شاهین پاتر
در هیاهوی جمعیتی که پیش می آمد یا در صدای درگیری غول ها یا در صدای تاخت و تاز سانتورها صدای ضربهی شمشیر به گوش کسی نرسید اما گویی همه صدا ها را به سوی خود کشاند نویل با یک ضربه سر مار عظیم را از بدنش جدا کرد که چرخ زنان در نوری که از سرسرای ورودی می تابید به درخشش درآمد. دهان ولدمرت از فریاد خشمی باز بود که هیچکس قادر به شنیدنش نبود بدن مار با صدای بلند جلوی پایش افتاد
هری که در زیر شنل نامرئی مخفی بود پیش از آن که ولدمرت بخواهد چوبدستی اش را بلند کند سپر مدافعی بین او و نویل پدید آورد آنگاه صدای هاگرید بلند تر از صدای جیغ ها و فریادهاو صدای رعد آسای پای غول ها هنگام درگیریشان به گوش رسید که نعره زنان گفت
هری! هری! هری کو؟
Phoenix
دور شدن از بوی نفرت انگیز غول غارنشین از هرچیز دیگری لذتبخش تر بود. بالاخره رون غرولند کنان گفت:
-باید بیشتر از ده امتیاز بهمون میدادن.
-پنج امتیاز.آخه پنج امتیازش بابت هرمیون کم شد.
رون تصدیق کرد و گفت:
-خیلی لطف کرد که ما رو از این دردسر نجات داد. البته ما هم جون اونو نجات دادیم.
-اگه ما در رو روی غوله قفل نکرده بودیم شاید دیگه احتیاجی به کمک ما نداشت.
به تابلویبانوی چاق رسیدند و با گفتن اسم رمز که ((پوزه ی خوک)) بود داخل سالن عمومی شدن. سالن عمومی گریفندور شلوغ و پر سر و صدا بود. همه مشغول خوردن غذاهایی بودن که از پایین به برجششان منتقل شده بود. هرمین تک و تنها کنار در منتظر آنها مانده بود. پس از یک لحظه سکوت آمیخته به شرمندگی بی آنکه به هم نگاه کنند هر سه گفتند:
-متشکرم.
سپس با عجله رفتند که بشقاب بگیرند.
کتاب سنگ جادو فصل ۱۰ جشن هالووین
م.جابری (REMUS)
سه دقیقه این چه صدایی بود؟
شاید صدای برخورد امواج به تخته سنگ ها بود.دو دقیقه…ای صدای تق و توق مسخره از کجا می امد؟شاید صدای قلوه سنگ هایی بود که به دریا می ریخت.یک دقیقه ی دیگر مانده بود تا پا به یازده سالگی بگذارد.سی ثانیه بیست ثانیه…ده نه…هر ان ممکن بود دالی از این سروصدا بیدار شود و او را ازار دهد.سه ثانیه دو ثانیه و …
تق تق تق
تمام کلبه به لرزه در امد.هری بلند شد و نشست و به در چشم دوخت. یگ نفر داشت محکم به در ضربه می زد.
تق تق تق
دوباره یک نفر به در ضریه زد.دادلی از خواب پرید و مثل دیوانه ها گفت بمبارون شده …کجا رو دارن بمبارون می کنن؟
صدای تق و توقی از پشت سرشان به گوش رسید و عمو ورنون که تفنگی در دست داشت از اتاق بیرون امد.حالا دیگر همه فهمیدند در ان بسته ی بلند و باریک چه بود.عمو ورنون فریاد زد: کیه؟بهت اخطار می کنم..من مسلحم.
لحظه ای سکوت بر قرار شد و بعد..
شترقکتاب هری پاتر و سنگ جادو فصل سه و چهار صفحه های ۵۶و۵۷
دیدگاهها
68 پاسخ به “تنها ۱۳ روز باقی مانده: نقل قول های امروز”
من همیشه عاشق فیلمای هری پاتر بوده و هستم.ولی باید اعتراف کنم که اولش خیلی زورم میومد که کتاباشو بخونم…ولی وقتی شروع به خوندن کردم،
دیگه نمیتونستم کتابو زمین بذارم…انگار جادو شده بودم!
الان باید رسما اعتراف کنم که از خوندن هیچ کتابی به اندازه ی هری پاتر لذت نبرده ام.
یادش بخیر اولین بار که با کتاب هری پاتر آشنا شدم چه حس و حالی داشتم با این نقل قول ها اون خاطرات رو زنده کردید
مرسی همشون قشنگ بودن اما دومی خیلی قشنگ تر بود چون شروع دوستی سه نفری ای بود که به کجاها ختم شد :D
خیلی قشنگ بودن خیلی خیلی
دست همه مرسی!
همشون عالین……….
مرسی. هرسه تا عالی بودند.
اما مثل اینکه هیچ کس جرات نداره بخش ورود به جنگل کتاب هفت رو بگذاره.
واقعا غم انگیزترین بخش از کتابها هستش و من هیچ وقت جرات خوندن اون بخش رو ندارم.
چرا می ترسی؟ حیف که نمیدونم چطوری میشه نقل قول گذاشت اگه نه میذاشتم
مــــــــــــــــــــــــــــــــــــرسی همگی ….
عالی و خاطره انگیز به خصوص سومی .
2و3 واقعا عالی بودند.
دست همگی درد نکنه………..سومی رو خیلی دوست داشتم.
ممنون
مرسی !! ولی کی مال منو می گذارید؟؟؟
ببخشید چجوری میشه از اینا نوشت؟توروخدا هرکی میدونه جواب بده.
دوست عزیز باید نقل قولتو بهinfo@dementor.ir بفرستی
همشون قشگ بودن…البته دومی اگه اون بخشی که به گفته ی فرستنده اینجا حذف شده بود قشنگ تر میشد!
ممـ ــــ ـ ـ ــ ــ ـ ــــ ـنون!
برای حمایت از بچه ها به همه رای مثبت دادم!!!!!!!!1
مرسی از نقل قولای خوشگل و خاطره انگیزتون… من اولی رو از همه بیشتر دوست داشتم البته فکر کنم تکراری بود
بابا کیه داره منفی میده؟؟
کیه………. کیه………… کیه………… کیه………….
اخه چرا منو تو موقعیتها قرار میدین…………..
کیه………. کیه………… کیه………… کیه………….
4 رای منفی حالا خوبه توهین نکردم!!!!!
آره… همیشه همین طوره….
چشم ندارن ببینن بر و بکس حرف های قشنگ می زنن برادر/خواهر !!
عالی بود. من که کنکورمو دادم از امروز دوباره کتاب ها رو از اول میخوام بخونم.
همه خوب بودند ایولللللللللللللللللللللللللللللللللللللل.
همشون قشنگ بودند
راستی بچه ها بازم میگم یادتون نره رای بدید ها!!!!!!!!!!
nدست همتون درد نکنه بچه ها ممنون!
مرسی از آقا امید و کسایی که نقل قول فرستادن همشون زیبا بودن به خصوص دومی.
دست اون کسی که این همه زحمت میکشه و از بالا تا پایین رو رای منفی میده واقعا درد نکنه
کار پر زحمتی هست خوب از پسش بر اومدی .من نمیدونم موس کامپیوترت خراب نمیشه؟
راستی بچه ها یادتون نره رای بدین :d
تنها ۱۳ روز باقی مانده و نقل قول های امروز واقعا زیبا بود
انگار یه کسی داره به همه ی نظر ها دونه دونه منفی می ده!!!!!!!!!!
ممنون از همگی!
عالی بودن!
همشون!!!!!!
ممنون اقا امید.
شمارش معکوس داره کم کم تموم میشه :”(:”(
این ها نقل قول هایی هستند که در تاریخ ثبت میشوند
ممنون بچه ها همه شون خوب بودند به خصوص اولی
مرسییییییییییییییی خیلی عالی مخصوصااولی وسومی محشربودن
بچه هافقط 13روز
12….
11…..
10….
9…..
8…..
.
.
.
.
این نقل ها همیشه بیاد خواهد ماند
ممنون از تمام کسانی که فرستادن وممنون از اقا امید که گذاشتشون توی سایت
اولی و دومی رو خیلی دوست دارم مرسییییییییییییی
ممنون چه خوب که از کتاب سنگ جادو هم داشت اونم 2تا.
چرا همه نظرا 2تا منفی داره.
انگار یکی از بالا تا پایین به همه منفی داده.
چه مسخره.
ببخشید اینو اینجا می گم من با این که چندروزه در انجمن ثبت نام کردم ایمیل فعالسازی برام نیومده.چه جوری به مدیران سایت بگم؟
من ایمیلمو باwww نوشتم ممکنه از اون باشه؟
آقا امید تورو خدا جواب بدین.
مشکلم حل شد.ممنون.
اولی و اخری رو خیلی دوست داشتم
مرسی
عالی بود مرسییییییییییییییییی
مخصوصا قسمت آخر
یا به این نشانی برین
http://www.mediafire.com/?jn0jfjoyqhe#1
اولی قشنگ بود از همه ممنون
نقل قول ها قشنگ بودن از همه ی دمنتوری ها تشکر میکنم
فقط 13 روز مانده
رای دادن به هری پاتر یادتون نره!
ممنوووون،واقعا که نقل قول ها یاد گذشته رو زنده می کنه…تولد هری رو هیچ وقت یادم نمیره،مخصوصا اون دم خوکی که هاگرید واسه دادلی گذاشت…!چه روزایی بود…
تشکر.
اون متن این بود:
سپس با عجله رفتند که بشقاب بگیرند.
از آن لحظه به بعد هرمیون گرنجر دوست آنها بود. بسیاری از حوادث به دوستی وصمیمیت ختم می شوند و از پا در آوردن یک غول غارنشین سه و نیم متری یکی از همین حوادث بود.
آقا امید من یه گله داشتم
آخه من با کلی ذوق و شوق این متن رو انتخاب کرده بودم و میخواستم این خاطره از کتاب رو با بچه ها سهیم بشم ولی شما تکه آخرش رو حذف کردی
این متنی رو که فرستادم همش واسه قسمت آخرش بود
<>
حالا که شما نذاشتی من تو قسمت نظرات گفتم تا کارم رو کامل کرده باشم
ولی بازم ممنون بخاطر همه چیز
دست همه درد نکنه!:D
بسیار زیبا و عالی بود…ممنون از همه کسانی که این نقل قول ها رو نوشتن…
کلمه به کلمه این کتاب رو باید با طلا نوشت.
رای رای تا پیروزی
رای رای تا پیروزی
(پیام بازرگانی) :d
من خیلی به هری حسودیم میشه. خوش به حالش
ممنون
قشنگ بودن.مخصوصا اخریش.
وایی…خیلی باحال بودن…اون غول غارنشین و تولد هری منو برد به گذشته…فقط13روز….شمارش معکوس آغاز شد
عالــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــین!
همشون
دست همه دوستان درد نکنه…
همه رو دوست دارم ولی اولی یه چیز دیگه است…
thanks
همگی عالی اند….یکی از دیگری زیبا تر و بهتر!
همگی خوب بودن ممنون
ایــــــــــــــــــــــــــــــــــــوــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــل که از سنگ جادو هم نقل قول داشتیم دمتون غیژ
از همگی ممنون…خیلی عالی بودن.
ممنون همه ی نقل قول ها خوب بودن مخصوصا اولی و سومی.
ممنون از کسانی که این نقل قول ها رو فرستادن .
:-)
همه شون خوبن
مرسیییییییییییییییییییییییییییییییی.
عااااااااااالی بود.
تشکر امیدجان
من اووووووومدممممممممممممم.ممنون اقا امید خیلی خوب بودن.اگه یه زمانی بلوری که سفارش دادیم مشکل داشته باشه باید چی کار کنیم؟
سلام Fiction lover عزیز خوش اومدی! خوشحالیم دوباره برگشتی. حتما جز کنکوری ها بودی نه؟ خسته نباشی. دوست خوبم منم یه سوال درباره کپی ارجینالی که از فانتزیا خریده بودم داشتم که امید عزیز درمیون گذاشتن با پشتیبانی رو تو جواب سوالم گفته بود. که البته با نوشتن ایمیل جوابی نیومد. من مستقیما با شماره ای که اول صفحه فاتزیا نوشته شده بود تماس گرفتم و به جواب رسیدم. تو هم حتما همین کار و بکن. امیدوارم مشکلت حل بشه.
اره vooroojak جان مرسی بلاخرهدارم بدون عذاب وجدان میام سایت. از راهنماییت ممنونم
perfectly perfect!!!
معلومه تعداد خیلی زیاده ها از یه ماه پیش فرستادیم
آخرشم فکر کنم حذف شه
خوب بودن مخصوصا تولد یازده سالگی هری . دلم براش سوخت . چون تقریا شبیه منه!
دست گلتون درد نکنه واقعا ممنون از همه
13 روز
از تمام کسانی که نقل قول فرستادند ممنونم…همشون عالی بودند