دمنتور

دسته: سفید کشنده

  • رابرت گالبریث به حرف آمد! اولین مصاحبه نویسنده مجموعه «کورمورن استرایک»

    رابرت گالبریث به حرف آمد! اولین مصاحبه نویسنده مجموعه «کورمورن استرایک»

    «سفید کشنده» چهارمین جلد از مجموعه‌ی کارآگاهی محبوب «کورمورن استرایک» به قلم رابرت گالبِرِیث است که هجدهم سپتامبر (۲۷ شهریور) روانه‌ی بازار شد. فارغ از اینکه تا به حال کتاب‌های این مجموعه را خوانده باشید یا نه، سوالی که ذهن بسیاری از طرفداران را مشغول کرده این است که رابرت گالبریث دقیقا کیست؟ این نویسنده‌ی انگلیسی تا به حال در هیچ مراسم رونمایی یا امضایی حضور پیدا نکرده و روی جلد کتاب‌هایش هم هیچ عکسی از او به چشم نمی‌خورد. اطلاعات اندکی که از او داریم از دو منبع به دست آمده‌اند: جی.کی.رولینگ، دوست عزیز او، که در توییترش راجع به او صحبت‌هایی کرده و وب‌سایت شخصی رابرت گالبریث که تأیید می‌کند او قبلا در نیروهای نظامی فعالیت داشته است. اما این نویسنده تا امروز هیچ مصاحبه‌ای را انجام نداده بود. مصاحبه‌ای که متنش در ادامه می‌آید اولین مصاحبه‌ی رسمی رابرت گالبریث محسوب می‌شود.

    امکانش هست راجع به شغل قبلیتون برای ما بگید؟ البته قابل‌درکه به خاطر مسائل فوق محرمانه نتونید همه‌چیز رو بگید. لازم نیست خیلی دقیق برامون توضیح بدین، یک توضیح کلی هم کفایت می‌کنه.

    من قبلا به عنوان لباس شخصی در واحد تحقیقات ویژه‌ی پلیس نظامی کار می‌کردم. بعد از ترک ارتش و موقعی که داشتم اولین رمانم رو می‌نوشتم خیلی نسبت به امنیت حریم شخصیم حساس بودم. به همین دلیل اون اوایل علاقه‌ای نداشتم که عکسی از من گرفته بشه، مصاحبه کنم یا در جلسات رونمایی شرکت کنم. از این نظر شباهت عجیبی به جی.کی.رولینگ داشتم.

    قرار بود یکی از دوستانم که قبلا نظامی بوده به جای من برای عقد قرارداد به دفتر ناشر بره، چون بیشتر افراد شاغل در لیتل ‌براون[۱] من رو از نزدیک نمی‌شناختند و نمی‌دونستند که چه قیافه‌ای دارم. با این حال سرانجام تصمیم گرفتم خودم این کار رو بکنم و خیال دوستم رو راحت کردم.

    چی باعث شد به نوشتن کتاب‌های جنایی علاقه‌مند بشین؟

    من همیشه دوست داشتم رمانی پلیسی با حال و هوای امروزی بنویسم. علت علاقه‌ی من به این ژانر اینه که شما می‌تونید به هزاران روش مختلف به معمای داستان پیچ و تاب بدین. از طرفی کارآگاهی تنها یا زوجی کارآگاهی که اشتباهات بقیه رو جبران می‌کنن و به هرج‌ و مرج و آشوب‌ها سر و سامان می‌دن یه جورایی اسطوره‌ایه. همه‌ی کتاب‌هایی که تا حالا نوشتم المان‌های معمایی دارند. در تمام کتاب‌هام شما با این سوال‌ها روبه‌رو می‌شین که چه کسی، چرا و چطور این کار رو انجام داد.

    تو اسم‌های غیرمعمولی برای شخصیت‌های داستانت انتخاب می‌کنی: کورمورن استرایک، لئونورا کوآین، لولا لندری، دنیل چارد. برای انتخاب اسم شخصیت‌هات چه فرآیندی داری؟ مثلا چطور شد که اسم کورمورن استرایک رو انتخاب کردی؟

    می‌خواستم استرایک اسم عجیبی داشته باشه چون مادری با شخصیت غیرمتعارف داشت که دائما به دنبال جلب توجه بود و موقع غسل تعمید بچه و انتخاب اسم، شوهری وجود نداشت که بخواد نظر اون هم اهمیت داشته باشه. اون برای به دنیا آوردن بچه‌اش به کورنوال و پیش خانواده‌اش برگشت. به این فکر کردم که شاید بهتر باشه اسمی کورنوالی برای بچه‌اش انتخاب کنه که البته با علاقه‌اش به اینکه از گذشته و اصل و نسبش فاصله بگیره در تضاد بود. اگه یک هفته یا بیشتر در کورنوال می‌موند شاید اسم «الویس» رو برای استرایک انتخاب می‌کرد، اما به نظرم رسید که اون برای مدت خیلی کوتاهی نسبت به خانه و خانواده‌اش احساساتی شده بود.

    کورمورن اسم غولیه که ادعا می‌شه در کوهستان سنت میشل زندگی می‌کنه. از چند جهت این اسم رو دوست داشتم. هم به خاطر اینکه شخصیت اصلی ما آدمی گنده و زمخته و هم به خاطر اینکه از اون نوع اسم‌هاییه که مردم مدام اشتباه تلفظش می‌کنن و از این نظر با زندگی سخت استرایک که دائما در تلاش بود تا خودش رو از زیر بار سوءشهرت پدر و مادرش خلاص کنه تطابق داشت. اما انتخاب نام خانوادگیش، استرایک، کاملا تصادفی بود. از اونجا که کورمورن اسمی طولانی بود می‌خواستم که نام خانوادگیش تک هجایی باشه. برای همین وقتی که داشتم کتاب‌های قدیمی درباره رسوم کورنوال رو ورق می‌زدم با شخصیت خیّری مواجه شدم که فامیلش استرایک بود. این فامیل کورنوالی نیست، اما دقیقا همون چیزی بود که دنبالش بودم چون کورمورن هم واقعا به منطقه‌ی خاصی تعلق نداره.

    پوستر سه فصل ابتدایی مجموعه «استرایک»

    من اعتقاد خاصی به قدرت اسامی و نام‌گذاری افراد دارم و تا وقتی که برای شخصیت‌هام اسمی انتخاب نکنم نمی‌تونم واقعا باهاشون ارتباط برقرار کنم. این اولین باری بود که برای شخصیت اصلی داستانم اسمی واقعا عجیب و غریب انتخاب کردم.

    اینکه استرایک اسامی مستعار زیادی داره نشون‌دهنده‌ی شخصیتشه. آدم‌های زیادی فکر می‌کنن بهش نزدیک‌اند، اما خودش واقعا چند نفر رو جزو دوست‌های صمیمی خودش می‌دونه؟ کورمورن خیلی راحت با آدم‌ها دوست می‌شه، اما اساسا آدمی منزوی و متکی به خودشه.

    چه نویسنده‌هایی و به طور دقیق‌تر چه کتاب‌هایی در شکل دادن شخصیت شما به عنوان نویسنده نقش داشتند؟

    جواب دادن به این سوال برای من سخته چون به نظرم هرچیزی که شما در دوران جوانی می‌خونید عملا شخصیت شما رو شکل می‌ده و از اونجا که مادر من خونه‌مون رو پر از کتاب کرده بود برای همین دامنه علایقم گسترده است. من از آثار جورجیت هِیِر (Georgette Heyer) و ایان فلمینگ (Ian Fleming) گرفته تا دودی اسمیت (Dodie Smith) و ویلیام تاکری (William Thackeray) خوندم. عاشق کارهای ودهاوس (Wodehouse) و وو (Waugh)، کاترین منسفیلد (Katherine Mansfield) و کولت (Colette) هستم. هر کدام از این افراد راهی متفاوت برای خلق دنیایی پر از موجودات زنده به من یاد دادند.

    در رمان‌های شما موسیقی نقش ویژه‌ای داره (مثلا می‌دونیم که پدر استرایک یکی از ستاره‌های موسیقی راک بوده). به من پیشنهاد می‌کنی که موقع خوندن «سفید کشنده» به چه آهنگ‌هایی گوش بدم؟

    در رمان هشت قطعه موسیقی هست که حتما باید توی این لیست قرار داشته باشند:

    Cutt Off از Kasabian

    No Woman, No Cry از Bob Marley

    Wherever You Will Go از The Calling

    Where Have you Been از Rihanna

    Ni**as In Paris از Kanye West و Jay-Z

    Oliver Twist از D’Banj

    Black Trombone از Serge Gainsbourg

    و سمفونی شماره یک Brahms

    اما من به این لیست سه آهنگ دیگه هم اضافه می‌کنم. آهنگ So Long Marianne از لئونارد کوهن برای استرایک و شارلوت، آهنگ Heroes از David Bowie و آهنگ White Horses از Andrea Ross نه تنها به عنوان نغمه‌ی معرف برای کتاب بلکه برای رابین و تفکر معصومانه و رومانتیک دخترانه از ماجراجویی و آزادی.

    طرح جلدهای جدید سه جلد اول مجموعه کورمورن استرایک

    بعضی از نویسنده‌های داستان‌های معمایی از ابتدا برای داستانشون خط سیر در نظر می‌گیرند و می‌دونند که داستانشون قراره به کجا برسه. بقیه هر روز پای کار می‌نشینند و اجازه می‌دن داستان پیش بره تا ببینند چه مسیری براش بهتره. تو از کدوم دسته‌ای؟

    قطعا از دسته‌ی اول هستم. من برای «سفید کشنده» جدولی داشتم که از تمام جدول‌هایی که تا به حال برای داستان‌هام درست کردم پیچیده‌تر بود. این جدول ۹ ستون داشت. از رنگ قرمز برای نقاط حساس داستان استفاده می‌کردم، از آبی برای مدارک و شواهد و از رنگ‌های دیگه برای مظنونین. قبل از اینکه هر کتاب از مجموعه‌ی استرایک رو شروع کنم دقیقا می‌دونم که چه کسی، چرا و چطور جنایت رو انجام می‌ده.

    وقتی می‌بینم دسته‌ی دومی که گفتین چطور از روش کارشون تعریف می‌کنند هم تحسینشون می‌کنم و هم مضطرب می‌شم. چند سال پیش دیداری با استیون کینگ و جان اروینگ داشتم و استیون گفت اجازه می‌ده که داستان خودش پیش بره و ببینه به کجا می‌رسه. نوبت جان که شد گفت همیشه از همون اول می‌دونه که داستان به کجا می‌رسه. من یه جورایی بین این دو نفرم. جرقه اولیه ممکنه ایده‌ی ساده‌ای باشه که نه شروعش مشخصه و نه پایانش، اما هیچ‌وقت قبل از اینکه بدونم داستانم قراره به کجا برسه نوشتنش رو شروع نمی‌کنم.

    کار بعدیتون چیه؟ قراره کتاب‌های کورمورن استرایک رو ادامه بدین؟ یا به این فکر می‌کنید که سراغ کارهای دیگه برید؟

    قطعا کتاب‌های کورمورن استرایک بیشتری می‌نویسم. همین الان هم طرح کلی کتاب بعدی رو دارم. دوست عزیزم جی.کی.رولینگ هم در حال نوشتن کتاب کودک (غیر هری پاتری) جدیدیه و داره روی فیلمنامه‌ی قسمت سوم جانوران شگفت‌انگیز کار می‌کنه.

    منبع: نیویورک تایمز

    [۱]  لیتل‌ براون ناشر رسمی مجموعه کورمورن استرایک است.

    پی‌نوشت دمنتور: ممکن است برای بعضی از کاربران این سوال پیش بیاید که مگر رابرت گالبریث نام مستعار جی.کی.رولینگ نبود؟ پس چطور او چنین مصاحبه‌ای را انجام داده است؟ بله. رابرت گالبریث شخصیتی واقعی نیست و این مصاحبه عملا با خانم رولینگ انجام شده، اما ایشان تصمیم گرفتند کمی به شخصیت مستعار رابرت گالبریث پر و بال بیشتری بدهند و به همین دلیل مصاحبه را از زبان این شخصیت خیالی انجام داده‌اند.

  • تاریخ انتشار چهارمین کتاب کورمورن استرایک اعلام شد + به همراه خلاصه داستان به فارسی

    تاریخ انتشار چهارمین کتاب کورمورن استرایک اعلام شد + به همراه خلاصه داستان به فارسی

    جی.کی.رولینگ، انتشارات لیتل براون و واتراستونز تاریخ انتشار رسمی چهارمین کتاب رابریت گلبریث در مجموعه‌ی جنایی کورمورن استرایک با نام «سفید کشنده» (Lethal White) را اعلام کردند. این کتاب در تاریخ ۲۷ شهریور ۱۳۹۷ (مطابق ۱۸ سپتامبر ۲۰۱۸) منتشر خواهد شد. طرح جلد این کتاب را در ادامه می‌توانید ببینید و بعد از آن هم خلاصه‌ی داستان این کتاب را برای شما به فارسی ترجمه کردیم.

    خلاصه رسمی داستان:

    «من کشته شدن بچه‌ای رو دیدم… اون روی اسب خفه‌اش کرد»

    زمانی که مرد جوان مشکل‌داری به نام بیلی به دفتر کارآگاه خصوصی، کورمورن استرایک سر زد و درخواست کرد به او کمک  کند تا تحقیقی در مورد جنایتی که گمان می‌کرد در کودکی شاهد آن بوده است، انجام شود، استرایک را عمیقا برآشفت. در حالی که کاملا مشخص است بیلی از نظر ذهنی پریشان‌حال است و نمی‌تواند بسیاری از جزییات بااهمیت را بخاطر آورد، چیزی درون او وجود دارد که از صداقت او و واقعیت داستانش خبر می‌دهد. اما پیش از اینکه استرایک بتواند از او سوالات بیشتری در این مورد بپرسد، بیلی با ترس و عجله از دفترش بیرون رفت.

    در تلاش برای رمزگشایی از داستان بیلی، استرایک و رابین الکوت – که زمانی دستیار او بود و حالا در دفتر کارآگاهی شریک شده است – سرنخ پیچیده‌ای را با هم دنبال کردند که آنها را از خیابان‌های دوردست لندن، به داخل جایگاهی مخفی و مقدس درون مجلس و به خانه‌ی اربابی زیبا اما شیطانی در عمق حومه شهر می‌برد.

    و در جریان این تحقیقات پیچ در پیچ، زندگی شخصی استرایک نیز بهم ریخت شده است: شهرت جدیدی که به عنوان کارآگاه شخصی به دست آورده باعث شده که دیگر نتواند مانند گذشته در پشت صحنه به فعالیت‌های عملیاتی خودش ادامه دهد. علاوه بر این، رابطه‌اش با دستیار سابق هم بیش از همیشه استرس‌زا شده است. حالا دیگر رابین برای استرایک در محل کار فوق‌العاده با ارزش شده اما روابط شخصی آنها بسیار بسیار پیچیده شده است.

  • خبر فوری: رولینگ آغاز نگارش فیلم‌نامه‌ی قسمت سوم «جانوران شگفت‌انگیز» را تایید کرد

    خبر فوری: رولینگ آغاز نگارش فیلم‌نامه‌ی قسمت سوم «جانوران شگفت‌انگیز» را تایید کرد

    جی.کی.رولینگ با انتشار به روز رسانی جدیدی در وب‌سایت رسمی خود و در قالب پاسخ به سوالات طرفداران در مورد فعالیت‌های حال حاضر و آینده‌ی خود توضیحاتی داد. خالق هری پاتر رسما تایید کرد که نگارش چهارمین رمان جنایی گالبریث را با نام «سفید کشنده» (Lethal White) به پایان رسانده و در حال آماده شدن برای نوشتن فیلم‌نامه‌ی سومین قسمت مجموعه‌ی سینمایی «جانوران شگفت‌انگیز» است.

    در حال حاضر مشغول نوشتن چه چیزی هستید؟
    جی.کی.رولینگ: به تازگی رمان چهارم گالبریث به نام سفید کشنده رو تموم کردم و الان هم دارم فیلم‌نامه‌ی جانوران شگفت‌انگیز ۳ رو می‌نویسم. بعد از اون هم یه کتاب دیگه برای بچه‌ها می‌نویسم. حدود شش سالی هست که دارم روی داستانی (غیر هری پاتری/دنیای جادوگری) کار می‌کنم و دیگه وقتشه که به روی کاغذ بیارمش.

    صحبت‌های جی.کی.رولینگ در مورد نقشش به عنوان تهیه‌کننده در مجموعه‌ی جانوران شگفت‌انگیز:

    وارنربراز و دیوید یتس کارگردان همیشه بهم اجازه دادن که نظرم رو مطرح کنم، که اون هم الزاما به عنوان تصمیم نهایی به حساب نمیاد. این مورد در مورد همه تهیه‌کننده‌هایی دیگه‌ای که من هم فقط یکی از اونها هستم صادقه. نظر همه ما خیلی مهمه ولی در آخر یک کار کاملا گروهیه. در نهایت کارگردانه که در مورد تمام چیزهایی که به تصویر کشیده میشه، مسئولیت داره. به عنوان فیلم‌نامه‌نویس، بخش اعظم دیدگاه‌های من در مراحل اولیه مطرح میشه.

    صحبت‌های جی.کی.رولینگ در مورد همکاری با افرادی مثل دیوید یتس و جان تیفانی، استیو کلاوز فیلم‌نامه‌نویس و افراد دیگر:

    با این حال اصل ماجرا شباهت خیلی زیادی به نحوه‌ی همکاری من با دیگران در فرزند نفرین شده داره که این بار با دیوید یتس کارگردان و استیو کلاوز صورت گرفته. استیو نویسنده‌ی هفت فیلم از هشت قسمت پاتر بود و حالا هم یکی از تهیه‌کنندگان جانوران هست.

    با وجود اینکه طی این سال‌ها استیو رو از نزدیک در حال نوشتن فیلم‌نامه‌ها می‌دیدم، نوشتن فیلم‌نامه رو بسیار متفاوت از رمان نویسی می‌دیدم و اوایل کار برام چالش برانگیز بود. همین طور که پیش می‌رفتم، نوشتن فیلم‌نامه رو یاد گرفتم و در عین حال می‌دونستم که این فیلم‌نامه قطعا تبدیل به فیلم می‌شه که خب چیزی غیر معموله. استیو نکات خیلی خوب و عالی رو بهم می‌گفت. یکی از حرف‌هاش که بیشتر از همه باعث شد حسابی بخندم این بود که در نسخه اولیه‌ی فیلم‌نامه یه شخصیتی داشتم که بعد از برش یه صحنه برمی‌گشت و می‌گفت «این‌ها بچه‌ن!». استیو گفت خب این جمله فقط وقتی به درد می‌خوره که انتخاب بازیگرامون انقدر بد بوده باشه که بیننده نفهمه اونها بچه‌ن.

    دیوید بعد از ساختن چهار فیلم از هشت فیلم اصلی، حالا دیگه دنیای هری پاتر رو دقیق می‌شناسه. عاشق کار کردن باهاش هستم. فقط وقتی به حرف‌هاش گوش می‌دم هم کلی چیز از هنر تصویر یاد می‌گیرم. با اینکه خودم قدرت تخیل بصری بالایی دارم، باید یاد می‌گرفتم که چقدر روی صحنه بدون بیان کلمه‌ای میشه چیزی رو گفت و دیوید و استیو این رو به من یاد دادن.

    ادامه صحبت‌های رولینگ در مورد جریان روزمره‌ی نویسندگی‌اش و نکاتی از همکاری‌اش با افراد دیگر را در وب‌سایت او می‌توانید مطالعه کنید.

  • فصل سوم استرایک سال آینده پخش خواهد شد

    فصل سوم استرایک سال آینده پخش خواهد شد

    بعد از پخش اولین قسمت‌ها، استرایک: آوای فاخته (۳ قسمت) و استرایک: کرم ابریشم (۲ قسمت)، این مجموعه‌ی تلویزیونی بازخورد و نقدهای بسیار مثبتی از منتقدین و مخاطبان دریافت کرد. اولین قسمت استرایک: آوای فاخته، بیش از ۷.۸ میلیون بیننده در BBC One داشت و میانگین بیننده برای کل سه قسمت، حدود ۷.۴ میلیون نفر بود. استرایک محصول کمپانی فیلم و تلویزیون برونت است که صاحب اصلی این شرکت، خود جی.کی.رولینگ است که قبلا هم اقتباس تلویزیونی از «خلا موقت» را برای BBC One و HBO تولید کرده بود.

    کورمورن استرایک (تام بورک) و رابین الکوت (هالیدی گرینگر) برای فصل سوم این مجموعه‌ی تلویزیونی، یعنی استرایک: ردپای شیطان در دو قسمت ۶۰ دقیقه‌ای باز خواهند گشت. پخش فصل سوم استرایک برای سال ۲۰۱۸ از BBC One برنامه ریزی شده است. به نظر می‌رسد زمان پخش همزمان با انتشار چهارمین کتاب این مجموعه، سفید مرگبار (Lethal White) باشد. (سفید مرگبار نام چهارمین کتاب از رمان‌های کورمورن استرایک است که در آینده‌ی نزدیک منتشر خواهد شد.)

    قبلا مصاحبه‌ی کامل جی.کی.رولینگ با BBC در مورد این مجموعه‌ی کتاب‌ها و سریال‌هایش را ترجمه کرده بودیم که از اینجا می‌توانید آن را مطالعه کنید.

    جهت دانلود زیرنویس فارسی کامل هر دو فصل سریال استرایک به این بخش در سایت دمنتور مراجعه کنید. لینک دریافت فایل‌های سریال هم در هر صفحه‌ی زیرنویس قرار داده شده است.