قطعا همه طرفداران هری پاتر می دانند که فیلم های هری پاتر از روی مجموعه کتاب های هری پاتر نوشته خانم جی.کی رولینگ ساخته و تولید شده است. کتابهایی که دنیایی جادویی را با قلم جادویی نویسنده ای باهوش و خلاق برای ما ساختند و قسمتی از زندگی یک نسل در جهان شدند. اما از آثار خانم رولینگ فقط مجموعه کتاب های هری پاتر و کتاب های حاشیه آن منتشر نشده اند. ایشان بعد از پایان انتشار کتاب های هری پاتر سبک های دیگر ادبی را امتحان کردند.
در این قسمت از دمنتور می توانید تمام اخبار مرتبط با کتاب های هری پاتر را دنبال کنید.
امسال انتشارات پاترمور قصد دارد مجموعهای از کتابهای الکترونیکی کوتاه غیر داستانی را با عنوان «هری پاتر: سیری در…» منتشر کند که براساس کتابصوتی «هری پاتر: تاریخ جادو» نوشته شدهاند که در نمایشگاه کتابخانه بریتانیا با همین نام پیش از این منتشر شده بود.
آماده غرق شدن بیش از پیش در تاریخ جادو شوید. مجموعه کتابهای الکترونیکی جدید و کوتاهی، الهام گرفته شده از نمایشگاه کتابخانه بریتانیا و کتابهای همراه آن با عنوان «هری پاتر: تاریخ جادو» قرار است منتشر شوند.
این مجموعه چهارتایی کوچک، هر یک براساس موضوع درسهای هاگوارتز قسمت بندی شدهاند و شما را بار دیگر به سمت کسب اطلاعات بیشتر از دنیای تاریخی-سنتی جادو در قلب داستانهای هری پاتر خواهد برد. هر کدام از این کتابها طراحیهای زیبا و منحصر بفردی از هنرمند لندنی، آقای دنیل ایسن را به همراه دارند. شاید کتابهای «هری: تاریخ جادو» و «هری پاتر – سیری در تاریخچه جادو» را که سال ۲۰۱۷ منتشر شد بخاطر داشته باشید. سال پیش هم کتاب صوتی این مجموعه به همراه مصاحبههای طولانی با کتابدارهای نمایشگاه و با صداگذاری ناتالی دورمر منتشر شدند. این کتابهای الکترونیکی کوتاه هم براساس همان کتابصوتی تهیه شدهاند و فرصتی دوباره برای جذب شخصیتهای رنگارنگ و وقایع شگفتانگیز از تاریخ واقعی جادو در قالبی فشردهتر را دارند.
علاوه بر مرور ریشههای جادو در سیر تاریخ و سنت، این کتابهای الکترونیکی کوتاه شامل یادداشتها، صفحههای دستنوشت و طراحیهای شگفتانگیزی میشود که پیش از این هم در کتاب «هری پاتر: تاریخ جادو» دیده بودیم.
کتابهای الکترونیکی که خواهیم دید، با این عناوین عرضه خواهند شد:
هری پاتر: سیری در طلسمها و انواع دفاع در برابر هنرهای سیاه
هری پاتر: سیری در معجونها و گیاهشناسی
هری پاتر: سیری در پیشگویی و ستارهشناسی
هری پاتر: سیری در مراقبت از موجودات جادویی
این کتابها طی ماههای آینده منتشر خواهند شد.
اولین کتابهایی که از این مجموعه منتشر میشوند، طلسمها و انواع دفاع در برابر هنرهای سیاه و معجونها و گیاهشناسی خواهند بود که پنج شنبه، ۶ تیر (۲۷ جون) در دسترس قرار خواهند گرفت. تاریخ انتشار باقی کتابها متعاقبا اعلام خواهند شد. منتظر باشید!
این کتابها اول به زبانهای انگلیسی، فرانسوی، ایتالیایی و آلمانی منتشر میشوند و هماکنون برای پیشخرید در آمازون، اپل و کوبو قرار گرفتهاند.
امروز قسمتی از پادکست فارسی «بایوکست» رو بهتون میخوایم معرفی کنیم که در قسمت جدیدش به داستان زندگی خالق هری پاتر و جانوران شگفتانگیز، جی.کی.رولینگ میپردازه و بصورت مفصل از تولد تا موفقیت نهایی نویسندهی مورد علاقمون رو تشریح میکنه.
توی دومین قسمت «بایوکست»، داستان زندگی دختری رو براتون تعریف میکنم که توی ۳۰ سالگی تا مرز بیخانمانی رفته بود؛ ولی کمتر از ۱۰ سال بعد، از ملکهی انگلیس هم بیشتر ثروت داشت. کسی که چیزی رو خلق کرد که توی هر عرصهای وارد شد، تونست رکوردها رو جابجا کنه.
پاترمور، سایت رسمی دنیای جادوگری هری پاتر که از طرف نمایندگان جی.کی.رولینگ و وارنربراز مدیریت میشود، هر از چندگاهی حقایق، حاشیهها و جزییات بیشتری به داستانهای هری پاتر و جانوران شگفتانگیز اضافه میکنند.
تا پیش از این رولینگ خبرهای جنجالی زیادی از این دنیا گفته بود. از جمله گرایش متفاوت دامبلدور، اینکه نگینی زمانی انسان بوده یا حتی اینکه از قصد طوری داستان رو پیش برد تا ویکتور کرام اسم هرماینی رو اشتباه تلفظ کنه که به طرفدارها تلفظ صحیح اسمش رو یاد بده.
اما این بار جزییاتی فاش شده که شاید دوست نداشتیم بدونیم، ولی منکر جالب بودنش هم نمیتونیم بشیم!
پاترمور فاش کرد تا قبل از اختراع سرویسهای بهداشتی و دستشویی، جادوگران عادت داشتند هر جایی که بودن، همون طور خودشون رو رها کنند و ادرار یا مدفوع کنند!
توییت پاترمور دقیقا این بود: هاگوارتز همیشه سرویسهای بهداشتی نداشت. قبل از بهکار گیری روشهای لولهکشی مشنگها در قرن هجدهم، جادوگران و ساحرهها به سادگی هر جایی که ایستاده بودند خود را رها میکردند و بعد از آن آثار باقی مانده را با جادو نابود میکردند.
این توییت در روز جهانی «حقایق جالب» منتشر شد. بعد از این توییت، بعضی از طرفدارهای هری پاتر جزییات ترسناکتری از این حقیقت را توانستند کشف کنند، آن هم این که افسونهای نابود سازی در اواخر سالهای تحصیلی به دانشآموزان آموخته میشد و این بدین معنی است که دانشآموزان سال اولی مجبور بودند یک جا مدفوع کنند و منتظر شوند یکی از راه رسیده و اثر اونها رو پاک کنه!
این خبر ۱۴ دی سال ۹۷ منتشر شده بود که فرصت انتشار آن پیش نیامده بود.
دیسک بلو-ری فیلم سینمایی «جانوران شگفتانگیز: جنایات گریندلوالد» ویدیوهای اضافه و مصاحبههایی دارد که در یکی از آنها جی.کی.رولینگ به رابطهی دامبلدور و گریندلوالد اشاره میکند.
در این ویدیو که مربوط به آلبوس دامبلدور میشود، نویسندهی هری پاتر صحبتهای کاملا جدیدی در مورد رابطهی این پروفسور هاگوارتز با گلرت گریندلوالد میکند که برای اولین بار به بًعد [عاطفی-فیزیکی] این رابطه هم اشاره میکند و آن را رمانتیک میخواند.
جی.کی.رولینگ در مورد روزهای اول رابطهی دامبلدور و گریندلوالد این طور گفت:
«اونها رابطهی خیلی قوی و عمیقی داشتند. پرشور و احساس بودند و یک رابطهی عاشقانه به حساب میومد. اما همونطور که در هر نوع رابطهای با هر گرایش عاطفی و هر نوع برچسبی که بهش بزنید ممکنه پیش بیاد، هیچ کدوم از طرفین دقیقا نمیدونستن اون یکی چه حسی بهش داره. نمیشه فهمید. فکر میکنید که میدونین، ولی نمیدونین. برای همین من کمتر به جنبهی جنسی این ماجرا علاقه دارم، هرچند که به نظرم در این رابطه بًعد [عاطفی-فیزیکی] هم وجود داشته که به نظرم مربوط به احساساتی میشده که نسبت به همدیگه داشتند که در نهایت برجستهترین و بهترین چیزی هست که در روابط انسانها وجود داره.»
پیش از این رولینگ در گذشته گفته بود که دامبلدور به گریندلوالد علاقه داشته ولی هرگز به نوع رابطه عاطفی آنها اشاره نکرده بود. با وجود این جزییات سخت به نظر میتوان تصور کرد که این «رابطهی عاشقانه» با بًعد [عاطفی-فیزیکی] یک عاطفهی غیر ضروری و بیخود بوده باشد.
هیچ شکی نیست که گریندلوالد همیشه مجذوب قدرت دامبلدور بوده اما عمق این نزدیکی و صمیمیت تا به حال فاش نشده بود.
«سفید کشنده» چهارمین جلد از مجموعهی کارآگاهی محبوب «کورمورن استرایک» به قلم رابرت گالبِرِیث است که هجدهم سپتامبر (۲۷ شهریور) روانهی بازار شد. فارغ از اینکه تا به حال کتابهای این مجموعه را خوانده باشید یا نه، سوالی که ذهن بسیاری از طرفداران را مشغول کرده این است که رابرت گالبریث دقیقا کیست؟ این نویسندهی انگلیسی تا به حال در هیچ مراسم رونمایی یا امضایی حضور پیدا نکرده و روی جلد کتابهایش هم هیچ عکسی از او به چشم نمیخورد. اطلاعات اندکی که از او داریم از دو منبع به دست آمدهاند: جی.کی.رولینگ، دوست عزیز او، که در توییترش راجع به او صحبتهایی کرده و وبسایت شخصی رابرت گالبریث که تأیید میکند او قبلا در نیروهای نظامی فعالیت داشته است. اما این نویسنده تا امروز هیچ مصاحبهای را انجام نداده بود. مصاحبهای که متنش در ادامه میآید اولین مصاحبهی رسمی رابرت گالبریث محسوب میشود.
امکانش هست راجع به شغل قبلیتون برای ما بگید؟ البته قابلدرکه به خاطر مسائل فوق محرمانه نتونید همهچیز رو بگید. لازم نیست خیلی دقیق برامون توضیح بدین، یک توضیح کلی هم کفایت میکنه.
من قبلا به عنوان لباس شخصی در واحد تحقیقات ویژهی پلیس نظامی کار میکردم. بعد از ترک ارتش و موقعی که داشتم اولین رمانم رو مینوشتم خیلی نسبت به امنیت حریم شخصیم حساس بودم. به همین دلیل اون اوایل علاقهای نداشتم که عکسی از من گرفته بشه، مصاحبه کنم یا در جلسات رونمایی شرکت کنم. از این نظر شباهت عجیبی به جی.کی.رولینگ داشتم.
قرار بود یکی از دوستانم که قبلا نظامی بوده به جای من برای عقد قرارداد به دفتر ناشر بره، چون بیشتر افراد شاغل در لیتل براون[۱] من رو از نزدیک نمیشناختند و نمیدونستند که چه قیافهای دارم. با این حال سرانجام تصمیم گرفتم خودم این کار رو بکنم و خیال دوستم رو راحت کردم.
چی باعث شد به نوشتن کتابهای جنایی علاقهمند بشین؟
من همیشه دوست داشتم رمانی پلیسی با حال و هوای امروزی بنویسم. علت علاقهی من به این ژانر اینه که شما میتونید به هزاران روش مختلف به معمای داستان پیچ و تاب بدین. از طرفی کارآگاهی تنها یا زوجی کارآگاهی که اشتباهات بقیه رو جبران میکنن و به هرج و مرج و آشوبها سر و سامان میدن یه جورایی اسطورهایه. همهی کتابهایی که تا حالا نوشتم المانهای معمایی دارند. در تمام کتابهام شما با این سوالها روبهرو میشین که چه کسی، چرا و چطور این کار رو انجام داد.
تو اسمهای غیرمعمولی برای شخصیتهای داستانت انتخاب میکنی: کورمورن استرایک، لئونورا کوآین، لولا لندری، دنیل چارد. برای انتخاب اسم شخصیتهات چه فرآیندی داری؟ مثلا چطور شد که اسم کورمورن استرایک رو انتخاب کردی؟
میخواستم استرایک اسم عجیبی داشته باشه چون مادری با شخصیت غیرمتعارف داشت که دائما به دنبال جلب توجه بود و موقع غسل تعمید بچه و انتخاب اسم، شوهری وجود نداشت که بخواد نظر اون هم اهمیت داشته باشه. اون برای به دنیا آوردن بچهاش به کورنوال و پیش خانوادهاش برگشت. به این فکر کردم که شاید بهتر باشه اسمی کورنوالی برای بچهاش انتخاب کنه که البته با علاقهاش به اینکه از گذشته و اصل و نسبش فاصله بگیره در تضاد بود. اگه یک هفته یا بیشتر در کورنوال میموند شاید اسم «الویس» رو برای استرایک انتخاب میکرد، اما به نظرم رسید که اون برای مدت خیلی کوتاهی نسبت به خانه و خانوادهاش احساساتی شده بود.
کورمورن اسم غولیه که ادعا میشه در کوهستان سنت میشل زندگی میکنه. از چند جهت این اسم رو دوست داشتم. هم به خاطر اینکه شخصیت اصلی ما آدمی گنده و زمخته و هم به خاطر اینکه از اون نوع اسمهاییه که مردم مدام اشتباه تلفظش میکنن و از این نظر با زندگی سخت استرایک که دائما در تلاش بود تا خودش رو از زیر بار سوءشهرت پدر و مادرش خلاص کنه تطابق داشت. اما انتخاب نام خانوادگیش، استرایک، کاملا تصادفی بود. از اونجا که کورمورن اسمی طولانی بود میخواستم که نام خانوادگیش تک هجایی باشه. برای همین وقتی که داشتم کتابهای قدیمی درباره رسوم کورنوال رو ورق میزدم با شخصیت خیّری مواجه شدم که فامیلش استرایک بود. این فامیل کورنوالی نیست، اما دقیقا همون چیزی بود که دنبالش بودم چون کورمورن هم واقعا به منطقهی خاصی تعلق نداره.
پوستر سه فصل ابتدایی مجموعه «استرایک»
من اعتقاد خاصی به قدرت اسامی و نامگذاری افراد دارم و تا وقتی که برای شخصیتهام اسمی انتخاب نکنم نمیتونم واقعا باهاشون ارتباط برقرار کنم. این اولین باری بود که برای شخصیت اصلی داستانم اسمی واقعا عجیب و غریب انتخاب کردم.
اینکه استرایک اسامی مستعار زیادی داره نشوندهندهی شخصیتشه. آدمهای زیادی فکر میکنن بهش نزدیکاند، اما خودش واقعا چند نفر رو جزو دوستهای صمیمی خودش میدونه؟ کورمورن خیلی راحت با آدمها دوست میشه، اما اساسا آدمی منزوی و متکی به خودشه.
چه نویسندههایی و به طور دقیقتر چه کتابهایی در شکل دادن شخصیت شما به عنوان نویسنده نقش داشتند؟
جواب دادن به این سوال برای من سخته چون به نظرم هرچیزی که شما در دوران جوانی میخونید عملا شخصیت شما رو شکل میده و از اونجا که مادر من خونهمون رو پر از کتاب کرده بود برای همین دامنه علایقم گسترده است. من از آثار جورجیت هِیِر (Georgette Heyer) و ایان فلمینگ (Ian Fleming) گرفته تا دودی اسمیت (Dodie Smith) و ویلیام تاکری (William Thackeray) خوندم. عاشق کارهای ودهاوس (Wodehouse) و وو (Waugh)، کاترین منسفیلد (Katherine Mansfield) و کولت (Colette) هستم. هر کدام از این افراد راهی متفاوت برای خلق دنیایی پر از موجودات زنده به من یاد دادند.
در رمانهای شما موسیقی نقش ویژهای داره (مثلا میدونیم که پدر استرایک یکی از ستارههای موسیقی راک بوده). به من پیشنهاد میکنی که موقع خوندن «سفید کشنده» به چه آهنگهایی گوش بدم؟
در رمان هشت قطعه موسیقی هست که حتما باید توی این لیست قرار داشته باشند:
اما من به این لیست سه آهنگ دیگه هم اضافه میکنم. آهنگ So Long Marianne از لئونارد کوهن برای استرایک و شارلوت، آهنگ Heroes از David Bowie و آهنگ White Horses از Andrea Ross نه تنها به عنوان نغمهی معرف برای کتاب بلکه برای رابین و تفکر معصومانه و رومانتیک دخترانه از ماجراجویی و آزادی.
طرح جلدهای جدید سه جلد اول مجموعه کورمورن استرایک
بعضی از نویسندههای داستانهای معمایی از ابتدا برای داستانشون خط سیر در نظر میگیرند و میدونند که داستانشون قراره به کجا برسه. بقیه هر روز پای کار مینشینند و اجازه میدن داستان پیش بره تا ببینند چه مسیری براش بهتره. تو از کدوم دستهای؟
قطعا از دستهی اول هستم. من برای «سفید کشنده» جدولی داشتم که از تمام جدولهایی که تا به حال برای داستانهام درست کردم پیچیدهتر بود. این جدول ۹ ستون داشت. از رنگ قرمز برای نقاط حساس داستان استفاده میکردم، از آبی برای مدارک و شواهد و از رنگهای دیگه برای مظنونین. قبل از اینکه هر کتاب از مجموعهی استرایک رو شروع کنم دقیقا میدونم که چه کسی، چرا و چطور جنایت رو انجام میده.
وقتی میبینم دستهی دومی که گفتین چطور از روش کارشون تعریف میکنند هم تحسینشون میکنم و هم مضطرب میشم. چند سال پیش دیداری با استیون کینگ و جان اروینگ داشتم و استیون گفت اجازه میده که داستان خودش پیش بره و ببینه به کجا میرسه. نوبت جان که شد گفت همیشه از همون اول میدونه که داستان به کجا میرسه. من یه جورایی بین این دو نفرم. جرقه اولیه ممکنه ایدهی سادهای باشه که نه شروعش مشخصه و نه پایانش، اما هیچوقت قبل از اینکه بدونم داستانم قراره به کجا برسه نوشتنش رو شروع نمیکنم.
کار بعدیتون چیه؟ قراره کتابهای کورمورن استرایک رو ادامه بدین؟ یا به این فکر میکنید که سراغ کارهای دیگه برید؟
قطعا کتابهای کورمورن استرایک بیشتری مینویسم. همین الان هم طرح کلی کتاب بعدی رو دارم. دوست عزیزم جی.کی.رولینگ هم در حال نوشتن کتاب کودک (غیر هری پاتری) جدیدیه و داره روی فیلمنامهی قسمت سوم جانوران شگفتانگیز کار میکنه.
[۱] لیتل براون ناشر رسمی مجموعه کورمورن استرایک است.
پینوشت دمنتور: ممکن است برای بعضی از کاربران این سوال پیش بیاید که مگر رابرت گالبریث نام مستعار جی.کی.رولینگ نبود؟ پس چطور او چنین مصاحبهای را انجام داده است؟ بله. رابرت گالبریث شخصیتی واقعی نیست و این مصاحبه عملا با خانم رولینگ انجام شده، اما ایشان تصمیم گرفتند کمی به شخصیت مستعار رابرت گالبریث پر و بال بیشتری بدهند و به همین دلیل مصاحبه را از زبان این شخصیت خیالی انجام دادهاند.
جی.کی.رولینگ، انتشارات لیتل براون و واتراستونز تاریخ انتشار رسمی چهارمین کتاب رابریت گلبریث در مجموعهی جنایی کورمورن استرایک با نام «سفید کشنده» (Lethal White) را اعلام کردند. این کتاب در تاریخ ۲۷ شهریور ۱۳۹۷ (مطابق ۱۸ سپتامبر ۲۰۱۸) منتشر خواهد شد. طرح جلد این کتاب را در ادامه میتوانید ببینید و بعد از آن هم خلاصهی داستان این کتاب را برای شما به فارسی ترجمه کردیم.
خلاصه رسمی داستان:
«من کشته شدن بچهای رو دیدم… اون روی اسب خفهاش کرد»
زمانی که مرد جوان مشکلداری به نام بیلی به دفتر کارآگاه خصوصی، کورمورن استرایک سر زد و درخواست کرد به او کمک کند تا تحقیقی در مورد جنایتی که گمان میکرد در کودکی شاهد آن بوده است، انجام شود، استرایک را عمیقا برآشفت. در حالی که کاملا مشخص است بیلی از نظر ذهنی پریشانحال است و نمیتواند بسیاری از جزییات بااهمیت را بخاطر آورد، چیزی درون او وجود دارد که از صداقت او و واقعیت داستانش خبر میدهد. اما پیش از اینکه استرایک بتواند از او سوالات بیشتری در این مورد بپرسد، بیلی با ترس و عجله از دفترش بیرون رفت.
در تلاش برای رمزگشایی از داستان بیلی، استرایک و رابین الکوت – که زمانی دستیار او بود و حالا در دفتر کارآگاهی شریک شده است – سرنخ پیچیدهای را با هم دنبال کردند که آنها را از خیابانهای دوردست لندن، به داخل جایگاهی مخفی و مقدس درون مجلس و به خانهی اربابی زیبا اما شیطانی در عمق حومه شهر میبرد.
و در جریان این تحقیقات پیچ در پیچ، زندگی شخصی استرایک نیز بهم ریخت شده است: شهرت جدیدی که به عنوان کارآگاه شخصی به دست آورده باعث شده که دیگر نتواند مانند گذشته در پشت صحنه به فعالیتهای عملیاتی خودش ادامه دهد. علاوه بر این، رابطهاش با دستیار سابق هم بیش از همیشه استرسزا شده است. حالا دیگر رابین برای استرایک در محل کار فوقالعاده با ارزش شده اما روابط شخصی آنها بسیار بسیار پیچیده شده است.
آکادمی اسکار فهرست ۹۲۸ چهره فعال و تاثیرگذار سینمایی را برای عضویت در این نهاد سینمایی منتشر کرد که نام «جی.کی. رولینگ» نویسنده مجموعه رمانهای «هری پاتر» نیز در میان دعوتشدگان برای پیوستن به شاخه نویسندگی دیده میشود.
«رولینگ» پس از تمام شدن هفتگانه «هری پاتر» هم به پیمودن پلههای موفقیت ادامه داد. در سال ۲۰۱۶ فیلم جدیدی برگرفته از کتابهای «هری پاتر» یعنی «هیولاهای خارقالعاده و زیستگاه آنها» که خود «رولینگ» نگارش فیلمنامه آن را بر عهده داشت، اکران شد و بیش از ۴۷۳ میلیون دلار در سینماهای جهان فروش داشت. ضمن اینکه نمایش «هری پاتر و فرزند نفرینشده» که «رولینگ» یکی از نویسندگان آن بود در «تئاتر وستاِند» لندن به روی صحنه رفت. پس از استقبال فراوان مخاطبانش، نمایشنامه «هری پاتر و فرزند نفرینشده» نیز روانه بازار شد و از سوی خوانندگان، عنوان هشتمین قسمت مجموعه رمانهای «هری پاتر» را دریافت کرد.
«هری پاتر و سنگ جادو»، «هری پاتر و تالار اسرار»، «هری پاتر و زندانی آزکابان»، «هری پاتر و جام آتش»، «هری پاتر و محفل ققنوس»، «هری پاتر و شاهزاده دورگه» و «هری پاتر و یادگاران مرگ» هفت کتاب رسمی منتشرشده از مجموعه رمانهای تخیلی «هری پاتر» هستند و تاکنون هشت فیلم نیز بر اساس این رمانها ساخته شده که به فروشی بالغ بر هشت میلیارد و ۲۰۰ میلیون دلاری دست یافتهاند.
چند جایزه کتاب سال بریتانیا، جایزه کاستا در بخش کودکان، جایزه «هانس کریستین آندرسن» و جایزه دستاورد ویژه آکادمی فیلم بریتانیا (بفتا) از جمله موفقیتهای رولینگ در عرصه ادبیات محسوب میشوند.
جی.کی.رولینگ با انتشار به روز رسانی جدیدی در وبسایت رسمی خود و در قالب پاسخ به سوالات طرفداران در مورد فعالیتهای حال حاضر و آیندهی خود توضیحاتی داد. خالق هری پاتر رسما تایید کرد که نگارش چهارمین رمان جنایی گالبریث را با نام «سفید کشنده» (Lethal White) به پایان رسانده و در حال آماده شدن برای نوشتن فیلمنامهی سومین قسمت مجموعهی سینمایی «جانوران شگفتانگیز» است.
در حال حاضر مشغول نوشتن چه چیزی هستید؟ جی.کی.رولینگ: به تازگی رمان چهارم گالبریث به نام سفید کشنده رو تموم کردم و الان هم دارم فیلمنامهی جانوران شگفتانگیز ۳ رو مینویسم. بعد از اون هم یه کتاب دیگه برای بچهها مینویسم. حدود شش سالی هست که دارم روی داستانی (غیر هری پاتری/دنیای جادوگری) کار میکنم و دیگه وقتشه که به روی کاغذ بیارمش.
صحبتهای جی.کی.رولینگ در مورد نقشش به عنوان تهیهکننده در مجموعهی جانوران شگفتانگیز:
وارنربراز و دیوید یتس کارگردان همیشه بهم اجازه دادن که نظرم رو مطرح کنم، که اون هم الزاما به عنوان تصمیم نهایی به حساب نمیاد. این مورد در مورد همه تهیهکنندههایی دیگهای که من هم فقط یکی از اونها هستم صادقه. نظر همه ما خیلی مهمه ولی در آخر یک کار کاملا گروهیه. در نهایت کارگردانه که در مورد تمام چیزهایی که به تصویر کشیده میشه، مسئولیت داره. به عنوان فیلمنامهنویس، بخش اعظم دیدگاههای من در مراحل اولیه مطرح میشه.
صحبتهای جی.کی.رولینگ در مورد همکاری با افرادی مثل دیوید یتس و جان تیفانی، استیو کلاوز فیلمنامهنویس و افراد دیگر:
با این حال اصل ماجرا شباهت خیلی زیادی به نحوهی همکاری من با دیگران در فرزند نفرین شده داره که این بار با دیوید یتس کارگردان و استیو کلاوز صورت گرفته. استیو نویسندهی هفت فیلم از هشت قسمت پاتر بود و حالا هم یکی از تهیهکنندگان جانوران هست.
با وجود اینکه طی این سالها استیو رو از نزدیک در حال نوشتن فیلمنامهها میدیدم، نوشتن فیلمنامه رو بسیار متفاوت از رمان نویسی میدیدم و اوایل کار برام چالش برانگیز بود. همین طور که پیش میرفتم، نوشتن فیلمنامه رو یاد گرفتم و در عین حال میدونستم که این فیلمنامه قطعا تبدیل به فیلم میشه که خب چیزی غیر معموله. استیو نکات خیلی خوب و عالی رو بهم میگفت. یکی از حرفهاش که بیشتر از همه باعث شد حسابی بخندم این بود که در نسخه اولیهی فیلمنامه یه شخصیتی داشتم که بعد از برش یه صحنه برمیگشت و میگفت «اینها بچهن!». استیو گفت خب این جمله فقط وقتی به درد میخوره که انتخاب بازیگرامون انقدر بد بوده باشه که بیننده نفهمه اونها بچهن.
دیوید بعد از ساختن چهار فیلم از هشت فیلم اصلی، حالا دیگه دنیای هری پاتر رو دقیق میشناسه. عاشق کار کردن باهاش هستم. فقط وقتی به حرفهاش گوش میدم هم کلی چیز از هنر تصویر یاد میگیرم. با اینکه خودم قدرت تخیل بصری بالایی دارم، باید یاد میگرفتم که چقدر روی صحنه بدون بیان کلمهای میشه چیزی رو گفت و دیوید و استیو این رو به من یاد دادن.
ادامه صحبتهای رولینگ در مورد جریان روزمرهی نویسندگیاش و نکاتی از همکاریاش با افراد دیگر را در وبسایت او میتوانید مطالعه کنید.
پاترمور از تصاویر گروه جدید بازیگران نمایش تئاتر «هری پاتر و فرزند نفرین شده» در لندن رونمایی کرد. در این تصاویر بازیگران جدید خانوادههای پاتر، ویزلی و مالفوی را میبینیم.
بازیگران جدید هری پاتر، رون ویزلی، هرماینی گرنجر، جینی ویزلی، دراکو مالفوی و… را به همراه فرزندانشان در ادامه میتوانید مشاهده کنید. نظر شما در مورد این بازیگران جدید چیست؟
طرح عیدانه کتاب با شعار «کتاب عیدی دهیم» از ۲۲ اسفند ماه ۹۶ در شهرستانها و از ۲۵ اسفندماه در تهران آغاز به کار کرد و با مشارکت ۷۹۳ کتابفروشی تا ۱۵ فروردین ماه اجرا شد.
در فهرست کتابهای پرفروش، «هری پاتر و سنگ جادو» نوشته جی.کی رولینگ از نشر کتابسرای تندیس در فهرست بیست و یکم تا چهلم پرفروش ترین کتاب های حوزه کودک طرح عیدانه کتاب قرار گرفت.
به گزارش خبرگزاری شبستان به نقل از روابط عمومی موسسه خانه کتاب؛ کتاب های «خانه درختی ۹۱ طبقه» نوشته اندی گریفیتس از نشر هوپا، «شازده کوچولو» نوشته آنتواندو سنتاگزوپری از نشر نگاه، «دنیای معرکهی تام گیتس» نوشته لیز پیشون از نشر هوپا، «بهانههای عالی (و چیزهای خوب دیگر)» نوشته لیز پیشون از نشر هوپا، «خانه درختی۱۳ طبقه» نوشته اندی گریفیتس از نشر هوپا، «قانون سگهای آدمخوار (فعلا)» نوشته لیز پیشون از نشر هوپا، «خانه درختی ۷۸ طبقه» نوشته اندی گریفیتس از نشر هوپا، «خانه درختی ۲۶ طبقه» نوشته اندی گریفیتس از نشر هوپا، «همه چی محشر است (نسبتا)» نوشته لیز پیشون از نشر هوپا، «داستانهای دختران بلند پرواز: قصههایی درباره زنان استثنایی» نوشته فرانچسکا کاوالو,النا فاویلی از نشر فرهنگ نشر نو، «فکرهای نبوغآمیز (بیشترشان)» نوشته لیز پیشون از نشر هوپا، «خانه درختی ۳۹ طبقه» نوشته اندی گریفیتس از نشر هوپا، «خانه درختی ۵۲ طبقه» نوشته اندی گریفیتس از نشر هوپا، «یک دستیار همهفنحریف» نوشته آنتونیوخ. ایتوربه از نشر هوپا، «پروندهی ویژه: فراتر از ترس!» نوشته آنتونیوخ. ایتوربه از نشر هوپا، «خانه درختی ۶۵ طبقه» نوشته اندی گریفیتس از نشر هوپا، «مهارتهای خفن (تقریبا)» نوشته لیز پیشون از نشر هوپا، «مومیایی گمشده» نوشته آنتونیوخ. ایتوربه از نشر هوپا، «مهمان ناخوانده» نوشته آنتونیوخ. ایتوربه از نشر هوپا و «تام گیتس خیلی فوقالعاده است (توی بعضی کارها)» نوشته لیز پیشون از نشر هوپا توانستند رتبه اول تا بیستم پرفروش ترین کتاب های کودک را در سومین عیدانه کتاب کسب کنند.
برای آخرین روز نوروز، هدیهی نهایی ما از مجموعه داستانهای کوتاه پاترمور که پیش از این هرگز ترجمه نشده بود را خدمت شما تقدیم میکنیم. داستان امروز مربوط به مارج دورسلی، خواهر عمو ورنون به همراه نظر جی.کی.رولینگ در مورد اوست. این داستان جی.کی.رولینگ توسط حسین غریبی برای دمنتور به فارسی ترجمه شده است.
مارجری آیلین دورسلی خواهر بزرگتر ورنون دورسلی است. با اینکه او خویشاوند نسبی هری پاتر نیست، به هری یاد دادهاند که او را «عمه مارج» صدا کند.
اثر: جی.کی.رولینگ مترجم: حسین غریبی ارائهای از وبسایت دمنتور
برای دوازدهمین روز نوروز، هدیهای دیگر از مجموعه داستانهای کوتاه پاترمور که پیش از این هرگز ترجمه نشده بود را خدمت شما تقدیم میکنیم. داستان امروز مربوط به اتوبوس شوالیه، یکی از وسایل حمل و نقل جادوگران و ساحرههای دنیای جادویی است. این داستان جی.کی.رولینگ توسط حسین غریبی برای دمنتور به فارسی ترجمه شده است.
اتوبوس شوالیه در جامعه جادوگری اختراع نسبتاً مدرنی است، جامعهای که گهگاه (اگرچه بهندرت به آن اعتراف میکند) ایدههایی را از دنیای مشنگها میگیرد.
اثر: جی.کی.رولینگ مترجم: حسین غریبی ارائهای از وبسایت دمنتور
برای یازدهمین روز نوروز، هدیهای دیگر از مجموعه داستانهای کوتاه پاترمور که پیش از این هرگز ترجمه نشده بود را خدمت شما تقدیم میکنیم. داستان امروز مربوط به فلوریین فورتسکیو یکی از شخصیتهای محوری داستان هری پاتر است. این داستان جی.کی.رولینگ توسط حسین غریبی برای دمنتور به فارسی ترجمه شده است.
فلوریین فورتسکیو، صاحب یک بستنیفروشی در کوچه دیاگون، موضوع یک داستان پشتپرده است. داستانی که هرگز به نسخههای نهایی کتاب راه نیافت.
اثر: جی.کی.رولینگ مترجم: حسین غریبی ارائهای از وبسایت دمنتور
برای دهمین روز نوروز، هدیهای دیگر از مجموعه داستانهای کوتاه پاترمور که پیش از این هرگز ترجمه نشده بود را خدمت شما تقدیم میکنیم. داستان امروز مربوط دیوانهسازها و شکلات است که بسیار کوتاه ولی خواندنی است. این داستان کوتاه جی.کی.رولینگ توسط حسین غریبی برای دمنتور به فارسی ترجمه شده است.
اثر: جی.کی.رولینگ مترجم: حسین غریبی ارائهای از وبسایت دمنتور
برای نهمین روز نوروز، هدیهای دیگر از مجموعه داستانهای کوتاه پاترمور که پیش از این هرگز ترجمه نشده بود را خدمت شما تقدیم میکنیم. داستان امروز مربوط به تسترالها است که موجوداتی شبیه اسب هستند که تنها توسط افرادی قابل مشاهدهاند که مرگ دیگری را به چشم دیده باشند. این داستان جی.کی.رولینگ توسط حسین غریبی برای دمنتور به فارسی ترجمه شده است.
در قرنهای گذشته دیدن آنها بدشگون تلقی میشد؛ سالهای زیادی است که شکار شده و مورد بدرفتاری قرار میگیرند و ذات حقیقی آنها (که مهربان و بیآزار است) تا حد زیادی درست درک نشده است.
اثر: جی.کی.رولینگ مترجم: حسین غریبی ارائهای از وبسایت دمنتور
برای هشتمین روز نوروز، هدیهای دیگر از مجموعه داستانهای کوتاه پاترمور که پیش از این هرگز ترجمه نشده بود را خدمت شما تقدیم میکنیم. ترجمه امروز مربوط به خونآشامها است که زیاد در داستانهای هری پاتر به آنها پرداخته نشده بود، اما حالا اطلاعات بیشتری از نقش آنها در دنیای جادوگری به دست خواهید آورد. این مطلب جی.کی.رولینگ توسط حسین غریبی برای دمنتور به فارسی ترجمه شده است.
خونآشامها در دنیای هری پاتر وجود دارند و این موضوع در آثار ادبی که هری و دوستانش در درس دفاع در برابر جادوی سیاه میخوانند نشان داده شده، اما این موجودات نقش مهمی در داستان ندارند.
اثر: جی.کی.رولینگ مترجم: حسین غریبی ارائهای از وبسایت دمنتور
برای هفتمین روز نوروز، هدیهای دیگر از مجموعه داستانهای کوتاه پاترمور که پیش از این هرگز ترجمه نشده بود را خدمت شما تقدیم میکنیم. داستان امروز مربوط به دوزخیها است که موجوداتی هولناک در دنیای جادوگری هستند. این داستان جی.کی.رولینگ توسط حسین غریبی برای دمنتور به فارسی ترجمه شده است. علاوه بر متن کامل این داستان، نظر جی.کی.رولینگ در مورد این مبحث هم در فایل زیر ترجمه شده است که میتوانید استفاده کنید.
دوزخی جسدی است که با طلسم یک جادوگر سیاه دوباره جان یافته است. همچون عروسک خیمهشببازی هولناکی میشود و شاید جادوگر سیاه مذکور آن را خادم فداشدنی خود کند. واضحترین نشانه مواجهه با یک دوزخی و نه انسان زنده، چشمهای سفید و کدر است.
اثر: جی.کی.رولینگ مترجم: حسین غریبی ارائهای از وبسایت دمنتور
برای ششمین روز نوروز، هدیهای دیگر از مجموعه داستانهای کوتاه پاترمور که پیش از این هرگز ترجمه نشده بود را خدمت شما تقدیم میکنیم. داستان امروز مربوط به محبث کیمیاگری و کاربرد آن در هاگوارتز است که نقش مهمی در داستان اول هری پاتر ایفا میکند. این داستان جی.کی.رولینگ توسط حسین غریبی برای دمنتور به فارسی ترجمه شده است.
در گذشته، باور بر این بود که کیمیاگری (جستجوی سنگ جادو، که فلزات پست را به طلا تبدیل کرده و به صاحبش عمر جاویدان میدهد) ممکن و واقعی است. اما هدف اصلی کاوش کیمیاگری شاید آنگونه که در ابتدا به نظر میرسد ساده و مادهگرایانه نباشد.
اثر: جی.کی.رولینگ مترجم: حسین غریبی ارائهای از وبسایت دمنتور
برای پنجمین روز نوروز، هدیهای دیگر از مجموعه داستانهای کوتاه پاترمور که پیش از این هرگز ترجمه نشده بود را خدمت شما تقدیم میکنیم. داستان امروز مربوط به محله کوکورث میباشد که اتفاقهای مهمی در داستان هری پاتر در این محل رخ داده. این داستان جی.کی.رولینگ توسط حسین غریبی برای دمنتور به فارسی ترجمه شده است.
کوکورث شهرستانی خیالی در ناحیهی مرکزی انگلستان است، جایی که هری یک شب به همراه خاله، شوهرخاله و پسرخالهاش دادلی در هتل ریلویو اقامت میکند. کوکورث است که بلاتریکس و نارسیسا در ابتدای شاهزادهی دورگه به آنجا رفته و اسنیپ را در خانهی قدیمی والدینش میبینند.
اثر: جی.کی.رولینگ مترجم: حسین غریبی ارائهای از وبسایت دمنتور
برای چهارمین روز نوروز، هدیهای دیگر از مجموعه داستانهای کوتاه پاترمور که پیش از این هرگز ترجمه نشده بود را خدمت شما تقدیم میکنیم. داستان امروز مربوط به مدرسهٔ سحر و جادوی بوباتون میباشد که دانشآموزان زیبا و خوشچهرهی آن شهرهی عام است. این داستان جی.کی.رولینگ توسط حسین غریبی برای دمنتور به فارسی ترجمه شده است.
بوباتون همیشه از رابطهی دوستانهای با هاگوارتز برخوردار بوده، با این حال رقابت سالمی در مسابقات بینالمللی بین این دو وجود داشته است، از جمله مسابقات قهرمانی سهجادوگر که در آن بوباتون سابقهی شصت و دو و هاگوارتز شصت وسه پیروزی دارد.
اثر: جی.کی.رولینگ مترجم: حسین غریبی ارائهای از وبسایت دمنتور
برای سومین روز نوروز، هدیهای دیگر از مجموعه داستانهای کوتاه پاترمور که پیش از این هرگز ترجمه نشده بود را خدمت شما تقدیم میکنیم. داستان امروز مربوط به مدرسهٔ دورمسترانگ، جایی که جادوگران و ساحرههای بزرگی را تربیت کرده اما شهرت تاریکی برای خود رقم زده است که توسط حسین غریبی برای دمنتور به فارسی ترجمه شده است.
دانشآموز سابقی که بیش از هر کس دیگر به شهرت دورمسترانگ لطمه زده، گلرت گریندلوالد است، یکی از خطرناکترین جادوگران قرن بیستم. با این حال در سالهای اخیر دورمسترانگ دستخوش نوعی تجدد شده و شخصیتهای بینالمللی برجستهای همچون ستارهی کوییدیچ، ویکتور کرام، را تربیت کرده است.
اثر: جی.کی.رولینگ مترجم: حسین غریبی ارائهای از وبسایت دمنتور