنده شده.
اما واتسون همیشه هم مدرسه را می خواسته و هم بازیگری را، و آینده اش را نیز این طور می بیند. او می خواهد به دانشگاه برود، مخصوصاً حالا که سیستم بازیگری غیر قابل اعتماد است.