از در 01 تیر 1390، ساعت: 6:07 ب.ظ، دسته: نقل قول

در ۲۲ روز باقی مانده: نقل قول های به یادماندی از کتاب ها

این بار هم از علی (albus.f.v.d) و s_BA برای تکراری شدن نقل قول هایشان عذرخواهی میکنم و به خاطر ارسالش هم تشکر.

توجه: لطفا دیگر نقل قول نفرستید. برای تا پایان سال ۱۴۰۰ نقل قول ارسال شده و متاسفانه هر روزی که اعلام میکنم نفرستید، بیش از ۲۰ مورد دیگه ارسال میشه. برادرانه تمنا میکنم دیگه ارسال نکنید.

این هم نقل قول های زیبای امروز…

محمدرضا اسلامی

دامبلدور ساعتش را در جیبش گذاشت و گفت: هاگرید دیر کرده.راستی،حتما اون به شما گفته که قرار من بیام اینجا نه؟
-بله نمیخواین به من بگین برای چی به اینجا اومدین؟؟؟
-من اومدم که هری رو به خاله و شوهر خال اش تحویل بدم.اونا تنها قوم خویش هری هستن
پرفسور مک گوناگل از جا پرید و به خانه ی شماره چهار اشاره کرد و گفت:منظورتن همین خونه س؟یعنی همین کسایی که توی این خونه زندگی میکنن؟؟شما نباید این کار رو بکنید.من از صبح رفتارشون زیر نظر دارم.اینا هیچ شباهتی به ما ندارن…هری پاتر قراره این جا زندگی کنه
دامبلدور با قاطعیت گفت:این جا برای هری از همه جا بهتره.وقتی بزرگ بشه خاله و شوهر خاله اش ههمه چیز رو براش توضیح میدن.من براشون یه نامه نوشتم
-نامه! به نظر شما میشه همه چی رو تو نامه توضیح داد؟اونا هیچ وقت هری رو درک نمیکنن!اون مشهور میشه…یه قهرمان افسانه ای میشه…تعجبی نداره که در آینده اسم انروز رو روز هری پاتر نام گذاری کنند.چه کتاب هایی که درباره ش نمینویسن…تمام بچه های دنیامون اونو میشناسن

هری پاتر و سنگ جادو-فصل اول(پسری که زنده ماند)

مهدی کرمی

هاگرید با حالتی صمیمانه و تحسین آمیز به هری نگاه می کرد. ولی هری نه خوشحال بود نه به خود می بالید زیرا اطمینان داشت اشتباه بزرگی رخ داده است. او و جادوگری؟ چه طور ممکن بود او جادوگر باشد؟ تمام عمرش از دادلی کتک خورده بود. عمو ورنون و خاله پتونیا همیشه به او زور می گفتند. اگر او جادوگر بود چرا زمانی که دورسلی ها می خواستند اورا در انباری زندانی کنند آن ها را تبدیل به وزغ های بد ترکیب نکرده بود؟ اگر او بزرگ ترین جادوگر تبه کار دنیا را شکست داده بود چرا همیشه دادلی اورا مثل توب فوتبال به این طرف و آن طرف می انداخت؟

ققنوس

سیل دیوانه‌سازها در میان درختان جنگل، آرام آرام، حرکت می‌کردند؛ سرمایشان را حس می‌کرد و اطمینان چندانی نداشت که بتواند بی‌دردسر از میانشان بگذرد. دیگر رمقی برای ساختن سپر مدافع برایش باقی نمانده بود. دیگر لرزش خودش را نیز نمی‌توانست مهار کند. از قرار معلوم مردن هم چندان آسان نبود. هر نفسی که می‌کشید بوی سبزه‌ها، وزش باد خنک به موهایش، همگی بسیار ارزشمند بودند: در این فکر بود که مردم سال‌های سال وقت برای تلف کردن داشتند که از بس زیاد بود به کندی می‌گذشت، در حالی که خودش به هر ثانیه محکم می‌چسبید. و در همان هنگام به فکرش رسید که دیگر قادر به ادامه‌ی راهش نیست، اما می‌دانست که باید به راهش ادامه بدهد.

فصل سی و چهارم/بازهم جنگل – هری پاتر و یادگاران مرگ – صفحه ۷۹۷ – ویدا اسلامیه

ایمان وثوقیان

– تو رو شناسایی کردند؟ ولی چطوری؟ چه کار کرده بودی؟
هری سعی کرد ماجرا را به خاطر آورد: کل سفرشان همچون تصویر تاری لبریز از وحشت و سردرگمی به نظر می‌رسید.
– من… استن شانپایک رو دیدم… می‌دونی، همون پسره که کمک راننده‌ی اتوبوس شوالیه بود دیگه؟ بعد به جای… خب، سعی کردم خلع سلاحش کنم، آخه اون نمی‌فهمه داره چی کار می‌کنه، نه؟ ممکنه تحت تأثیر طلسم فرمان باشه!
لوپین مات و مبهوت نگاه می‌کرد.
– هری، زمان خلع سلاح دیگه گذشته! این افراد سعی دارند تو رو اسیر کنند و بکشند. اگه آمادگی کشتنو نداری دست کم بیهوششون کن!

فصل پنجم: افول جنگجو – هری پاتر و یادگاران مرگ



۶۷ دیدگاه
  1. Avatar photo
    (در ۰۵ تیر ۱۳۹۰، ساعت: ۱۱:۱۷ ق٫ظ)

    خیلی خوب بودن دست همتون درد نکنه…راستی من الان در مشهد هستم و با کوشی بیام مینویسم ببخشید کوشی من زبان فارسی نداره برای همتون دعا میکنم محتاج دعاتون هستم.

  2. Avatar photo
    (در ۰۳ تیر ۱۳۹۰، ساعت: ۱۱:۳۷ ب٫ظ)

    راستش من حال ندارم نقل قول بفرستم!کتاب7 هم پیش دوستمه.ولی به نظرم نبرد هاگوارتز و بعدش رفتن هری به دفتر دامبلدور و رفتن به گذشته با قدح اندیشه یه ذرررررررررره از بقیه بهتر بود.ولی همه فصلای همه کتابا واقعا عالی بودن و خیلی سخت میشه بهترینو از بینشون انتخاب کرد.جالب اینجاست که هر کدوم به یه دلیل خاطره انگیز بودن.یکی به خاطر احساساتی و غمناک بودن ویکی هم به خاطر اکشن وهیجانی بودن…واقعا رولینگ یه نابغع ی تمان عیاره.

  3. Avatar photo
    (در ۰۳ تیر ۱۳۹۰، ساعت: ۵:۰۵ ب٫ظ)

    همه یشان عالی بودند!! باز هم تشکر می کنم!

  4. Avatar photo
    (در ۰۳ تیر ۱۳۹۰، ساعت: ۴:۴۱ ب٫ظ)

    همشون قشنگ بودند
    ولی به نظر من آخری خیلی عالی بود
    ممنون

  5. Avatar photo
    (در ۰۳ تیر ۱۳۹۰، ساعت: ۱۲:۰۸ ب٫ظ)

    سومی خیلی قشنگ بود! مرسی ققنوس …

  6. Avatar photo
    (در ۰۳ تیر ۱۳۹۰، ساعت: ۱۰:۵۷ ق٫ظ)

    مرسی بچه ها ک با این نقل قول هاتون ما رو به اون زمون ها بر میگردونید!!!
    همشون قشنگ و خاطره انگیز بودن بخصوص آخری…. اون تیکه رو خیلی دوس دارم…

  7. Avatar photo
    (در ۰۲ تیر ۱۳۹۰، ساعت: ۴:۳۱ ق٫ظ)

    راستش من مدتی بی سیستم بودم و کلی هم کار داشتم و نتونستم بیام و الان که میبینم دیگه نمیشه نقل قول فرستاد ناراحت شدم چون فکر نمیکردم به این زودی دیگه نشه فرستاد.
    ولی خوب بازم خوشحالم که دوستانم نقل قول هایی زیبا فرستادن و بقیه هم از خوندنشون لذت بردن.
    مرسی از همه جادوگران دمنتوری مخصوصا امید.

  8. Avatar photo
    (در ۰۲ تیر ۱۳۹۰، ساعت: ۱:۳۳ ق٫ظ)

    مرسی از همه دوستان خیلی قشنگ بودن
    دو تای اول به 6 ، 7 سال پیش
    یادش به خیر امید جان خسته نباشی

    • Avatar photo
      (در ۰۲ تیر ۱۳۹۰، ساعت: ۱:۳۴ ق٫ظ)

      ببخشید اصلاح می کنم
      (دو تا اول بردتم به 6 ،7 سال پیش)

  9. Avatar photo
    (در ۰۲ تیر ۱۳۹۰، ساعت: ۰:۳۵ ق٫ظ)

    ممنون ازهمه طبق معمول من از(بازهم جنگل)بیشترازهمه خوشم اومد(سومیه)خدایی بعدازحکایت شاهزاده بهترین فصل کل کتاباس

  10. Avatar photo
    (در ۰۲ تیر ۱۳۹۰، ساعت: ۰:۱۹ ق٫ظ)

    از دومی خیلی خوشم اومد
    چون دقیقا خودم میخواستم بفرستم
    ممنون از همه!

  11. Avatar photo
    (در ۰۱ تیر ۱۳۹۰، ساعت: ۱۱:۳۲ ب٫ظ)

    همشون عالی بود ممنون از همه

  12. (در ۰۱ تیر ۱۳۹۰، ساعت: ۱۱:۰۵ ب٫ظ)

    سلام
    با تشکر از همه همشون خوب بودن ولی سومی که ققنوس فرستاده بود بهترینش بود.
    ولی باز ممنون از همه که زحمت کشیدن فرستادن.
    مردان…

  13. Avatar photo
    (در ۰۱ تیر ۱۳۹۰، ساعت: ۱۰:۳۴ ب٫ظ)

    از همه ی دوستان و آقا امید ممنونم
    خب نقل قول نفرستید دیگه!!!حتما باید اون روش بالا بیاد؟:دی

  14. Avatar photo
    (در ۰۱ تیر ۱۳۹۰، ساعت: ۱۰:۱۳ ب٫ظ)

    نقل قول های این دفعه خوب نبودن .ولی به هرحال دومی و سومی بهتر بودند .بازم از کسایی که این ها رو فرستادن تشکر می کنم.چون می بینم دیگه نقل قول من ثبت نمیشه الان میگم:برین صفحه آخر آخرین جلد هری پاتر موقعی که هری با جینی تنهایه و داره با پسرش خداحافظی می کنه.
    من این طوری گفتم که موقعی یک وقت ثبت شد،مزش از بین نره.

    • (در ۰۱ تیر ۱۳۹۰، ساعت: ۱۰:۱۸ ب٫ظ)

      دوست عزیز کمی صبر میکردی خیلی ها نقل قول میفرستن صبرکنی نقل قول شما هم درج میشه

  15. (در ۰۱ تیر ۱۳۹۰، ساعت: ۱۰:۱۱ ب٫ظ)

    از همه متشکرم همشون عالی بود مخصوصا مال ققنوس(سومی)

  16. (در ۰۱ تیر ۱۳۹۰، ساعت: ۱۰:۰۶ ب٫ظ)

    عالی بودن.
    مخصوصا آخری

  17. Avatar photo
    (در ۰۱ تیر ۱۳۹۰، ساعت: ۱۰:۰۲ ب٫ظ)

    عالی بود ازهمه ممنون

  18. Avatar photo
    (در ۰۱ تیر ۱۳۹۰، ساعت: ۹:۵۶ ب٫ظ)

    خوب مثل هر روز این روزها در یائ ایام گذشته سیرکردم….
    ولی یعنی چی…..اقا امید شما که گفتید فعلا نفرستید تا خبرتان کنم….
    ولی حالا میگید دیگه خبری نیست
    خوب قسمت نبود نقل قول بفرستیم ،نشد که بشه……………

  19. Avatar photo
    (در ۰۱ تیر ۱۳۹۰، ساعت: ۹:۵۰ ب٫ظ)

    ممنون همشون عالی بود

  20. Avatar photo
    (در ۰۱ تیر ۱۳۹۰، ساعت: ۹:۴۲ ب٫ظ)

    ای وای منظورم آخرین نقله قوله حواسم نبود چهارمیه!!!

  21. Avatar photo
    (در ۰۱ تیر ۱۳۹۰، ساعت: ۹:۴۱ ب٫ظ)

    اون سومیه جز به نظرم یکی از بخش های شاهکاره رولینگ در کل هفت جلده ..یکی از اصلی ترین کلیدهای شخصیته هریه..در واقع دقیقا فرق هری با بقیس..هری نه به این خاطر که مثل سوپرمن و بتمن و.. قدرت خارق العاده ای داشته باشه شده هری بلکه به خاطر همون نقل قول سومیه شده هری…اتفاق با همینم آحر سر ولمورتو به دست خودش می کشه نه با قدرت خارق العاده که احتمالا باید در فیلم 8 شاهد باشیم ( پرت کردن ولمورت)..خیلی دلم میخواست یکی این نقل قولو بفرسته شاید یکی از پنج دلی اصلی که میگم یادگاران یک آشغالترین فیلم اقتباسیه جهانه شاید به خاطر حذف کردن و یا اشاره نکردن به همون مفهمویه که توی این نقل قول وجود داره..چیزی که میگه این کتاب ها نه تنها ترویج جادوگری و خرافله نیست بلکه علت اصلی و راز قهرمان شدن یک انسان را بیان میکنه..ولی کجای فیلم این هست شما بگید
    باز هم به امید خسته نباشید میگم…و تبریک مجدد

  22. Avatar photo
    (در ۰۱ تیر ۱۳۹۰، ساعت: ۹:۳۸ ب٫ظ)

    خیلی قشنگ و خاطره انگیز بودن
    ممنون

  23. Avatar photo
    (در ۰۱ تیر ۱۳۹۰، ساعت: ۹:۳۳ ب٫ظ)

    هر 4تا نقل قول قشنگ بودن…
    مخصوصا سومی…البته اولی خاطره انگیز تر بود…
    دست کسانی که این نقل قول ها رو فرستادن درد نکنه

  24. Avatar photo
    (در ۰۱ تیر ۱۳۹۰، ساعت: ۹:۱۱ ب٫ظ)

    من لذت می برم وقتی قسمت هایی رو که قبلا خوندم ولی حضور ذهن ندارم برام یاد اوری می شه یاد لحظه هایی می افتم که این کتاب رو می خوندم خوش بودم گرفتار بودم.بوی خاصی داره بوی کتابی که الان تو قفسمه که برای اولین بار می خوندمش دیوووووونم می کنه دوست داشتم دو باره روز اولی بود که با این تاب ها آشنا می شدم دوست داشتم توی لندن بودم نسخه ارجینال این کتاب رو می گرفتم و می خوندم همه این ها گذشت .یاد اولین اشناییم با دمنتور می افتادم بهترین کلیپ های هری پاتر برای همیشه یا اسکرین سرور های فوق العاده

  25. Avatar photo
    (در ۰۱ تیر ۱۳۹۰، ساعت: ۸:۴۸ ب٫ظ)

    یک دنیا ممنون!

  26. Avatar photo
    (در ۰۱ تیر ۱۳۹۰، ساعت: ۸:۴۳ ب٫ظ)

    میشه گفت خوب بودن ولی قبلی ها بهتر بود !

  27. Avatar photo
    (در ۰۱ تیر ۱۳۹۰، ساعت: ۸:۱۳ ب٫ظ)

    دست گلشون درد نکنه راستی اگه کسی دوس داره جوابموبده راز بزرگ رولینگ ساعت3:24دقیقه قبل از ظهر هست یا بعد از ظهر؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

    • Avatar photo
      (در ۰۱ تیر ۱۳۹۰، ساعت: ۸:۳۷ ب٫ظ)

      بعد از ظهر…
      راستی این راز ویدئویه یا نوشتاری؟؟؟
      نکنه بیاد بگه فقط می خواستم تعداد بازدید از این صغحه رو بفهمم که بدونم چندنفر براشون مهمه که هری پاتر چی به سرش میاد؟؟؟؟
      توروخدا نوشت: ادمین عزیزم. مهربانم. فدات شم. ای بهترین. ای شکلات… {ای وای ببخشید شعورم فطع شده!} من چه گلی به سرم بگیرم که بیشتر از 4 تا نمیتونیم کامنت بذاریم؟؟؟هان؟؟؟هان؟؟؟هان؟؟

  28. Avatar photo
    (در ۰۱ تیر ۱۳۹۰، ساعت: ۷:۴۷ ب٫ظ)

    دست همه ی بچه ها مرسی
    راستی امید جان این جریان انجمن چی شد؟؟؟؟؟؟؟

  29. Avatar photo
    (در ۰۱ تیر ۱۳۹۰، ساعت: ۷:۳۹ ب٫ظ)

    نقله قول های امروز اصلا خوب نبودند.نه؟

    • Avatar photo
      (در ۰۱ تیر ۱۳۹۰، ساعت: ۹:۳۰ ب٫ظ)

      فقط ییک ذره احساس…
      هر کلمه کتاب می تونه یک خاطره باشه…
      تازه اینهمه تایپ کردن بنده خداها…

    • Avatar photo
      (در ۰۲ تیر ۱۳۹۰، ساعت: ۰:۰۱ ق٫ظ)

      شما دوست داری همش مرگ باشه،من از هفت پشتم پشیمون شدم که مرگ ولدمورتو فرستادم آخرشم تو سایت نیومد… دیگه حالم از مرگ ومیر بهم میخوره!!!!!!

  30. Avatar photo
    (در ۰۱ تیر ۱۳۹۰، ساعت: ۷:۳۰ ب٫ظ)

    منم با شخصیت بچه ها دارم اشنا میشم . اصلا آقا امید فکر کنین این همه کاربر ازکسای یتشکیل شده که امتحاناتشون تموم شده که این نشون دهنده ی دانش اموز بودنشون و همین طور کنکوری ها که کنکور رو کنار میذارن میان دمنتور (که نشون دهنده ی علاقه مندی به دمنتور ) و همین طور دانشگاهی ها و در نتیجه اعضای سایت سنی بین 12 تا25 سال و حتی بیشتر رو دارند. پس
    دمنتور= * بهترین سایت هری پاتر برای ما ایرانی ها *
    (اقا امید خودتون هم تعداد اعضای سایت رو که میدونید )

  31. Avatar photo
    (در ۰۱ تیر ۱۳۹۰، ساعت: ۷:۲۰ ب٫ظ)

    خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی افتضاح نبودن . خوب بودن .

  32. Avatar photo
    (در ۰۱ تیر ۱۳۹۰، ساعت: ۷:۱۳ ب٫ظ)

    نقل قول همه عالی بود،آٔقا امید خواهش میکنم،به هر حال من شانس ندارم دیگه!!!! آقا امید یعنی دیگه اصلا تو دمنتور نمیشه نقل قول ارسال کنیم؟

  33. Avatar photo
    (در ۰۱ تیر ۱۳۹۰، ساعت: ۷:۱۲ ب٫ظ)

    از خواب و خوراک افتادم! از ساعت یازده صبح که لپ تاپم رو روشن کردم توی یوتیوب و سایت شمام! بخدا گور گیجه روحی گرفتم! احساس میکنم تا بیست ساعت دیگه بیست سال می گذره! حالت تهوع گرفتم. جو چی پیش خودش فکر کرده؟؟ فکرکرده برای ما مهم نیست که این راز چیه؟ یا خواسته ماها رو امتحان کنه؟ نمی دونم چطور قبلا برای کتاب یا فیلم هری صبرمیکردم! اوه خدای من! دارم دیوانه میشم! واقعا دیوانه شدم! بچه ها یه راهی نشونم بدین که این دندونه رو چطوری رو جیگرم بزارم؟؟؟ آدرس جیگر و قلوه و این جور چیزا رو هم ندیدن که میدونم کجان!!!! خدایا یه کاری کن قش کنم و فردا ساعت 3 و بیست دقیقه… نه زوده! 3 و بیست و سه دقیقه به هوش بیام.
    سوال مهم نوشت: کسی مثل من هست؟

    • Avatar photo
      (در ۰۱ تیر ۱۳۹۰، ساعت: ۷:۱۵ ب٫ظ)

      بله،شدیدا مثل شمام!!!اما به جای لب تاپ ،کامپیوتر!!

    • Avatar photo
      (در ۰۱ تیر ۱۳۹۰، ساعت: ۷:۲۱ ب٫ظ)

      آره منم همینجوریم اما زیاد به یوتیوب سر نمیزنم چون اینجوری هیجانم خاموش میشه آخه بیست ساعت به این کندیییی

    • Avatar photo
      (در ۰۱ تیر ۱۳۹۰، ساعت: ۹:۲۷ ب٫ظ)

      کسی اینجوری هست؟؟؟؟تنها20 ساعت مونده تا رولینگ همه رو غافلگیر کنه.ولی به نظر من بچه ها هر چی باشه به طرفدارها مربوط میشه.
      امید جان،فردا ساعت 10 توسایت باشیم؟؟؟؟؟؟؟؟

  34. (در ۰۱ تیر ۱۳۹۰، ساعت: ۷:۰۴ ب٫ظ)

    پس اگه نیازی به ارسال نقل قول نیست اون تصویری که توی نوار کناری گذاشتیدو نوشته “در خداحافظی سهمی داشته باشید” از قالب وبسایت حذف کن امیدجان!

    • Avatar photo
      (در ۰۱ تیر ۱۳۹۰، ساعت: ۷:۱۱ ب٫ظ)

      اون فقط مخصوص نقل قول نیست مربوط به اخبار هم میشه

  35. Avatar photo
    (در ۰۱ تیر ۱۳۹۰، ساعت: ۷:۰۳ ب٫ظ)

    20 ساعت دیگر … جغدا 32 تا شدن …

  36. Avatar photo
    (در ۰۱ تیر ۱۳۹۰، ساعت: ۶:۵۷ ب٫ظ)

    همشون عالی بودن .

  37. Avatar photo
    (در ۰۱ تیر ۱۳۹۰، ساعت: ۶:۵۴ ب٫ظ)

    قشنگ بودن. اون عکس چیه؟

    • Avatar photo
      (در ۰۲ تیر ۱۳۹۰، ساعت: ۰:۲۵ ق٫ظ)

      عکس دیوانه سازه

  38. (در ۰۱ تیر ۱۳۹۰، ساعت: ۶:۵۳ ب٫ظ)

    برادرانه!!
    ممنون.
    من از آخری بیشتر خوشم اومد.
    انگار برام جدید بود.
    با این که کتابو خوندم اصلا احساس آشنا بودن باهاش نداشتم.عجیبه!!؟؟

    آقا امید من یک گله از شما دارم.
    می دونم خیلی زحمت می کشینا ولی حالا نمی گم.
    گفتم که تو دلم نمونه غم باد نگیرم.

  39. Avatar photo
    (در ۰۱ تیر ۱۳۹۰، ساعت: ۶:۵۲ ب٫ظ)

    نقل قولا خیلی قشنگ بودن مخصوصا سومی….
    باتشکر از بچه هایی که نقل قول ارسال کردن و همچنین امید عزیز
    زنده باد هری پاتر.

  40. (در ۰۱ تیر ۱۳۹۰، ساعت: ۶:۵۱ ب٫ظ)

    اقا امید خیلی ببخشین که به خبر ربطی نداره ولی باید بگم
    1.من رفتم ماگل نت و حسابی از دمنتور تعریف کردم
    2.وقتی نظرا رو خوندم فهمیدم کسایی با شرایطی بدتر از ما هستن و ما این شرایط خوبو مدیون اقا امیدیم
    3.حالا دیگه زیاد ناراحت نیستم که ما هم جشنی چیزی نداریم چون دمنتور کافیه
    4.واینکه باید بگم باید قدر این روزا رو بدونیم(با اینکه من کنکور العظیم دارم!) و اینکه نمیتونین تو هیچ سایتی رابطه به این خوبی بین کاربرا پیدا کنین.دمنتور بخشی از خانواده هممون شده من دارم با همه ی کاربرا تو ذهنم ارتباط برقرار میکنم انقدر نظر ینا گذاشتیم که دارم با شخصیت همه اشنا میشم!
    5.از طرف اقا امید میگم بچه هاااااااااااااااااااااا دیگه نقل قول نفرستین اقا امید انقدر زحمت میکشن لا اقل اذیتشون نکنیم
    6.میگم اگه میتونینن برین تو ماگل نت و از دمنتور حمایت کنینن(حالا یه جمله انگلیسی هم میتونه باشه!!)

    امید کراتی امید کرات!

    • (در ۰۱ تیر ۱۳۹۰، ساعت: ۶:۵۶ ب٫ظ)

      با مورد 4 موافقم.منم تا حدودی با شخصیت بچه ها و امید آشنا شدم.

    • Avatar photo
      (در ۰۱ تیر ۱۳۹۰، ساعت: ۹:۱۵ ب٫ظ)

      کاملا موافقم…
      من هم وقتی وارد سایت دمنتور می شم یک احساس صمیمیت خاصی بهم دست می ده(اغراق نیست باور کنید!!!!)

    • Avatar photo
      (در ۰۲ تیر ۱۳۹۰، ساعت: ۱:۴۱ ق٫ظ)

      fiction lover عزیز ممنون که تو ماگل نت از دمنتور حمایت کردی با نظرتم خیلی حال کردم دمت گرم همه حرفات خوب و به جا بود
      باید قدر دمنتور و آقا امید عزیز رو دونست

  41. Avatar photo
    (در ۰۱ تیر ۱۳۹۰، ساعت: ۶:۴۶ ب٫ظ)

    همشون خوب بودن
    لذت بردم
    آخریه باحاله لوپین میگه زمان خلع سلاح گذشته اما هری بازم با طلسم خلع سلاح طلسم ولدمورت رو به خودش بر میگردونه و اونو میکشه

  42. Avatar photo
    (در ۰۱ تیر ۱۳۹۰، ساعت: ۶:۳۳ ب٫ظ)

    زیبا و یاد آور گذشته ها…مرسی.

  43. Avatar photo
    (در ۰۱ تیر ۱۳۹۰، ساعت: ۶:۳۲ ب٫ظ)

    سپاس از همه دوستان.
    این آخریه انگار تکراری بود. قبلن گذاشته بودین!؟

    • Avatar photo
      (در ۰۱ تیر ۱۳۹۰، ساعت: ۹:۱۵ ب٫ظ)

      به دوست عزیز تازه امدی دمنتور؟
      عجب اسمی واسه کاربریت گذاشتی ، ایول.

  44. Avatar photo
    (در ۰۱ تیر ۱۳۹۰، ساعت: ۶:۳۱ ب٫ظ)

    بهترینش سومی بود

  45. Avatar photo
    (در ۰۱ تیر ۱۳۹۰، ساعت: ۶:۲۶ ب٫ظ)

    جالب ولی مسخره.
    این جمله را توصیف کنید.پاسخ دهید.

  46. Avatar photo
    (در ۰۱ تیر ۱۳۹۰، ساعت: ۶:۲۴ ب٫ظ)

    ممنون از نقل قول ها همه قشنگ بودن

  47. Avatar photo
    (در ۰۱ تیر ۱۳۹۰، ساعت: ۶:۱۸ ب٫ظ)

    باشه دیگه ارسال نمیکنیم ، دوستان آقا امید رو اذیت نکنید دیگه ، ارسال نکنید ،
    داش امید اونایی که ارسال شده رو دریاب :دی

  48. Avatar photo
    (در ۰۱ تیر ۱۳۹۰، ساعت: ۶:۱۷ ب٫ظ)

    خوب بودن

  49. Avatar photo
    (در ۰۱ تیر ۱۳۹۰، ساعت: ۶:۱۵ ب٫ظ)

    مثل همیشه عالی بود

  50. (در ۰۱ تیر ۱۳۹۰، ساعت: ۶:۱۲ ب٫ظ)

    همه فوق العاده بودن ممنون…اقا امید خیلی باحال بود سال 1400…من میخواستم بخشی که هری مثلا میمیره رو بفرستم اینطور که گفتین حتما ارسال شده…نمیفرستم چشم

    زنده بااااااااااااااد دمتنور…

  51. Avatar photo
    (در ۰۱ تیر ۱۳۹۰، ساعت: ۶:۱۱ ب٫ظ)

    زیبا بودند …
    تشکرامید

  52. Avatar photo
    (در ۰۱ تیر ۱۳۹۰، ساعت: ۶:۰۹ ب٫ظ)

    اول شدم؟

    • Avatar photo
      (در ۰۱ تیر ۱۳۹۰، ساعت: ۶:۲۱ ب٫ظ)

      نه !!


امکان ثبت دیدگاه برای این مطلب غیر فعال شده است.

جستجو در سایت

عبارت یا کلمه مورد نظر خود را وارد کنید:

اشتراک خبرنامه

نشانی email خود را وارد کنید:

 


جهت لغو اشتراک خبرنامه، در پایین ایمیل های ارسالی، روی عبارت Unsubscribe کلیک کنید.