از امید در 27 تیر 1388، ساعت: 12:58 ب.ظ، دسته: فیلم 6 "هری پاتر و شاهزاده دورگه"
از منتقد معتبر سینما، James Berardinelli – مترجم: فرید عباسی: هری پاتر و شاهزاده دورگه نمایانگر محبوبیت به غایت زیاد مجموعه “هری پاتر” است و اولین فیلمی است که دیگر انتظار انتشار کتاب جدید دیگری از این مجموعه را نمی کشد. اگر کلمات نوشتاری مد نظر باشد، داستان هری پاتر تمام شده است. اما از نظر سینمایی، هنوز دو نسخه دیگر (هری پاتر و یادگاران مرگ یک و دو) در راه هستند. سوال تامل برانگیز در رابطه با تهیهکنندگان فیلمها این است که آیا هری همان محبوبیت و شهرتی را که عشاق سینهچاک کتاب در پایانبندی آن بدان دست پیدا میکنند، حاصل میکند یا نه؟ با چشمداشتی به «حصول پول راحت» جواب این سوال «بله» است؛ با این وجود، از یک سو شاید سخت بتوان ششمین فیلم را از کتاب اقتباس کرد و از سویی دیگر انتخابهای سوالبرانگیزی است که فیلمنامه نویس – استیو کلاوز – با در نظر گرفتن اینکه چه بخشی باید در فیلم باشد و چه بخشی را باید حذف کرد، مستوجب آن است. هری پاتر و شاهزاده دورگه را میتوان ضعیفترین قسمت از نظر امتیاز از زمان نسخه دوم یعنی هری پاتر و تالار اسرار دانست. بعد از سه “قسمت” نغز و درجه یک هری پاتر، این بار هری اندکی لغزش داشته است.
بقیه در ادامه مطلب
مقدور است که هم طرفداران کتابها و هم غیر طرفداران با فیلم مشکلاتی را خواهند داشته باشند، هرچند که قرار نیست لزوما یک دیدگاه باشد. عشاق کتاب که بر این باور هستند که رمانها میبایست بدون ذرهای کم و زیاد در فیلمها گنجانده شوند، شاید از شنیدن اینکه بخش عمدهای از رمان شاهزاده دورگه یعنی بسط و ترقی ولدورمرت به کاراکتری سه بعدی توسط استشکافی که در پیشینهاش صورت میگیرد، بطور گستردهای در فیلم حذف شده است، هراسان شوند. آنهایی که تابحال کتاب را نخواندهاند احتمال دارد از به وقوع پیوستن بعضی اتفاقات به همراه توضیحاتی سرسری، گیج و منگ شوند. با وجود اینکه داستان از هستهی مرکزی مختصری برخوردار است اما ۱۵۳ دقیقهی طولانی را برای آن در نظر گرفتهاند. تعداد درخور توجهی از صحنههای اضافی ظاهرا آمیخته فیلم شدهاند نه بخاطر اینکه آنها لازم بودند بلکه به این خاطر که کلاوز بر این باور بوده است که اگر چنین صحنههایی در فیلم وجود نمیداشت، احتمال طغیان طرفداران وجود داشت.
با شروع داستان، هری (دانیل رادکلیف) به همراه بهترین دوستانش یعنی رون (روپرت گرینت) و هرمیون (اما واتسون) آماده آغاز کردن ششمین سال تحصیلیشان در مدرسه جادوگری هاگوارتز میشوند. ولدمورت که دشمن قصی القلب هری است کمربند تهدید به دور فرد «برگزیده» را سفت تر میکند و هری در مییابند که دشمنانش هر لحظه بیشتر و بیشتر میشوند و البته کشندهتر. دامبلدور (مایکل گامبون)، که مدیر مدرسه است، به هری یک سری خاطرات کلیدی گزینشده را در رابطه با گذشتهی ولدمورت نشان میدهد اما این وسط مشکلی وجود دارد. یکی از آن خاطرات، که در آن پروفسور هوریس اسلاگهورن (جیم برادبنت) درباره جادویی ممنوعه بحث میکند، تحریف شده است. دامبلدور شیوه برخورد با پروفسور و دریافتن حقیقت را به عهده خود هری میگذارد که شاید از این راه بتوان کلیدی را برای سرنگونی ولدمورت پیدا کرد. در این اثناء، دراکو مالفوی (تام فلتون) به دنبال انتقام شکست پدرش از هری و دامبلدور است و خودش را با عهدی ناگستتنی که با ولدمورت میبنندد، در حصر میاندازد. در این میان هری علیه میل روزافزونی که نسبت به خواهر جوان رون – جینی (بانی رایت) – در حال گسترش است، مبارزه میکند و رون و هرمیون هم با احساساتی که نسبت به هم دارند، برای هم ناز میکنند.
شاهزاده دورگه از چیزی که من اسمش را «سندروم مقدمهچینی» مینامم، رنج میبرد و این بدان معنی است که قسمت اعظم داستان و انرژی آن نه فدای بازگویی ِ داستانی خود، بلکه فدای ربط دادن بخشها به یکدیگر شده است که در قسمت بعدی مجبور به پرداخت تاوان آن خواهند بود. در نتیجه، شاهزاده دورگه برای بیننده رضایتبخشتر خواهد بود به این شرط که تمام مجموعه را از قبل ندیده باشد، یعنی نیازمند به آگاهی قبلی از قسمتهای پیشین است. از این رو، شاهزاده دورگه در برگیرنده حسی ناقص و نامتمرکز است. در مقایسه با قسمتهای قبلی، این قسمت از نظر ساختاری ضعیفترین است اما خوشبختانه اتمامش «هیجان انگیز» است. هیجان هم از نظر بصری و هم احساسی. نیم ساعت پایانی فیلم به اندازه کافی خوب از آب درآمده است که بتوان از دو ساعت کند ِ اولیه آن چشمپوشی کرد. برای کسانی که با رمانها آشنا نیستند، بعضی از اتفاقات موجود در فیلم برایشان شگفت انگیز است. طرفداران رولینگ شاید علاقمند باشند بدانند که آیا چنین صحنههایی در فیلم عدالت را نسبت به کلمات نوشتهشده در رمان برقرار میکند یا نه و من میتوانم به آنها این اطمینان را ببخشم که اینطور است.
در این فیلم ظلمت و تاریکی بطور عمیقتر و تاثیرگذارتری به نسبت دیگر قسمتهای هریپاتر حضور دارد. نگران درجه ردهبندی داده شده به فیلم نباشید که به آن PG اختصاص دادهاند – این رده بدان منظور است که در فیلم صحنههای خشونت مفرط وجود ندارد. شاهزاده دورگه اینطور ادامه مییابد که هری و دوستانش در سراشیبی سقوط به عمقی ژرفتر در تاریکی هستند. سبک کارگردان نمایانگر این مسئله است. رنگ در سرتاسر فیلم بطور قابل توجهی غیر اشباع شده است و صحنههایی در فیلم وجود دارد (بخصوص صحنه های غار در پایان فیلم) که اغلب به شیوه سیاه و سفید نمایان میشوند. اگر درصدد قیاس با روشنی برآییم، پذیرش اینکه این فیلم هم قسمتی از مجوعه هریپاتر است سخت خواهد بود، برای مثال نگاه بشاش هریپاتر و سنگ جادو با زمخت بودن شاهزاده دورگه جور در نمی آید.
بخش هایی صمعی در فیلم وجود دارد که ثبات فیلم را برهم میریزد. درجاهایی کمدی سطحیای که رون، هرمیون و لاوندر در آن نقش دارند، هرچند که وفادار به کتاب هستند اما بدلیل ضعف در یکپارچگی و یکدستی در فیلم موفق از آب در نیامدهاند. در کتاب، رولینگ قادر بود که این مسئله را طوری ترسیم کند که برای کاراکترها طبیعی و باورپذیر باشد. در فیلم، اغلب صحنههایی که در آن لاوندر وجود دارد، از نظر مهارت ضعف دارد. این سکانسها به نظر کاملا متعلق به یک فیلم متفاوت دیگر هستند. نیت این بوده که فراغتی کمدی برای آنها باشد، اما اغلب ساز مخالفی را به صدا در آوردهاند.
تا به حال دامبلدور همیشه از دور نظاره گر اتفاقات بود و حالا در شاهزاده دورگه به مایکل گمبون فرصت انجام مسئولیتی خاص سپرده شده است. اگر یان مک کلان گاندولف جادوی حرکت باشد، چرا مدیر هاگوارتز این طور نباشد؟ این ایفای نقش بزرگی نیست اما وجود چنین سختگیریهایی با گوردن مشغول به کار، احتمالا بهترین عملی بوده که میتوانسته به انجام رساند. یکی از بازیهای خوب فیلم توسط آلن ریکمن است که تشریحش بر اسنیپ (snape) بسیار قدرتمندانه و عالی است. ریکمن از کاراکترش در یادگاران مرگ عنصری را به این فیلم آورده است، و این را میتواند در چشمان اسنیپ دید، شیوهای که او خودش را پیش میبرد و بعضی از ژستهایش. سه بازیگر اصلی فیلم به همان اندازهای که در فیلمهای قبلی حضور داشتند، در اینجا هم دیده میشوند که دانیل رادکلیف در نقش پسری بسیار منزه، روپرت گرینت بسیار طناز و اما واتسون بسیار شق و رق. بانی رایت که قبلا فقط در اینجا و آنجای صحنه دیده میشد، در این قسمت به کانون توجه پا میگذارد.
برای دیدن این فیلم میبایست قسمتهای قبلی را دیده باشید و باید در مجموعه دیده شود. افرادی که بخواهند این قسمت را تنها ببیند بدون آگاهی به ماجراهای قبلی، گیج و گنگ به ماجرا خواهند نگریست. طرفداران پاتر از این کار طبعا رنجیده نخواهند شد اما برای کسانی که فیلمها را بر کتاب ترجیح میدهند دیدن این فیلم به تنهایی را نمیتوان توصیه کرد.
مترجم: فرید عباسی – اختصاصی دمنتور