هری جیمز پاتر: متولد ۳۱ جولای ۱۹۸۰ (۹ مرداد ۱۳۵۹) جادوگر دورگه ای از جیمز و لیلی پاتر. خانواده پاترها از خط خانواده باستانی جادوگران و خانواده پورل بودند و نسب آنها به ایگناتیوس، کسی که شنل نامرئی را توانست از مرگ بگیرد بر می گردد و خاندان آنها سالیان سال در دهکده دره گودریک ساکن بودند. همچنین خانواده پاتر های از نسب با خانواده های اصیل جادوگری مانند بلک، مالفوی، ویزلی و لانگ باتم ها نسبت داشتند. پیش از تولد هری، پیشگویی ای فاش شد و بر اساس آن پیشگویی اعضای محفل ققنوس که پدر و مادر هری هم از اعضای آن بودند متوجه شدند که لرد ولدمورت قرار است برای کشتن هری خردسال اقدام کند. هری چند ماه بیشتر نداشت که در شب هالوین افسون محافظت خانه پاترها توسط دوست خائن جیمز، پیتر پتی گرو برای ولدمورت فاش شد و ولدمورت به خانه آنها حمله کرد. پدر و مادر هری همان شب کشته شدند و ولدمورت که قصد کرده بود هری را هم نیز به قتل برساند به خاطر فدا کاری مادر هری برای هری، توسط لیلی محافظتی در بدن هری ایجاد شد که به وسیله آن محافظت تنها آسیبی که آن شب به هری رسید زخمی صاعقه مانند در پیشانی او بود و در عوض طلسم ولدمورت کمانه کرد و باعث شد خود او به قتل برسد.
هری کمتر از یک سال داشت که موفق شد باعث سقوط سیاه ترین جادوگر عصر شود. همین سبب بر این شد که در دنیای جادوگران همگان او را بشناسند هری پاتر را با زخم صاعقه مانند بر روی پیشانیش. “پسری که زنده ماند” اولین لقبی بود که به هری پاتر داده شد و از این رو آلبوس دامبلدور تصمیم گرفت بزرگ شدن هری را به خانواده خواهر مادر او بسپارد. خانواده ای که هیچ وقت از پدر و مادر هری خوششان نیامد و همیشه از آنها دوری می کردند. اما این تصمیم دامبلدور گرچه برای هری سخت بود اما باعث می شد تا هری در خانواده ای بزرگ شود که از هیاهوی دنیای جادوگران بی اطلاع هستند. سختی های زندگی در کنار خاله و شوهر خاله هری را قوی کرد و از او پسری ساخت که بتواند با مشکلات کنار آید. زیرا گویا که مشکلات از قبل تولد به سراغ هری آمده بودند.
زمانی که به سن ۱۱ سالگی رسید توسط روبیوس هاگرید هویت واقعیش را فهمید و متوجه شد که جادوگر است و پدر و مادرش برای چه به قتل رسیدند. هاگرید اولین دوست هری شد که همه جا مواظب او بود. پس از آن که هری آماده شد، به مدرسه علوم و فنون جادوگری هاگوارتز رفت و در گروه گریفیندور این مدرسه مشغول تحصیل شد. همه در دنیای جادو تقریبا او را دوست داشتند و به او احترام می گذاشتند به غیر از اصیل زاده های مرگ خوار و البته سوروس اسنیپ.
پس از فرار پدر خوانده هری از آزکابان هری متوجه شد بهترین دوست پدرش سیریوس بلک پدر خوانده او است و همین باعث شدامید بیشتری به آینده اش پیدا کند. اما با ظهور مجدد ولدمورت و مرگ سیریوس، دامبلدور مجبور شد حقایقی درباره آینده هری را به او بگوید. حقایقی که برای هری گفته شد مشخص کرد که از روز اول، زندگی او قرار بوده سرشار از فراز و نشیب باشد، حقایقی که مشخص کرد سرنوشتش به کسی گره خورده که از بدو تولد قصد کشتن او را داشته است.
پس از مرگ دامبلدور هری به همراه دوستان وفادارش، رون ویزلی و هرمیون گرنجر در پی راهی برای کشتن ولدمورت راهی ماجراجویی شدند که خودشان هم نمی دانستند به کجا ختم می شود، آنها باید جان پیچ هایی را نابود می کردند که زندگی ولدمورت را به این دنیا گره زده بود و در آخر این ماجرا پس از مرگ سوروس اسنیپ حقایق هولناک دیگری برایش برملا شد که خبر از آن میداد که سرنوشت هری و ولدمورت بیشتر از آن چیزی که هر کسی فکرش را می کرد به هم متصل است، هری خود جان پیچی برای ولدمورت بود و بخشی از ولدمورت درون هری زندگی می کرد، برای نابودی ولدمورت هری خود نیز باید کشته می شد آن هم به دست کسی که سالها تلاش کرده بود او را بکشد. پس از کشته شدن هری، هری توانست یکبار دیگر کسی را ملاقات کند که بهترین معلم وی بود، آلبوس دامبلدور برای هری صحبت هایی را کرد که تصمیم گیری مرگ را بر عهده خود هری گذاشت و باز هم این هری بود که زنده ماند. او برگشت و کار نیمه تمامش را پایان داد و کسی را از بین برد که باعث داغدار شدن خیلی از خانواده های جادویی شده بود. او آخرین ارباب مرگ واقعی بود، کسی بود که توانست ابر چوبدستی، سنگ زندگی مجدد و شنل نامرئی را صاحب شود اما همه آنها را به باد فراموشی بسپرد و فقط ارثیه خاندانی خود یعنی شنل نامرئی را برای خود نگه دارد. او همیشه از قدرت و شهرت فراری بود.
برای پایان این نبرد هری خیلی از کسانی که عاشقانه دوستشون داشت را از دست داد، پدر خوانده اش سیریوس بلک، بهترین معلمش آلبوس دامبلدور، هدویگ تنها دوست روزهای تنهاییش، آلستور مودی، دابی جنی که همیشه با تمام دردسرهایش به هری کمک می کرد، فرد ویزلی، ریموس و نیمفادورا لوپین و… او حتی شجاع ترین معلمش که همیشه فکر می کرد از او متنفر است را از دست داد، کسی که آرزو می کرد هری پسر خودش بود نه پسر جیمز، سوروس اسنیپ.
پس از پایان جنگ و سقوط ولدمورت، با وزیر شدن کینگزلی شکلبوت بخاطر ایثار و از خود گذشتگی های هری برای جامعه جادوگران او به مقام کارآگاهی رسید و اولین کسی شد که بدون پایان دوران پیشرفته جادوگری به این مقام می رسید و در سال ۲۰۰۷ او در سن ۲۷ سالگی موفق شد رئیس اداره کارآگاهان وزارت سحر و جادو شود و جوان ترین رئیس این اداره لقب گرفت. او توانست به کمک همکارش در اداره کارآگاهان رون ویزلی و دوستش هرمیون ویزلی (گرینجر) رئیس اداره امور موجودات جادویی، انقلابی در قوانین و کار آمدی وزارت سحر و جادو ایجاد کند. در همان زمان عکس این سه نفر هم جز جادوگرانی شد که بر روی شکلات های غورباقه ای به همراه افتخاراتشان به چاپ رسید. همچنین پس از پایان جنگ او سرپرستی فرزند خوانده اش تدی لوپین را بر عهده گرفت گرچه او همراه مادربزگش دورامیدا تانکس زندگی می کرد اما هری همواره مانند پدر خوانده خودش سیریوس بلک دوست و کمک حال او بود. تا سال ۲۰۱۷ هری با جینی ویزلی ازدواج کرد و صاحب سه فرزند با نام های: جیمز سیریوس پاتر، آلبوس سوروس پاتر و لیلی لونا پاتر شده هست.
هیچ نقل قولی از کتاب را نتوانستم جدا کنم که در بین متن فوق تقدیم شما کنم، زیرا که همه نقل قول هایی که درباره هری گفته شده است زیباست. برای همین از بین این همه زیبایی فقط دو نقل قول را در پایان برای شما می نویسم.
مینروا مک گونگال: اون مشهور می شه، همه دنیا اسمش رو بخاطر می سپرند، مطمئنم که درباره اون کتاب های زیادی نوشته میشه بعید نیست که طرفداراش این روز رو روز هری پاتر نامگذاری نکنند.
هری پاتر و سنگ جادو، پسری که زنده ماند
کینگزلی: آخرین حرفی که آلبوس دامبلدور به جفتمون زد چی بود؟
لوپین: هری بهترین امید ماست، بهش اعتماد کنید.
هری پاتر و یادگاران مرگ، افول جنگجو
به راستی که هری بهترین امید ما شد و همیشه هم بهش اعتماد کردیم. اون پسری بود که زنده ماند نه یک بار بلکه دوبار و تبدیل به پسری شد که زنده خواهد ماند. امروز تولد قهرمانی هست که با بقیه قهرمان ها خیلی فرق دارد، او نمی خواست قهرمان باشد همیشه دوست داشت زندگی ساده ای داشته باشد همیشه از قدرت و شهرت فراری بود و دوست نداشت همه او را بشناسند. زندگی او در قلب میلیون ها انسان زنده ماند و برای همیشه زنده خواهد ماند. تولدت مبارک همراه قدیمی ما…
خبر مربوط به تولد خانم رولینگ عزیز پس از اجرای برنامه رادیو دمنتور منتشر خواهد شد. قرار است شروع برنامه رادیو دمنتور در ساعت ۴.۰۰ بعد از ظهر (۱۶.۰۰) باشد.