در 24 تیر 1390، ساعت: 0:03 ق.ظ، دسته: اخبار سایت
بماند که هری پاتر اثر ماندگار در لیست برترینهای ادبیات بشر روی زمین هست یا نه! بماند که هشت فیلم، یادگار کتابهای رولینگ، تا چه حد از لحاظ سینمایی اصیل هستند. این بحثها تا همیشه ادامه خواهد داشت. نه تنها درباره هری پاتر که درباره هر مخلوق انسانی از این دست مجادلهها، بازار داغی دارند. این بحثها در جای خود بااهمیت هستند اما چیزی که در دمنتور معنا پیدا میکند، تبلور لحظات شیرین و گس ماست که با هری پاتر همراه شد و با خیالات جادویی رولینگ رنگ گرفت و با متن به تصویر درآمده شرکتهای بزرگ فیلمسازی همسفر شد و در آخر در ایستگاه نهایی ما را، همه خانواده دمنتور را به هم رساند.
دمنتور بی تردید میعادگاه بزرگ عاشقان که نه، سینه چاکان هری پاتر شد. نمیخواهم دمنتور را در جایگاهی بنشانم که حقش نیست. نمیخواهم درباره دمنتور چیزی بگویم و صفاتی را به آن نسبت بدهم که شاید از او دور باشد. در این یادداشت تنها یک مقصد را دنبال میکنم. یک عابر دنیای مجازی، به دلیل اینکه مسیر روزانهاش از جلوی ویترین سایت دمنتور میگذرد، از مشاهداتش مینویسد. او شاهد روز اولی است که یک بنا خریداری شد و سر در آن پارچه نوشتهای اعلام کرد که: به زودی اینجا تبدیل به یکی از معتبرترین آوردگاههای طرفداری برای یک مجموعه میشود. این عابر قرار است تعریف کند که چگونه این اتفاق افتاد.
رسم و عادت دنیای فانتزی این است که موجودی خلق شود و به دنیال آن زنجیرهای از موجودات و سرویسها ایجاد شوند. هر اثری که در دنیای ما به وجود میآید و سر و صدایی به پا میکند، به محض اینکه آذرخشی از داشتههای خود رو میکند، جماعتی به دنبالش راه میافتند و پیگیرش میشوند. این روند را با یک جستجوی ساده به زبان رسمی دهکده جهانی اگر انجام دهید، برایتان اثبات میشود. اما در دنیای ما که از کانون حادثه فاصله فراوان داریم، روند دیگری حاکم است. یک موجود، خیلی باید تلاش کند، زحمت بکشد و خود را ثابت کند تا در دل کودک و نوجوان ایرانی قرار بگیرد. از این هم بیشتر باید تلاش کند تا کودک و نوجوان ایرانی را تا بزرگسالی بکشاند و خیلی بیشتر از اینها باید زحمت بکشد تا بزرگسالان ما را با خود همراه کند. هری پاتر در ایران از همه این صافیها گذشت. به گواه چشمانم که خود شاهد مخاطبان شش، هفت ساله این سایت بودم و باز همین چشمها به من ثابت کرد که دوستدار چهل، پنجاه ساله هم در بین اهالی سرزمین دمنتور پیدا میشود.
که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکلها
خواندیم و دیدیم و علاقهمند شدیم. این همه ماجرا نیست. در میان ما کسی بود که خواند و دید و دلبسته شد اما توقف نکرد و تصمیم گرفت که این دلبستگی و عشق را با دیگرانی از جنس خود در میان بگذارد. او تصمیم گرفت و قدم در راه بی بازگشت گذاشت. کوله باری از داشتهها که در ابتدای مسیر خیلی زیاد هم نبود جمع کرد و در راه اندک اندک بر این کوله بار افزود. او به خاطر دمنتور هزینه کرد. وقت گذاشت. احساس خرج کرد و اعصاب به پایش ریخت. بخشید. انتقام گرفت. دعوا کرد. اگر ایمان نداشتم نمیگفتم که خسارت داد. اما متوقف نشد و دمنتور را ساخت. هر روز یک قابلیت جدید بر او افزود هر روز ایرادهای دیروز را برطرف کرد. در مسیرش به بن بست خورد اما مسیرش را تغییر داد. نامههای فراوان برایش رسید. این نامهها گاهی برخلاف جریان که همیشه سرشار از محبت و تشکر و قدردانی بودند، گاهی حاوی تهدید و تهمت شدند و گاهی ترسناک! صاحب این معبد اما جا نزد. پیام تهدیدآمیز بود، نامه ترسناک بود اما وی نترسید.
گاهی اما خلقش تنگ شد. برید. خسته شد، نه از ماجرا، از بی انصافیها از بدرفتاریها ولی باز ادامه داد و به روی کسی نیاورد. در این باره حرف و گفتنی زیاد است اما ادامه نمیدهم تا نوشتهام از شاخص انصاف دور نشود و رنگ تملق به خود نگیرد.
انگار طرح نویی درانداخت. حواسمان نبود.
زمانی بود که اولا سایت طرفداری از هرچیزی، به فراگیری امروز نبود. آن روزها این مدل کارها برای علاقهمندان یک فیلم، یک کتاب و یا یک مارک و برند، کاری عاقلانه محسوب نمیشد. کار پر هزینهای بود که سودی نداشت و فاعل آن معمولا صاحبِ دل خوش بود! دمنتور از آن روز به عنوان یک سایت طرفداری، آغاز به کار کرد. دمنتور در آن زمانی که خیلی از علاقه مندان هری پاتر سایت زدن درباره آن را محصول تب و جو زمان میدانستند آغاز به کار کرد. از حرکتش دفاع کرد و در پی بسط و گسترش فعالیت بود.
دمنتور به این حرکت اکتفا نکرد. از لاک یک طرفدار معمولی بیرون آمد. برای ماندن، دست به هر کاری نزد ولی به کارهای کلیشهای و ریلی هم بسنده نکرد. قالبهای گوناگون سایت، طراحیهای متنوع پوسترها و پس زمینهها و امکاناتی که در سایت قرار داده میشد تنها بخشی از این طرح نو بود. دمنتور از هیبت یک سایت خارج شد. تبدیل به پایگاهی چند رسانهای شد. اینترنت در ایران به فراگیری امروز نبود. اما این سایت با آن شرایط به تولید صدا و تصویر پرداخت. گالری عکس بنا کرد و در نوبتهای مختلف انجمنهای گفتگوی فعال داشت.
اعضای قدیمیتر این سایت تنها لذت انتظار کتاب و فیلم را در دمنتور نچشیدهاند. ما منتظر “هری پاتر برای همیشه”ها ویژه برنامههای نوروزی و جشن انتشار و اکرانها هم بودیم. دمنتور برای طرفداران همه چیز را دو چندان کرد. اگر انتظار فیلمی برای مخاطبین عادی جذاب بوده، که بوده، برای دمنتور نشینان انتظار برنامههای شگفت آور حول آن ماجرا هم شیرین و لذت بخش بود. دیوانه ساز از مرز یک سایت (در عین فقر امکانات و حمایتها) فراتر رفت. حتی در تولید اخبار که یکی از عادیترین بخشهای سایتهای اینچنینی است، متفاوت عمل کرد. کیفیت ترجمهها، سرعت عمل کار و از همه اینها مهمتر اخلاق حرفهای مترجمین، که صبورانه میدیدند به دفعات حاصل زحماتشان توسط دیگران، توسط غارتگران محتوا در عصر جدید، بدون ذکر نام و نشان از مترجم اصلی به نام افراد و سایتهای دیگر مصرف میشد و گاهی حتی نویسنده اصلی متهم میشد اما به خاطر هدف مهمتری که در سر داشت سکوت میکرد. دامنه سو استفادههایی از این دست از اینترنت فراتر رفت و رسانههایی چون صدا و سیما هم از ساختهها و پرداختههای دمنتور وام گرفتند.
وان می که در آنجاست حقیقت نه مجاز است
دوستداران یک کالای فرهنگی (علیرغم همه جریان سازیها بر علیه یک پدیده داستانی صِرف) با یک هدف، یعنی پیگیری علاقه با گرایشات متفاوت و حتی با وجود تفاوت سنی زیاد، گرد هم جمع شدند. خانوادهای را ساختند و رابطهها مستحکم شد. تا جایی که بسیاری از آشناییهای مجازی و اینترنتی تبدیل به دوستیهای ارزشمند شد. افرادی که پیش از هری پاتر و دمنتور یکدیگر را نمیشناختند، حالا به خاطر حضور این میکده، به حقیقت تبدیل شدند.
دمنتور محفلی است که اگر ساکن آن بودی، بخشی از زندگیت را ساخته. بخشی از علاقهات را پرداخته و در ذهن نمیتوان این موجود را محدود به یک سایت اینترنتی کرد. این موجود روح دارد، برخلاف اسمش که دیوانه ساز است، امید بخش است. آینده به ارمغان میآورد.
دمنتور در ایستگاه آخر هری پاتر، دو پیام دارد. اول اینکه با وجود همه مشکلات و کمبودها و سختیها، جا نزن. بایست و مقاومت کن. به آنچه در سر داری حتی فراتر از آن خواهی رسید.
دوم اینکه : “رویاهاتو از دست نده. واسه اینکه اگه رویاهات از دست برن، زندگی عین بیابون برهوتی میشه که برفا توش یخ زده باشن…” *
———————
*تیتر مطلب، ترانه ای از شهیار قنبری
*شعری از لنگستن هیوز، ترجمه از احمد شاملو
محسن
همکار و مشاور دمنتور
نمیدونم چه طور ناراحتیمو نشون بدم.دلم میخواد گریه کنم.هری رفت.رفت.پوف.این همه شادی تو این 10 سال،هری کودکی من بود،هری نوجوونی من بود،حالا هری اسطوره ی منه.حالا هری تو یادمه.تا زندم هری یادم نمیره.چرا؟چون تک تک ثانیه هایی که منتظر هرکدوم از فیلم و کتاباش بودم برام یه خاطرس.هری،چی بگم؟
دوستت دارم…
درود به همه ی عاشقان هری و شهیار قنبری!
سپاسگذاریم، متن بسیار زیبایی بود. شاد و سربلند باشید و تن تان به سلامت باد…
اصلا نمیتونم بدون هری پاتر تاب بیارممممممممممم
اما واقعا دستتون درد نکنه نمی دونم اگه دمنتور نبود چیکار میخواستم بکنم
عععععععععععااااااااااااااللللییییییییییییییی بود
بازم مرسی
فکر نکنم اگه دمنتور نبود باید چی کار میکردم کتابا رو میخوندم نمی دونستم فیلما کی اکرانئ میشه تریلر از کجا بیاد
دمنتور به معنای واقعی خانه ماست که کار مدیران و نویسندگان و همکاران و… کمتر از کار رولینگ نبود در دمنتور شاید شدیم غصهد خوردیم و ناراحت شدیم و از شادی در نصف شب جیغ زدیم و همه رو از خواب بیدار کردیم
برای ما ایرانی ها دمنتور جزیی جدا نشدنی از هری پاتر شد و هست ممنون محسن عزیز
دمنتور بزرگترین امیدیه که داریم.بهش اعتقاد داشته باشید!!!!!!!
خیلی ممنو ن وقتی میگم خیلی یعنی از صمیم قلب ممنونم که این همه زحمت کشیدین برای اینکه ما طرفدارای ایرانی هری پاتر رو دور هم جمع کنین واقعا ممنوم خیلی زحمت کشیدین
خیلی سختی کشیدین
ممنون که جا نزدین
شما فوق العاده این. همتون.
ما منتظر “هری پاتر برای همیشه”ها همیشه باشماییم
وبه راستی که دمنتور محفلی است که اگر ساکن آن بودی، بخشی از زندگیت را ساخته. بخشی از علاقهات را پرداخته و در ذهن نمیتوان این موجود را محدود به یک سایت اینترنتی کرد. این موجود روح دارد، برخلاف اسمش که دیوانه ساز است، امید بخش است. آینده به ارمغان میآورد.
وچه بگم جز حرف محسن که می گه :رویاهاتو از دست نده. واسه اینکه اگه رویاهات از دست برن، زندگی عین بیابون برهوتی میشه که برفا توش یخ زده باشن…” *
بچه ها……خوابیدین…..؟؟؟؟؟؟؟
واقعا…..؟؟؟؟؟؟من نمیدونستم انقد سختی سر راهتون بوده…آقا خدایی دمتون گرم تو این ایستگاه آخر(که با همه وجود آرزو میکنم آخری نباشه)واقعا واقعا واقعا خسته نباشید!!!
اینجا جاییه که باید از قطار هاگوارتز پیاده شیم و به دنیایه مشنگ ها برگردیم
بسیار عالی
اگر خداوند
یک روز آرزوی انسان را برآورده می کرد
من بی گمان
دوباره دیدن تو را آرزو می کردم و تو نیز
هرگز ندیدن مرا
آن گاه نمی دانم
به راستی خداوند کدام یک را می پذیرفت
واقعا دنیای هری پاتر به سر اومده
چه غم انگیزه این روزهای اخر سایت
خب راستش دوباره اشک تو چشام جمع شد …
دلیلش هم حقیقت هایی بود که در متن بالا آورده شده بود !
محسن عزیز تک تک حرفات رو درک میکنم و با خوندنش به خیلی چیزها پی بردم …
عالی گفتی . از همتون متشکرم .
محسن جان خیلی قشنگ بود
میدونم که اگه هیچی نگم بهتر از اینه که با یه “خیلی ممنون” جواب زحماتتونو بدم،اما چه کنم که نه میشه سکوت کرد،نه میشه تو یه نظر جواب این همه زحمتو لطفو مهربونی رو داد،فقط همین از دستم بر میاد که بگم :
خیلی ممنون و خسته نباشید
baba daram griam migire
ازهمه ی عوامل ازصمیم قلب متشکرم ولی به شما التماس می کنم سایت رونبندید وغم مارو دوبرابرنکنید .اگر تونستید دی وی دی قسمت آخر رو توی فانتزیا بزارین. ازصمیم قلب ممنون.
همه ی ما خانواده ای بزرگ هستیم و هرگز نمیذاریم هیچ کس و هیچ چیز ما رو از هم جدا کنه!
ممنون، عالی بود.
رولینگ تو کجایی که نامه این بچه ها رو ببینی؟ کجایی که ناراحتی ما رو ببینی
دارم دیوونه میشم
خدارو شکر که دیشب نیومدم اینجا (کامپیوترم خراب شد) واگرنه امروز باید با سردرد پا میشدم…..
البته این نامه برعکس قبلی ها منو به گریه ننداخت، برعکس، آرومم کرد چون حالا یاد دلگرمی خودم افتادم:
دمنتور پابرجاست
اگر دمنتور هم قرار بود بسته بشه احتمالا دیوانه میشدم…… البته همین الانش هم دپرسم
خیلی خیلی خیلی ممنونم از همه
………………………….دنیای جادو پایان پذیر نیست………………………………
مرسی!
حتی اگه بمیرم هم دمنتور رو فراموش نمیکنم.دمنتور تا ابد.محسن جان متشکرم
نمی خوای بهم بگی عشق قدیمی چی شده؟
اون دل یه رنگ وساده وصمیمی چی شده؟
چی شده که دیگه ازنم نم بارون نمی گی؟
چی شده ازگوله برفای زمستون نمیگی؟
دلمو بردی آسون دار ی از پیشم میری،
حالا که می بینی غرق غم وآتیشم میری،
چی شده شکسته چوبت دیگه ورد نمی خونی؟
چی شده به این چوب شکسته چسب نمی زنی؟
عشقت توی قلبم امادستت توی دستم نیست،
عکسات توی اینترنت وپیش رومه اما درمون واسه دردم نیست،
ای کاش فقط یکبار فقط یکبار بگی استیوپیفای{آواداکداورا}،
این قدر نشو دل رحم واسه این دشمنی که پیداست{ولدمورت}،
میری یک گوشه ای و فیلمارو می بندی واسه چی؟
زیر چشمی به من ساده می خندی واسه چی؟
جوآن کتلین رولینگ، دانیل راد کلیف، اماواتسون، روپرت گرینت،بااین که از
صمیم قلب دوستون دارم ولی خیلی عصبانیم چون دارین ما روتنها میذارین.
چند کتاب از رولینگ:جانوران شگفت انگیز وآن ها را از کجا بیابیم،تاریخچه کوییدیچ
تاریخ جادو،فلسفه پیش پا افتاده:چراماگلها ترجیح میدهند ندانند.آقا امید اگه این کتابا رو گیر
آوردید اونا روروی سایت بذارین خیلی خیلی ممنون.
فقط می تونم بگم واقعا اشکم رو در آوردی آقا محسن تک تک حرف هایی که درباره دمنتور زذی چیزی جز حقیقت خالص نبود خانواده دمنتور همیشه به داشتن چنین سرپرست هایی افتخار می کنه و خواهد کرد واقعا نمیشه به هیچ زبانی از شما تشکر کرد برای روزها واتفاقاتی مه تو این سایت ساختید تا ما رو خوشحال و مطلع کنید
مرســـــــــــــــی
عشق هرگز پایان نمیابد تنها چیزی که میتونم بگم!
هیچ موقع دوست ندارم دمنتور راازدست دهم
بی نظیر بود.
ممنون داش حسین.
امشب همه کمر بستن اشکمونو در بیارن.
سلام
امید جان واقعا نمیدونم چی بگم..واقعا…فقط اینو از ته دلم میگم…واقعاممنون واسه همه چی …
دمنتورو هری پاتر تموم دنیایه من بودن و این رو به شما مدیونم که این اعجوبرو به ما معرفی کردید…
هیچ وقت فراموشتون نمیکنم..هیچ وقت تا اخر عمر….همیشه اسم دمنتور بخصوص “امید” تو خاطرم میمونه!!!
واقعا وقتی فکر میکنم میبینم همه ی خاطراتم تا حالا با شما بود و میبینم یکی از قسمت های اصلیه زندگیم بودید!!
من خیلی سخت گریه کنم ولی الان داره از چشمام اشک میاد….نمیتونم هیچی بگم…بغض گلوم رو گرفته….
امید جان مواظب خودت باش جون واسه من خیلی ارزش داری و عزیزی اگه بخوام رک باشم یکی از مهم ترین افراد تو زندگیم بودی
و همیشه تو رو الگو خودم میذارم ….و مثل داداشم دوستت دارم…..و به یادتم
به یاده همه ی زحمت هایی که واسه ما کشیدی…یه یاده شب هایی که با همدیگه نخوابیدیم و پشت کامپیوترمون موندیم….به یاده همه جی…….به یاده تمام خاطره هایی که با هم داشتیم…
کاش میشد یه جوری زحماتتون رو جبران کنم..کاش میشد…از همه ی همکاراتم تشکر میکنم بخصوص آقا حسین…..امیدوارم همتون تو زندگیتون موفق باشید وبهترین ارزوها رو برایه همتون ارزو میکنم…
امید وارم قطار زندگیتون همیشه بر روی ریل های خوشبختی عبور کنه….
بجه هایی که تو دمنتور مثل من بودید از شما هم ممنونم که مثل من به هری علاقه داشتید و من رو درک کردید ، از ته دلم ارزوی موفقیت برای تک تک شما دارم…..دوستتون دارم……
خداحافظ……
بنده ی حقیر سعید سپاسی ….20 ساله…دانشجوی کامپیوتر.
فقط اینو میگم:دمنتور بخشی از زندگی ماست در بارهی هری پاتر
بی نهایت ممنون برای همه چی.
مرسی خیلی زیبا نوشته بودی محسن جان.
من نمی تونم چیز زیادی بنویسم،
فقط می تونم بگم،ممنون،ممنون،ممنون،ممنون،ممنون،ممنون،ممنون،ممنون،ممنون…
شما بهترینید،از همه تون ممنونم،این نامه هم واقعا تاثیر گذاربود…
پ.ن:دستمالم تموم شد حالا چی کار کنم؟
فوق العاده قشنگ نوشتی……قلبم نمیدونی چقدر اذیتم کرد تا تمومش کنم……هِــــــــی…………منم دمنتورو یه دختر میدونم! شاید خنده دار باشه ولی وقتی بخوام برای چیزی ارزش قائل بشم ناخودآگاه تو ذهنم اینجوری میاد!
اینکه از ضمیر «او» براش استفاده کردی خیلی چسبید………
واقعا دمنتور بزرگترین خانواده ماست…وکسی هم از خانوادش هیچوقت جدا نمی شه،می شه؟؟
مثل اینکه تصمیم گرفتین امشب منو راهی بیمارستان کنیدا!!
میدونم که زحماتتونو با هیچی نمیتونم جبران کنم
از ته دل میگم بابت همه چیز تو این سالها ممنونم و امیدوارم همیشه به رویات برسی
چقدر تاسف میخورم که از روز اول افتتاح سایت عضوش نبودم تا این احساسات شما رو با تمام وجودم درک کنم…ممنون که انقدر سختی کشیدین و اینهمه تحمل کردین.
مطمئنا دمنتور هم در قلب ما کنار هری پاتر جای بزرگی برای خودش داره و حالا که هری پاتر رو به پایانی ظاهری گذاشته…این دمنتور که در قلب ما میمونه و حتی در ظاهر هم پایانی نداره(البته امیدوارم سال ها پا برجا باشه)
خیـــــــــــــــــــــــــــــــلی ممنون.
واقعا ممنون
ممنون از نامت محسن…
ممنون از وجودت در اینجا و گفتن حرفات با این همه حس زیبا….
ممنون!!!!
نه نه با بسته شدن این سایت من مجبورم برگردم پیش دروسلی ها.نه نه.یعد از سه ماه هم به هاگوارتز برنمیگردم.نه!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
همش زل زدم به آخرین تیزر.آخرین نشانه از دنیای ما.دنیای جاودان هری پاتر.آه!چقدر زود این ده سال گذشت.مثل برق.ولی ما هنوز سینه چاکان دیوانه ی هری پاتریم.با تمام وجود آن را در سینه هامان حفظ خواهیم کرد تا زمان مرگ و آن هنگام شاید با بوسه ای از دمنتور دنیا را ترک گفتیم.مرگ ما نیز متفاوت است.
ممنون از این متن زیبا و در عین حال ناراحت کننده
بابات همه چیز ممنون محسن جان
هیچی نمی تونم بگم جز ممنووووووووووووووووووونم م م م م م م م م م م!!!!!!
سلام.من واقعا نمی دونستم که یک سایت چه هزینه های مادی و معنوی میخاد.من بسیار زیبایی نوشتید.خیلی ممنون دمنتور همیشه پا بر جا.
نامه ی عالی ای بود مرسی
سوم دبستان رو تموم کرده بودم که با اینجا و دنیای هری پاتری اینجا آشنا شدم،الانم سوم راهنماییم رو تموم کردم و میبینم نویسنده های سایت دارن از هری پاتر خدافظی میکنم.
ممنون بابت متن و زحماتی که کشیدی!!
محسن جان بابت این همه سال بخاطر زحماتت ممنونم
خداحافظ……………….
طولانی ترین نامه
ولی کلمه به کلمه اش رو خوندم
موفق باشید
رویا هایم را از دست نمیدهم
من واقعا از دمنتور متشکرم که به ما فرصت با هم بودنو داد..نبود چی کار می کردیم…
عالی نوشتی…
ممنون..
عالی بود.عالی.:(
خداحافظ هری.:(
عالی بود مرسسسیییییییییییییییییی
هیچکس لیاقت اشک های تو را ندارد
و انکه چنین ارزشی دارد
سبب اشک ریختن تو نمی شود
گابریل گارسیا مارکز
ممنون که احساساتونو با ما در میون گزاشتین….
خیلی قشنگ بود این متن
ممنون از محسن
دوستت داریم و ممنون بخاطر همه ی زحماتی که برامون کشیدی
زنده باد دمنتور!
یک دنیا ممنونتم عزیز!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
فوق العاده بود.
خداحافظ!
خسته نباشید.
خداحافظ…
عالی بود گریه کردم
هری تا ابد در دل ها پابرجاست
زندگی فرصت با هم بودن است…ممنون از همتون که این لحظه ها رو ایجاد کردید!!
دمت غیژ… خسته نباشی.
ممنونم…واقعا ریبا نوشته بود!!!
دمنتور یعنی تجلی علاقه که نه عشق مستانه ی گیت های ایرانی به هری پاتر.از همه ی شما صمیمانه متشکرم.آبرومندانه پایان بردید
dosetoon daram.
ماشمارو بعد از هری داریم.عاشقتم محسن.
این سایت حکم هاگوارتز رو برای من داره و شما نوسندگان و دوستان عزیز مثل معلمین و دانش آموزان این مدرسه می مونید، از آشنایی با همه خوش حال شدم.
مرسی مرسی مرسی یه عالمه