در 11 مرداد 1396، ساعت: 10:38 ب.ظ، دسته: فرزند نفرین شده
نسخهی نهایی نمایشنامهی هری پاتر و فرزند نفرین شده، اوایل مرداد منتشر شد، یعنی یک سال بعد از انتشار نسخهی تمرینی. حالا تفاوت این دو نسخه در چیست؟
نسخهی تمرینی فرزند نفرین شده دقیقا همان روزی منتشر شد که نمایش تئاتر آن رسما در تابستان پارسال به روی صحنه رفت. معمولا نمایشنامهی تمرینی برنامههای تئاتر منتشر نمیشود، اما به دلیل اشتیاق بالای مردم و این حقیقت که اکثر طرفدارها نمیتوانند به دیدن نمایش بروند، نسخهی تمرینی آن منتشر شد.
نسخهی تمرینی نمایشنامه، در اجراهای پیشنمایش آن بین ماههای تیر و مرداد سال گذشته استفاده شد و در مرداد ۹۶ هم نسخهی نهایی هری پاتر و فرزند نفرین شده منتشر شد. علاوه بر متن نمایشنامه، نسخهی نهایی کتاب حاوی یک جدول زمانی از اتفاقات مهم هفت کتاب هری پاتر به اضافهی شجرهنامهی خانوادهی پاتر هم هست.
حالا که هر دوی این کتابها منتشر شدهاند، حتما با خود فکر کردهاید که چه تفاوتی بین این دو وجود دارد؟ نویسندگان چه بخشهایی را از نمایش آزمایشی خود در آن یک ماه حذف کردهاند؟
حالا همراه با ما، میتوانید پاسخ سوالات خود را دریافت کنید. ما خط به خط این کتابها را با هم مقایسه کردهایم.
تفاوتهای نسخههای تمرینی و نهایی فرزند نفرین شده
با ورق زدن۳۰۰ صفحهی این نمایشنامه، تغییرات بسیار زیادی در اشارهها به اتفاقات، یعنی کارگردانی و مونولوگهای داخلی که شخصیتهای نمایش تجربه میکنند پیدا میکنید. جای بعضی از اشارهها، بین جملههای مختلف تغییر کرده است. در حقیقت حالا اشارههای بیشتری از اتفاقات صحنهی نمایش وجود دارد. به نظر میرسد این کار باعث میشود انگیزه و احساسات هر یک از شخصیتهای نمایش، برای گروههای بازیگران آینده بهتر حفظ شود.
به عنوان مثال:
پرده اول، صحنه پنج: وزارت سحر و جادو، دفتر هری
نسخه تمرینی:
هری زمانبرگردان را نشان میدهد. به طرز فریبندهای میدرخشد.
نسخه نهایی:
هری زمانبرگردان را نشان میدهد. به طرز فریبندهای میدرخشد. هرماینی از دیدن آن شگفتزده میشود.
پرده اول، صحنه ده: قطار سریعالسیر هاگوارتز
نسخه تمرینی:
پوزخند میزند. و سپس خود را از پنجره بالا میکشد و ناپدید میشود. اسکورپیوس لحظهای درنگ میکند. چهرهاش را در هم میکند. و سپس خود را از پنجره بالا میکشد و مانند آلبوس ناپدید میشود.
نسخه نهایی:
پوزخند میزند. و سپس خود را از پنجره بالا میکشد و ناپدید میشود. اسکورپیوس لحظهای درنگ میکند. چهرهاش را در هم میکند. اما میداند که چه کاری باید انجام دهد – میداند چه کاری میخواهد انجام دهد – خود را از پنجره بالا میکشد و مانند آلبوس ناپدید میشود.
پرده سوم، صحنه یک: هاگوارتز، دفتر مدیر
نسخه تمرینی:
اسکورپیوس وارد دفتر دلورس آمبریج میشود. ردای تیرهتر و سیاهتری بر تن دارد. چهرهاش افسرده است. آماده و هشیار مانده است.
نسخه نهایی:
و حالا با احتیاط به دنیای دیگری وارد میشویم. و آن دنیایی نیست، به جز دنیای تاریکیها.
غباری از خاکستر بر روی زمین پوشیده شده، که تا حدی باعث احساس وحشت و ناامنی میشود.
بازتاب این احساس روی صحنه و موسیقی نمایش حس میشود – اما بیشتر از همه، روی انتخابهای ما تاثیر میگذارد.
هری کشته شده. ولدمورت زنده مانده و قدرت را به دست گرفته. هیچ چیز آن طوری نیست که باید باشد.
اسکورپیوس وارد دفتر دلورس آمبریج میشود. ردای تیرهتر و سیاهتری بر تن دارد. چهرهاش افسرده است. گوش به زنگ خطر از هر گوشهای است و تماما آماده و هشیار باقی مانده است.
باقی تغییرات این گونه هستند که توصیفهای درونی بیشتری به آنها اضافه شده و ترتیب بعضی از دیالوگها تغییر کرده است:
پرده دوم، صحنه پانزده: خانهی هری و جینی پاتر، آشپزخانه
نسخه تمرینی:
دراکو: پدر منم بیشتر وقتها خیال میکرد داره ازم محافظت میکنه. به نظرم بالاخره یه وقتی مجبوری انتخاب کنی که میخوای چطور آدمی باشی. و اینم بهت بگم که اون موقع به یه پدر و مادر یا یه دوست نیاز داری. و اگر یاد گرفته باشی که از پدر و مادرت متنفر باشی و هیچ دوستی هم نداشته باشی… اون وقته که تک و تنها میشی. و تنها بودن – خیلی سخته. من هم تنها بودم. و باعث شد که تا مدتها دنیای سیاهی برای خودم داشته باشم. تام ریدل هم یه بچهی تنها بود. هری، تو ممکنه این وضعیت رو درک نکنی، ولی من درک میکنم – و فکر کنم جینی هم درک میکنه.
جینی: حق با اونه.
دراکو: تام ریدل از اون دنیای سیاهش زاده و تبدیل به لرد ولدمورت نشد. شاید اون ابر سیاهی که بِین دیده، تنهاییِ آلبوس بوده. درد و رنجش بوده. تنفری بوده که درونش داشته. پسرت رو از دست نده. هم خودت و هم اون پشیمون میشین. برای اینکه اون به تو و اسکورپیوس نیاز داره، چه الان خودش از این موضوع خبر داشته باشه، چه نداشته باشه.
نسخه نهایی:
دراکو: پدر منم بیشتر وقتها خیال میکرد داره ازم محافظت میکنه. مردم میگن که بچه بزرگ کردن سختترین کار دنیاست، ولی اشتباه میکنن، بزرگ شدن از همه چی سختتره. فقط هممون فراموش کردیم که چقدر برامون سخت بوده.
هر چقدر هری سعی میکرد با این حرفها مقابله کند، اما در نهایت برای او قابل درک بود.
به نظرم بالاخره یه وقتی مجبوری انتخاب کنی که میخوای چطور آدمی باشی. اینو بدون که اون موقع به یه پدر و مادر یا یه دوست نیاز داری. و اگر یاد گرفته باشی که از پدر و مادرت متنفر باشی و هیچ دوستی هم نداشته باشی… اون وقته که تک و تنها میشی. و تنها بودن – خیلی سخته. من هم تنها بودم. و باعث شد که تا مدتها دنیای سیاهی برای خودم داشته باشم. تام ریدل هم یه بچهی تنها بود. هری، تو ممکنه این وضعیت رو درک نکنی، ولی من درک میکنم – و فکر کنم جینی هم درک میکنه.
جینی: حق با اونه.
دراکو: تام ریدل از اون دنیای سیاهش زاده و تبدیل به لرد ولدمورت نشد. شاید اون ابر سیاهی که بِین دیده، تنهاییِ آلبوس بوده. درد و رنجش بوده. تنفری بوده که درونش داشته. پسرت رو از دست نده. هم خودت و هم اون پشیمون میشین. برای اینکه اون به تو و اسکورپیوس نیاز داره.
تغییرات دیالوگها
تغییرات دیالوگ بین نمایشنامههای فرزند نفرین شدهی تمرینی و نهایی، خیلی کم بودند. به نظر میرسد که ۹۹.۹٪ دیالوگها در همان زمانی که نسخهی تمرینی منتشر شد، نهایی شده بودند.
اما یک سری تغییرات وجود داشت. از جمله تغییری در نمایش احساسات آلبوس و اسکورپیوس به همدیگر. متاسفانه در نسخهی نهایی، دیالوگی که آلبوس خطاب به اسکورپیوس میگوید: «بهترین کسی هستی که میشناسم»، حذف شده است:
پرده دوم، صحنه شانزده: هاگوارتز، کتابخانه
نسخه تمرینی:
آلبوس: […] من واقعاً معتقدم که ولدمورت… ولدمورت نمیتونسته صاحب پسری مثل تو بشه.
مکث کوتاه. اسکورپیوس از این حرف تحت تأثیر قرار میگیرد.
اسکورپیوس: حرف قشنگی بود… حرفی که زدی خیلی قشنگ بود.
آلبوس: و این حرفیه که باید مدتها پیش میزدم. در واقع، تو احتمالاً بهترین کسی هستی که میشناسم. تو باعث هیچ مشکلی برای من نشدی… نمیتونستی بشی. تو منو قویتر میکنی… و وقتی بابام به زور ما رو از هم جدا کرد… بدون تو…
اسکورپیوس: منم زندگیم رو بدون تو چندان دوست نداشتم.
نسخه نهایی:
آلبوس: […] من واقعاً معتقدم که ولدمورت… ولدمورت نمیتونسته صاحب پسری مثل تو بشه.
مکث کوتاه. اسکورپیوس از این حرف تحت تأثیر قرار میگیرد.
اسکورپیوس: حرف قشنگی بود… حرفی که زدی خیلی قشنگ بود.
آلبوس: و این حرفیه که باید مدتها پیش میزدم. تو باعث هیچ مشکلی برای من نشدی… نمیتونستی بشی. تو منو قویتر میکنی… و وقتی بابام به زور ما رو از هم جدا کرد… بدون تو…
اسکورپیوس: منم زندگیم رو بدون تو چندان دوست نداشتم.
ضمنا میرتل گریان هم کمتر سعی کرده با هری لاس بزند:
پرده دوم، صحنه نوزده: هاگوارتز، دستشویی دخترانه
نسخه تمرینی:
میرتل گریان: فکر کنم یه راز بود، ولی من هیچوقت نمیتونم چیزی رو از تو مخفی کنم، هری. چطوریه که هر چی پا به سن میذاری خوشتیپتر از قبل میشی؟ و قدبلندتر هم شدی.
نسخه نهایی:
میرتل گریان: فکر کنم یه راز بود، ولی من هیچوقت نمیتونم چیزی رو از تو مخفی کنم، هری. چطوریه که هر چی پا به سن میذاری خوشتیپتر از قبل میشی؟
در عین حال، نمایش روابط بین رون و هرماینی بیشتر شده است. در نسخهی نهایی متوجه میشویم که عشق آنها «واقعی و کامل» هست. و حالا دیالوگ هرماینی در مورد بچه، هم به پسر اشاره میکند و هم به دختر.
پرده سوم، صحنه نه: حاشیهی جنگل ممنوع
نسخه تمرینی:
هرماینی: بذار اینجا نگهشون داریم و تا جایی که ممکنه بهترین فرصت رو در اختیار پسره قرار بدیم.
رون به او نگاه میکند و سپس با ناراحتی سرش را به نشانهی موافقت تکان میدهد.
هرماینی: یه دختر.
رون: و یه پسر. منم از این تصور خوشم اومد.
نسخه نهایی:
هرماینی: بذار اینجا نگهشون داریم و تا جایی که ممکنه بهترین فرصت رو در اختیار پسره قرار بدیم.
رون به او نگاه میکند و سپس با ناراحتی سرش را به نشانهی موافقت تکان میدهد.
هرماینی: یه دختر و یه پسر.
رون لبخند ملایمی به او میزند، عشق آنها واقعی و کامل است.
رون: منم از این تصور خوشم اومد.
نتیجه گیری
دیالوگهای تغییر کرده بین نسخههای تمرینی و نهایی فرزند نفرین شده بسیار کم بود. طوری که با مطالعهی آن به این نتیجه میرسید که نیازی به انتشار نسخهی جدیدتری از آن وجود نداشت.
همان طور که در تئاتر مرسوم است، بازیگران تغییرات کوچکی را براساس درک خود از شخصیتی که بازی میکنند، به انتخاب خود در حین اجرا اعمال میکنند. به عنوان نمونه در این نمایش، بازیگران اولیهی رُز و اسکورپیوس در زمانی که نقشهایشان را بازی میکردند، تصویری از علاقهی شخصیتهایشان به همدیگر را نمایش دادند.
منبع انگلیسی خبر: Hypable
برای تهیهی این خبر، از ترجمهی دمنتور استفاده شده است. ترجمه دمنتور از نسخهی تمرینی «هری پاتر و فرزند نفرین شده» از این لینک قابل دسترس است.
به نظر من رابطه بین خانواده پاتر با مالفوی که توی این کتاب به وجود اومد به طور خیلی جالبی فضای کتاب رو تحت تاثیر گذاشت.
انتقاد :
۱-از نظر من کتاب در حد و ماندگاری هفت کتاب نیست. ولی تنها امید تئوری که من دارم اینه که بازیگران قبلی سر کار بیان مثل دنیل ردکلیف اما واستون. روپرت گرینت و سایر بازیگران
۲-رون :بنظر من از شخصیت رون کمتر بهره برداری
شد(بنظر من اگه در واقع کل کتاب رو رولینگ نوشته بود. و زبان خالص بود اینجوری نمی شود)و تاکید بیشتر بر سر شغل اول اروری میشود بهتر بود
با تشکر *dark lord*
از سایت دمنتور از صمیم قلب تشکر میکنم بابت تمام زحماتشون واقعا ممنون ??????????????
کتاب فرزند نفرین شده واقعا در حد و اندازه هفت کتاب قبلی نبود……. ولی حداقل اون شور و هیجان رو دوباره برگردوند.
ولی مطمئنن اگه فیلمش بیاد خیلی قشنگ تر از کتابش میشه و ما همه خوشحال میشیم ???
من فرزند نفرین شده رو دوست داشتم.قبلا جای یه چیزایی خالی بود که تو این کتاب کامل شد.و باز هم رولینگ با حرفاش جادو کرد.حرف های بین دراکو و هری.هری و عکس دامبلدور.اون عشق بلاتریکس که باید منتظر نتیجه اش میموندیم.سدریک که باید میمرد.کاش رمان بود نه نمایشنامه.داستان میتونست طولانی تر بشه
منم از فرزند نفرین شده خوشم نمیاد…دوران جوانی هری،رون و هرمیون رو بیشتر دوست دارم…جذاب تر بودن…حس می کنم تو فرزند نفرین شده خیلی پیر شدن…از آلبوس هم خیلی بدم میاد…
ای کاش فرزند نفرین شده نوشته نمیشد تا حدود زیادی تصوراتم رو تغییر داد نسبت به هری پاتر، ای کاش دیگه نمی نوشت
اصلا در حد اون هفت مجموعه نبود
شما از ساخت فیلمش خبری ندارید؟آخه بعضیا میگن رولینگ گفته فیلمشو نمیسازیم بعضیا هم میگن ۲۰۱۸ میسازن من آخر نفهمیدم
به آرشیو اخبار سایت مراجعه کنید، جواب سوالتون رو میگیرین
۲۰۱۸ کی گفته :|
رولینگ گفته اگهههه بسازیم ۲۰۲۶
فرزند نفرین شده زیاد جالب نبود . ولی خوشحال میشم اگه فیلمش بیاد
آقا این نسخه نهایی رو از کجا بیاریم??
کانال تلگرام دمنتور
راستشو بخواید من به هیچ عنوان فرزند نفرین شده رو دوست نداشتم. هیچ کدوم از شخصیتها خودشون نبودن
کاش دیالوگای پروفسور اسنیپم تغییر میدادن شخصیتش با شخصیتی ک تو کتابا داشت خیلی فرق میکرد ._.
خیلی ممنون از زححمتتون برا تهیه این اطلاعاتت همش فکر می کردم فرق اینا چیه.
ترجمه نسخه نهایی رو دمنتور منتشر میکنه؟??