دمنتور

مصاحبه جدید با رولینگ: تایید کار روی کتابی اسکاتلندی، بازتاب های خبر دامبلدور، ترس از همجنس گرایی و…

جی.کی.رولینگ مصاحبه جدیدی با یک روزنامه ادینبورگی به نام “Student” انجام داده است که در این مصاحبه، نویسنده هری پاتر، در مورد پروژه های آینده داستان نویسی، بازتاب های خبر گرایش جنسی دامبلدور، متعصبین مذهبی و مسائل دیگر صحبت هایی کرده است. در این مصاحبه طویل، جو تایید کرد کرد که در حال کار بر روی کتابی اسکاتلندی یا فرهنگ نامه ای در مورد دنیای هری پاتر است. او در این مورد گفت: “…در حقیقت من دارم روش کار میکنم. نمیخوام عجله ای کار کنم، اما به آرومی دارم قطعه های مختلف اون رو به هم وصل میکنم.” در این مقاله بیان می شود کتاب کودکانه ای که رولینگ در حال کار بر روی آن است هنوز به اتمام نرسیده و کتاب دیگری که مخصوص بزرگسالان است “ممکن هست هیچ وقت منتشر نشود.” جو اطلاعات بیشتری در مورد آینده این کتاب ها نداد “به محض اینکه اطلاعاتی در مورد این کتاب ها بدم، زندگیم پیچیده و بغرنج میشه.” او در ادامه گفت: “از یه طرف میگن میخواد رمانی در مورد کمدین های معاصر بنویسه. آخه اون چیزی نیست که من در حال نوشتنش باشم، خب اگر چیزی هفته بعد بیاد، اون مال من نیست، من انجامش ندادم! اما برای مدتی طولانی، واقعا بهش فکر میکردم.”

بقیه صحبت های جالب رولینگ را در ادامه خبر بخوانید…


در یک گفتگوی طولانی، جو فکرهایش را در مورد چیزهای مختلفی بیان کرد، مثل کنار آمدن با افسردگی و استفاده از روش درمان رفتار شناسی (“به شدت این روش رو توصیه میکنم.”)، شهرت و بازشناسی آن توسط خواننده های کتاب هایش (“مردم در قهوه خانه میان پیش من همیشه، همیشه میان.”) و اینکه آیا او خودش کتاب های خود را می خواند (“تنها کتابی که اگر قصد کنم از بعد از انتشار کتاب ها دوباره بخونمش ، کتاب هفتم هست که از همه بیشتر ازش خوشم میاد.”). جو همچنین در مورد دو موضوع دیگر بصورت مفصل صحبت می کند که طرفدارانش در این مورد با او صحبت های زیادی داشته اند: تلاش های مکرر لورا مالوری که میخواست کتاب های هری پاتر را در جرجیا ممنوع کند، و بازتاب های گسترده رسانه ها در مورد اینکه جو گفته بود احساس میکند شخصیت پروفسور دامبلدور همجنس گرا است.

در مورد ممنوع شدن کتاب های هری پاتر، جو این را گفت:

“میتونم با نقد و بررسی های بد کتاب کنار بیام. هیچ کس از نقد و بررسی منفی نسبت به کارش خوشش نمیاد اما یه نقد خوب میتونه چیزهای زیادی به آدم یاد بده. اما صادق باشید، نقد های متعصبین مسیحی (Christian Fundamentalist) بد بود. خیلی خوشحال میشم جلسه ای باشه که با یکی از منتقدین کتاب ها که میخواد هری پاتر را از بعد اخلاقی به نقد ببره، بشینم و مناظره کنم. در واقع استدلال‌های خودمون رو از طریق رسانه‌ها تبادل می‌کردیم. من سعی کرده‌م در این مورد منطقی باشم.”

“زنی هست در شمال کارولینا یا آلاباما که تلاش میکنه کتاب ها رو ممنوع کنه. اون مادر چهار فرزند هست و هرگز هم کتاب ها رو نخونده. و بعد – دروغ نمی‌گم، حتی شوخی هم نمی‌کنم، این واقعاً چیزیه که اون گفت – ازش پرسیدن (که چرا تا به حال کتاب‌ها رو نخوندی) و اون خیلی جدی گفته ‘خب من با خدا راز و نیاز کردم که این کتاب ها رو بایستی بخونم یا نه و خدا هم به من گفت نه’.” رولینگ از سنگینی این حرف لحظه ای مکث می کند و بی اعتقادی به این ادعا را در صورت خود ظاهر میکند.

“می بینین، و این همون جایی هست که من خودم رو از این آدم هایی که شمشیر رو از رو بستن جدا میکنم، چون اینها متعصبین مسیحی هستند. متعصب مسیحی بودن یعنی ‘من به هیچ وجه ذهنم رو باز نمیکنم تا ببینم تو چی میگی و استدلالت چی هست. من اون رو نمیخونم، من بررسی اش نمیکنم، من به شدت می ترسم.’ این هست که خطرناکش میکنه، اگرچه این مورد میتونه یه افراط سیاسی یا افراط مذهبی باشه. در حقیقت، متعصبین در بین تمام ادیان الهی وجود دارند.” او بلند می خندد و ادامه می دهد: “همشون از یه چیز متنفرن، مثل یه چیز مضحک میمونه.”

در مورد قضیه دامبلدور، جو صحبت های زیر را بیان کرد:

“همیشه دامبلدور رو به عنوان یه همجنس گرا می دیدم، اما کلا مسئله خاصی نیست. کتاب در مورد این نبود که دامبلدور چه جوری همجنس گرا شده. این همون چیزی بود که من از ابتدای کارم خیلی دقیق ازش مطلع بودم، میدونستم که اون راز بزرگ و مخفی ای رو داره مثل اینکه او ایده هایی داشت که دقیقا ولدمورت میخواد چیکار کنه، و ایده هایی در مورد تسلط نژادی خاص بر مردم که میخواست مشنگ ها رو مطیع خودشون بکنه. که این بزرگترین راز دامبلدور بود.”

او پرسید: “برای چی اون درگیر این جور مسائل بود؟ او ذاتا مرد خوبی هست، بعضی چیزها باعث میشن که از این کارها بکنه. حتی من فکر هم نکردم که اون تو راه منفی باشه، به نظر میرسه این خصوصیاتش رو از من به ارث برده، فکر میکنم بدونم چرا این کارها رو کرده، اون تو دام عشق افتاده بود. و اینکه اونها در آخر از نظر فیزیکی برای این شیدایی به هم رسیدن یا نه هم ربطی به این ماجرا نداره. ماجرا سر عشق هست. در مورد سـکـس کردن نیست. که این همون چیزی هست که من در مورد دامبلدور میدونستم. و این تنها به این ربط داره که اون عمیقا در دام عشق افتاد و از همین عشق تبدیل به یه نادان کامل شد. اون وقتی که اسیر عشق شد، حوزه اخلاقی خودش رو کاملا از دست داد و فکر میکنم بعد از اون متعاقبا برای قضاوت در مورد خودش برای مسائل این چنینی خیلی بی اعتماد شد و باعث شد که کاملا فاقد خاصیت جنسی بشه. اون مجرد موند و زندگی کتاب گونه ای داشت.”

مسلما بعضی از مردم این قضیه رو از این دید نگاه نکردند. رولینگ چگونه با کسانی که مخالف وجود یک کاراکتر همجنس گرا در رمانی کودکانه بودند برخورد میکند؟ “خب که چی؟” او بلافاصله جواب داد: “سوال خیلی جالبی هست چون فکر میکنم ترس از همجنس گرا بودن بیشتر از اینکه به خاطر اعمال جنسی باشه، همون ترس از عاشق شدن در بین مردم هست. به نظر میاد در این قضیه یک بی میلی ذاتی برای درگیر عشق شدن وجود داره که من بدون قید و شرط اون رو فوق العاده میدونم. مردمی هستند که فکر میکنند خب چرا ما ندیدیم دامبلدور برای همجنس گرا بودنش ناراحت باشه؟” رولینگ به شدت از این سوال شگفت زده شده و ادامه میدهد: “کجا باید همچین اتفاقی میافتاد؟ و یه مسئله ی دیگه ای هم که هست و نامه هایی هم در این مورد دریافت کردم اینه که به عنوان یه مرد همجنس گرا، اون هیچ وقت نمیتونست برای تدریس در مدرسه آدم مطئنی باشه.”

جوّی از ناباوری در اتاق به وجود آمده که نشان می دهد رولینگ شخصا به این مسئله اعتقادی ندارد. او ادامه می دهد: “اون یه مرد مجرد خیلی پیری هست. شما بایستی بپرسید: چرا انقدر جالب هست؟ مردم مجبور هستند نگرش های خودشون را آزمایش کنند. این پیشینه ی یک کاراکتر هست. این مهمترین مسئله در مورد اونه؟ نه، والا این فقط دامبلدوره و بس. بیست مسئله وجود داره که مربوط به قبل از قضیه گرایش جنسی اون هست.” در آخر هم اینکه اون یه کاراکتر همجنس گرا نیست، اون کاراکتری هست که اتفاقی همجنس گرا شده. رولینگ از صمیم قلب با این نظریه موافق است.

اسکن این مصاحبه طولانی را میتوانید در اینجا مشاهده کنید.