از حسین در 26 شهریور 1389، ساعت: 10:41 ق.ظ، دسته: نقل قول
تنها ۶۲ روز به اکران فیلم سینمایی هری پاتر و یادگاران مرگ باقی مانده است. سایت انگلیسی زبان TLC در ابتکاری تصمیم گرفته هر روز نقل قول هایی از بخش اول هری پاتر و یادگاران مرگ را بنویسد تا رسیدن به روز اکران کاربران با هم در مورد آن گفتگو کنند.
فکر می کرد دامبلدور را به خوبی میشناسد اما بعد از خواندن این سوگنامه ناچار به پذیرش این نکته شد که چندان هم او را نمیشناخته است. حتی یک بار هم دامبلدور را در دروان کودکی یا جوانی مجسم نکرده بود؛ گویی به همان صورتی که هری او را میشناخت به دنیا آمده بود: محترم و مو سفید و سالخورده. تصور نوجوانی دامبلدور بسیار عجیب و مثل این بود که کسی بخواهد هرمیونی کند ذهن یا موجود دمانفجاری جهندهی بیآزاری را مجسم کند.
…
و حالا با وجود آیندهی پرمخاطره و مبهمی که پیش رو داشت به نظرش میرسید که با نپرسیدن پرسشهایی دربارهی خود دامبلدور از او، فرصتهای بینظیری را از دست داده است هر چند که تنها پرسش شخصی که او از مدیر مدرسهاش کرده بود تنها پرسشی نیز بود که هری تردید داشت دامبلدور به آن صادقانه پاسخ داده باشد.
– شما وقتی توی این آینه نگاه میکنین چی میبینین؟
– من؟ خودمو میبینم که یک جفت جوراب ضخیم پشمی توی دستمه.
فصل دوم: در یادداشت ها
عکس رنگی این مطلب متعلق به وب سایت جادوگران می باشد.
نظر شما چیست؟
آیا شما نیز هنگام خواندن این سطور، تصورتان از دامبلدور، مانند تصور هری بود؟
به نظر شما نویسنده از آوردن این بخش چه هدفی داشته… آیا میخواسته زمینه را برای تغییر تصور شما از دامبلدور مهیا کند یا این که صرفاً شما را به این اشتباه بیاندازد که دامبلدور کاراکتری خاکستری است؟
منم با هری هم عقیده هستم
به نظر من رولینگ می خواسته ما رو به اشتباه بندازه
1.آره.دقیقا
2.میخواسته بگه همه تو زندگیشون اشتباه میکنن.
1)منم مثل هری فکر می کردم.
2)به نظر من رولینگ می خواسته زمینه رو مهیا کنه که ما نظرمون در مورد دامبلدور عوض بشه.نظر منم یکمی تغییر کرد.
جدا وحشتناک بود اولش که می خوندم سرم داغ میشد همش با خودم می گفتم دامبلدورو این حرفا؟؟؟؟ محاله ولی بالاخره باید از دامبلدور یه چیزایی می خوندیم دیگه چون گذشتش به درد هری خورد. آخرشم دیدیم که نقشش سفید سفید بود!
درود.منم تا اون زمان مثل هری تصوری از گذشته ی دامبلدور نداشتم اما با خوندن کتاب هفت و با وجود فهمیدن مطالب تغییری تو احساسم نسبت به دامبلدور بوجود نیومد.اما بازم خوب بود که بالاخره یه اشاراتی به شخصیت دامبلدور شد.مرسی.
سایت داره یه کم یکنواخت و خسته کننده میشه
یکی یه کاری کنه
من هم تصورات هری رو داشتم.
این موضوع رو هم می تونیم به پای این بذاریم که کتاب های هری پاتر صرفا تخیلی نیست بلکه شخصیت ها در اون واقعی هستن و همه در زندگی روزمره دچار اشتباهاتی شدن.
1-منم تا اون لحظه اصلا به گذشته دامبلدور و اینکه چه کارایی کرده فکر نکرده بودم و مثل هری فکر می کردم.
2-به نظر منم رولینگ می خواست زمینه تغییر دیدگاه ما نسبت به دامبلدورو مهیا کنه.
1.به نظر من چون همه ی ما تو خوندن اون کتاب ها هری رو الگومون قرار میدیم بیشتریا همون احساسو داشتن.اما خوب من اون موقع احساس عجیبی داشتم با فکر هری موافق بودم اما نمیخواستم که باور کنم دامبلدور شخصیت خاکستری داشته.
2.به احتمال 90% میخواسته نظر ما رو راجع به دامبلدور عوض کنه اما خب هری هم خیلی جدی گرفته بود قضیه رو.اما خب دامبلدور هم خیلی اشتباه کرده بود که در این موضوع با هری حرف نزده بود
1.بله هر کسی تو اون لحظه دچار این احساس میشد.
2.دامبلدور هیچ وقت شخصیت خاکستری نبوده هر چند بعضی اوقات اشتباهات بزرگی انجام داده بود ولی هر بار برای جبران اون تلاش کرد وهر بار جبران کرد به جز قضیه مرگ اریانا که اون هم تا آخرین لحضات زندگیش و حتی بعد از مرکش آزارش میداده. پس به نظر من رولینگ می خواسته صرفا” ما رو به اشتباه بندازد
من وقتی اون قسمتو خوندم تازه متوجه شدم تو کتابای هری پاتر هیچ وقت به شخصیت واقعی دامبلدور اشاره نشده برای همین برام جالب بود
درود و هزاران درود. 1- از نظر من آلبوس دامبلدور شخصی بود که برای هر مشکلی، راهی و برای هر سوالی پاسخی داشت و مظهری از عشق، قدرت، اقتدار، جذبه، کمال، دایره المعارفی بی پابان و خیلی وصف ها. آلبوس دامبلدور کسی است که او را نه تنها نمی توان در یک سطر بلکه در یک کتاب سی صد صفحه ای توضیح داد. 2- از کتاب 6 صحبت در مورد زندگی اشخاص مهم شروع شد. این اقدام از طرف رولینگ یکی دیگر از خلافیت های او را به تصویر کشید. ما آنتدر در قعر موضوعات دیگر رفته بودیم که خیلی دیگر در مورد دامبلدور فکرر نمی کردیم و این کار رولینگ یک فکر جالب بود که تصویر آلبوس دامبلدور سالخورده با ریش نقره فامش را که در ذهن خوانندگان تغییر داد و واقعیت ها را در مورد زندگی او را مشهود شد و جواب خیلی ازسوال های آنان را داد.
زنده باد آلبوس پرسیوال ولفریک برایان دامبلدور.
بر عکس بیشتر دوستان،من خیلی خیلی زیاد درباره ی گذشته ی دامبلدور فکر کرده بودم و می خواستم این رو بدونم.چون همه ی حرف های هری و دامبلدور دربارهی هری بود.
و هیچ وقت به گذشته ی دامبلدور اشاره نشده بود.
با این حال فکر نمی کردم دامبلدور در گذشته چنین اشتباهاتی بکنه و بشه یه شخصیت خاکستری تو ذهنم.
دامبلدور تو گذشته سختی های زیادی کشید.
اون حرف ها و بدبینی های زیادی رو تحمل کرد.
ولی همچنان ظاهر آرومی داشت.طوری که آدم فکر می کرد از چیزی ناراحت نیست.
ولی اون غم ها و ناراحتی هاش رو تو دل خودش می ریخت.نمی خواست دیگران واسش دل بسوزونند و ناراحت بشن.
به نظر من هم اون تو آینه خودش رو با خانوادش دید که همه خوشحال و سالم اند.
به نظر من گذاشتن نقل قول خوبه.ولی اگه خبر های جدید هم بگذارین ممنون می شیم.
بازم دستتون درد نکنه.
درسته تصور منم مثله هری بود.
رولینگ می خواسته بگه که آدما در طول زمان عوض میشن و نمیشه با دونستن گذشتشون در مورد الانشون قضاوت کرد.
من از اول به دامبلدور واسنیپ اطمینان کامل داشتم
1 _بله
2- به نظر من میخواسته زمینه برای ما ایجاد کنه
negar didi?ali bood
داش bilius دامبلدور تو آینه خودش رو میدید با خانواده ش که همگی سرحال و سالمند…..آریانا سالم و سرزنده است و کندرا زنده شده و خودش با ابرفورث خوب شده و دارن با هم میخندن….
داش حسین دیگه خیلی تکراری شده بابا.حوصلمون سر رفت یه خبر جدیدی چیزی بذار دیگه.نکنه میخوای تا چهارشنبه صبر کنی و چیزی نذاری؟؟؟؟؟؟؟
……دامبلدور با اسنیپ کرد بهش اعتماد کرد تا گذشته اشتباهش رو جبران کنه و به قول بعضی از بچه ها که در نظراتشون گذاشته بودن رولینگ می خواسته بگه که همه ادم ها با تمام اشتباهاتشون می تونن عوض بشن و برای شخص خود من گذشته دامبلدور مهم نبود مهم این بد که از دامبلدور چیزهای قشنگ و خوبی یاد گرفتم
بازم مرسی از این کار خوبتون اما الان 5 روزه رو سایت خبر جدیدی نگذاشتید بهتره فقط هر روز نقل قول ها نباشه
ممنون
سلام:
راستش همه نظرهای خوبی دادن که من هم کاملا با همه موافقم
1– راستش من هم هیچ وقت گذشته دامبلدور رو مثل خیلی از بچه ها نه تصور کرده بودم نه حتی کوچکترین فکری بهش می کردم من هم مثل هری فکر می کردم
2– به نظر من آوردن این بخش از اون کارهای خاص رولینگ بود که می خواست دامبلدور رو برای خواننده از اوج بیاره پایین و دوباره به اوج ببره و این که دامبلدور شخصیت خاکستری ای نبود (البته به نظر من) چون شخصی مثل دامبلدور که تمام سعی خودش رو می کرد به بیشتر جادوگرها فرصت جبران بده و بهشون اعتماد می کرد مسلما خودش در گذشته دچار اشتباه شده بوده که در صدد جبران اون اشتباهات اعمال قابل ستایشی کرده و به نظرم رولینگ با این کارش می خواسته نشون بده که آدم جایزو الخطاست که کافی در زمان پشیمانیش زمینه برای جبران خطاش فراهم بشه دقیقا عین کاری که خود……
بنظرم رولینگ میخواست بگه که دامبلدور از اولشم همچین آدم خوبی نبوده یعنی رولینگ میخواسه نشون بده که آدما میتوننن عوض بشن و کسی رو نباید بخاطر گذشته اش مواخذا کرد و اینکه خوب ما باید یه جورایی هری رو بهتر از دامبلدور میدیدم چون این هری بود که از اول بود و باید در آخرم میموند.
زنده باد دمنتور
به نظر من رولینگ کم کم داشت این زمینه رو مهیا میکرد که به همه بفهموند هری از دامبلدور آدم بهتری است و استارتش رو از همین جا زد. اینم از زرنگیایه رولینگه دیگه.
درود
خب، حتی اگر می گفتن دامبلدور تو قدرت گرفتن تام ریدل بهش کمک کرده، من باز هم باور نمی کردم دامبلدور خصیت بدی داشته باشه.
من به دو نفر توی این کتاب اعتماد تمام و کمال داشتم: 1. دامبلدور! 2. اسنیپ!
هری هم اگر یه کم عقل تو کلش داشت، می فهمید که اعتماد به دامبلدور، بهترین کاریه که می تونه بکنه و خودش رو با مزخرفات ریتا، آزار نمی داد!
خدای من! جادوگران هم ف.ی.ل.ت.ر شده؟؟!؟!!!! این چه شوخی مسخره ایه که با من می کنید!!!!!! :-o
بدرود
به نظر من دامبلدور گذشته خیلی سختی داشته و دلیل بیان نکردنش برای هری همین بوده و دامبلدور شخصیتی تا حدی منزوی داشته که این هری رو به شک مینداخته و هری چون عادت کرده بوده دامبلدور رو به عنوان یک حامی ببینه اصلا به این که زمانی دامبلور مثل خودش بی تجربه و جوان بوده رو نمی کرد
به نظر من که باید هری از گذشته دامبلدور سر در میاورد و اما در مورد شخصیت دامبلدوز او شخصی مهربان و بهترین جادوگر بوده و ریتا اسکیتر اولین بارش نیست که دروغ نویسی میکند مثل موقعی که برای هری در مسابقات جادوگری نیز همین کار را کرد و به نظر من دامبلدور شخصیت خاکستری نیست.
من جای هری بودم باید بیشتر در مورد دامبلدور تحقیق میکردم
من که نفهمیدم دامبلدور تو آینه چی میدیده؟
– موقع خوندن این فصل برای بار اول واقعا منم گیج شده بودم، من هم هیچ گونه تصوری از جوانی دامبلدور نداشتم، تصورش واقعا سخت بود.
– به نظر من نویسنده میخواسته کم کم ما را برای فصلهای بعدی که در مورد گذشته دامبلدور هست آماده کنه، تا هم بتونیم یک تصویری از دامبلدور جوان داشته باشیم و هم کنجکاوی لازم برای دونست گذشته واقعی اون.
سلام هیچ وقت دوست نداشتم دامبلدور رو بد ببینم
درسته که هیچ کسی نمی تونه کاملا خوب باشه اما رولینگ نباید دامبلدور رو اینقدر بد می کرد.
دامبلدور بعد از چند کتاب؛ مورد علاقه من و همه طرفدارها شده بود و شاید افرادی هم بودن که ازش سرمشق می گرفتن … مثلا توی دور اندیشی ایش، مهربونی اش و … با این کار گند زد به این کاراکتر خوب … مثل گاو 10 من شیر ده …
مرسی از خبر
میبخشید فامیلی هرماینی جووووووووونو اشتباه نوشتم!!!
Hermione Granger…
-گاهی اوقات ولی او را همیشه یک الگو تصور می کردم
-فکر کنم قصد داشت که اورا متفاوت با دیگران نشان ندهد
سلاااااام…
هرچیزی رو که من میخواستم بگم قبلا Hermione Garnger گفته بود!!!
در ضمن با sami potter هم موافقم!!!
ممنون
1)من هم دقیقا مثل هری بودم یعنی کاملا دامبلدورو باور کردم وهیچ فکر نکردم که اون هم ممکنه در زندگی اشتباه کرده باشه!!
خب دامبلدور خاکستری یا نیمه خاکستریه بالاخره اون هم بچه بوده و از روی نادانی و لذت های بچگانه کارهایی کرده!!
جی کی می تونسته این مطالبو گفته باشه تا به ما بفهمونه که آدم ها تغییر می کنن و دلیل نداره هر آن چه الان هستن قبلا هم بوده باشن و یا این طور باقی بمانند!!!دامبلدور تقریبا بهترین شخص بود اما حتی اونم گذشته رنگی ای داشت!!این به ما می فهمونه حتی بهترین ها هم می تونن کملا خوب نیستن وهیچ چیز مطلق نیست!! حتی خوبی دامبلدور!!
منم دقیقا مثل sami potter فکر میکنم.راستی Ali Potter عزیز در مورد تریلر مطمئنی؟ نمیدونی ساعت چند میاد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
آره منم دقیقا همین فکرو می کردم…انگار که دامبلدور از اول همین طوری بود…ولی برعکس هری گفته های ریتا اسکیتر رو من تاثیر نداشت…
خب میتونیم بگیم فقط یه سوگنامه ی ساده بود…یا شایدم می خواست بگه که وقتی هری اینو خوند احساسش چه طوری بود و وقتی یه کم بعد چیزایی رو که ریتا اسکیتر نوشته بود خوند چه حالی شد…
این احساسات متضاد رو شاید می خواست بگه…و اینکه همه ی ما چه قدر واقعا از دامبلدور کم می دونستیم…!
1.نه تصورم کاملآ با هری متفاوت بود….چون که هر آدمی همون جوری که به دنیا میاد از دنیا نمیره …یقینآ اشتباهاتی انجام میده…(در ضمن سوال 1 مقداری گیج کننده بود و در واقع چند تا معنی داشت)
2.به نظر من رولینگ می خواست تصورمون رو نسبت به دامبلدور عوض کنه چون خیلی تو خوب بودن دامبلدور زیاده روی کرده بود و اینقد خوبی برای یک انسان خیلی تخیلی میشه……و تویه کتاب 7 متوجه این اشتباهش شد….مرسی
سایتون خیلی باحاله
چند تا چیز این پایین نوشتم تا دوستان راجبش فکرکنن
1-فکر کنین به جای هری نویل اون کسی بود که ولدمورت باید نابودش میکرد
2- فکر کنین پدر و مادرهری زنده بودن وهری تابستونا هرمیون ران و جنی رو دعوت میکرد تا بیان خونشون
3-فکر کنین به جای خانوم ویزلی لیلی مامان هری در ایستگاه قطار براش دستتکون میداد
4-و فکر کنین اگه ولدهمورتی نبود کتاب هری پاتر چه جوری بود
5-و فکر کنین دامبلدور نمرده باشه و اون ابرفوت برادر دو قلوش بوده
6-و فکر کنین وقتی ولدمورت دید نمیتونه هری رو بکشه اونو به جانپیچ خودش تبدیل کرده بود و هری برای همین میتونه بعضی وقت ها چیزایی رو که ولدمورت میبینه بیبنه
7-و فکر کنین اسنیپ زهنبند خوبی نبود و همه میفهمیدن که اون واقعا کیه
من هم مثل هری فکر میکردم دامبلدور از وقتی اومده دنیا ادم خوبی بوده
توی 6 تا کتاب قبلی هیچ چیزی از گذشته ی البوس دامبلدور وکار هایی که قبل از مدیر شدنش کرده نبود و مردم همون تصور سفیدی رو از او داشتند که هری داشت ولی حالا که توی کتاب اومده که اون در جوانی به فکر استیلای جادوگران در جهت منافع مشنگ ها بوده
تصور مردم راجبش عوض میشه
مهمترین نکته ای که کتاب خواسته بگه اینه که همه ی مردم مینونن تغییر کنن پس نویسنده خواسته تا زمینه را برای تغییر تصور ذهنی مااز دامبلدور مهیا کند
1:نه کاملا.
2:میخواست بگه که ادم های خوب هم اشتباه میکنند.
منم یه جورایی مثل taraفکر میکردم ولی اصلا نمیتونم همه ی حرفای ریتا اسکیتر دروغگو رو توی داستان باور کنم ودوست دارم دامبلدورو همونطور مثل گذشته معصوم ودوست داشتنی تصورکنم.
hayazan daram doos daram harche zood tar biad
*منم مث هری هیچ وقت راجع به جوونیای دامبلدور فک نکرده بودم،همون طور هم که تو کتاب نوشته شده بود انگار که دامبلدور از اول با همون ریشای سفید به دنیا اومده بود!!!
*نمی دونم رولینگ چه هدفی داشت ولی من که از دامبلدور تصور بدی نداشتم …با خودم می گفتم که ریتا اسکیتر دروغ می گه…
منم تا قبل این قسمت هیچ تصوری در مورد کودکی و جوانی آلبوس نداشتم…همون موقع هم یه جورایی سخت بود…D-:
دامبلدور خاکستری نشد…دامبلدور هم انسان بود و خطا میکرد…این شوک برای هری و ما خواننده ها لازم بود که حواسمون جمع شه همه اشتباه میکنیم…مهم جبرانشه…
دامبلدور واسه ما کسی شده بود که هیچ وقت اشتباه نمیکرد و به خاطر همین همیشه واسه همه مشکلات راه حلی داشت و به بهترین نحو تصمیم میگرفت…اما دیدیم همه مثل همیم…
راستشو بخواین من قبل ازخوندن کتاب 7باخودم فکرمیکردم که دامبلدور درزمان جوونیش چه شکلی بوده وچه جور کارهایی میکرده وچه شخصیتی داشته ولی بعد باخوندن کتاب هفتم فهمیدم که اونم مثل همه ی ادمای دیگه دچاریه سری اشتباهات شده وخواسته اونا رو جبران کنه ولی باور کردنش برام خیلی سخت بود واحتمالاخانم رولینگ تابه حال میخواستند یه جورایی خواننده رو به اشتباه بندازند!!
راستی یه چیز دیگه اینکه ( البته با اجازه آقا امید و آقا حسین)….دومین تریلر رسمی از یادگاران مرگ در تاریخ 22سپتامبر(چهارشنبه 31 شهریور) منتشر میشه که مدت زمانش 2دقیقه و 15 ثانیه هست
من کاملابا sami potter
موافقم….راستی یه خبری چیزی بگذارید دیگه……………….
اره…..منم دقیقا احساس هریو داشتم..سوال دوم…..نظرم عوض نشد چون میدونستم که دامبلدور معصوم نبوده و اشتباهاتیم داشته…..البته اینا اشتباه بود نه گناه…………البته ریتا اسکیتر احمق جنایت!جلوشون میداد!!!!!!!!!!!!!
1)چرا، من به جوونی دامبلدور خیلی فک کرده بودم مخصوصا توی کتاب اول بعد از اینکه هری از دامبلدور راجع به اینکه توی آینه چی میبینه ،پرسید ،به نظرم رسید که دامبلدور هم همون چیزیو میبینه که هری میبینه!ولی توی کتاب هیچ وقت هیچ حرفی راجع به گذشته ی دامبلدور نزده بود.
2) به نظرم رولینگ توی این قسمت میخواست برای خواننده روشن کنه که یه چیزایی راجع به دامبلدور بوده ، که هیچ وقت فکرشو نمی کرده و به نظرم کاملا خوب شروع کرده برای تعرف گذشته ی دامبلدور!
ببخشید “هی بیاید نقل قول بذارید” اشتب نوشتم.
ولی لطفاً خبری، چیزی هم بذارید این جور که نمیشه.
من تقریباً تصور هری رو داشتم ولی از همون اول هیچ وقت حرف دامبلدور رو مبنی بر اینکه توی آینه خودش رو با جوراب در دستش می دید باور نکردم.ولی از کتاب پنج که جریان آبرفورث تقریباً جدی تر شد فهمیدم دامبلدور همچین گذشته ی درست و حسابی ای نداشته.
من فکر کنم خانم رولینگ از اول داستان این رو به ما فهموند که منتظر اطلاعات باورنکردنی از دامبلدور باشید و فکر می کنم اگر یک دفعه این همه موضوع عجیب و غریب رو رو می کرد ما شوکه می شدیم(البته جدا از آمادگی هایی که بهمون داد من واقعاً شوکه شدم چون فکر کنم همه ی ما توی ذهنمون از دامبلدور یه قدیس ساخته بودیم)
آقا امید دیگه خبر نمی گذارید .مگه میشه هی ما بیایم نقل قول بذارید بقول دوست عزیزمون michael سایت واقعاً تکراری شده. یه کاری کنید ….
آیا شما نیز هنگام خواندن این سطور، تصورتان از دامبلدور، مانند تصور هری بود؟
بله
ممنون
1.خوب آره مسلما ما هم این سوالا رو داشتیم(به شخصه واسم سوال بود که دامبلدور تو آینه چی میبینه)
2.در این مورد هم با اولیش موافقم چون دامبلدور کاراکتری خاکستری نیست اونم مثل همه تو یه دورانی اشتاباهاتی کرده اما به قول خودش شخصیت های بزرگ اشتباهاتشونم بزرگه
ممنون حسین جان
ببخشیدا ولی میشه به جز گذاشتن نقل قول روزانه خبرای دیگه ای هم بذارین؟
یجوری تکراری شده سایت:(
بله منم همش چهره ی دامبلدور پیر تو ذهنم بود.
سوال دوم سخته. توی سوگنامه که چیز بدی راجع به دامبلدور نبود.!!!!!
1. نه من به نظرم ریتا اسکیتر یه آدم دروغگوعه!!!! با این که ممکنه بعضی حرفهاش راست باشه ولی حرفهاش رو با یه آب و تابی مینویسه که نگو!!!!!!!!!!
2. احتمالا میخواسته مارو به اشتباه بیندازه!!!!
من که وقتی این متن رو میخوندم دیدم واقعا همینطوره:هیچ وقت حتی کودکی دامبلدور رو مجسم نکرده بودم تو ذهنم.راستش فکر کنم ماها اینقدر محو خوبی هاش شده بودیم که هیچ وقت فکر نمیکردیم که دامبلدور حتی برای یه لحظه هم که شده تو ذهنمون تبدیل شه به یک شخصیت خاکستری…با یه گذشته ای که همیشه پنهانش کرده و به خاطر اشتباهاتش حاضر نشده به کسی بگه..هر چند بعدها خیلی خوب تونست اونارو جبران کنه.
آره تصورم درست از دامبلدور درست مثل هری بود و هیچ وقت به جوونی دامبلدور فکر نکرده بودم.
2-به نظر من می خواست یک جوری هری به این نتیجه برسه که چقدر زندگی دامبلدور شبیه به زندگی هری بوده!
خب،منم مثل هری هیچ وقت نوجوانی و جوانی دامبلدور رو تصور نکرده بودم.
خانم رولینگ شاید خواسته ذهن خواننده رو یه کم مشوش کنه.من اولین باری که این کتابو خوندم،این قسمتش یه کم گیج شدم.هیچ کس دوست نداره دامبلدور خردمندی که شخصیتش سفیده رو با یه دامبلدوری که شخصیت خاکستری داره عوض کنه!