تنها ۵۵ روز به اکران فیلم سینمایی هری پاتر و یادگاران مرگ باقی مانده است. سایت انگلیسی زبان TLC در ابتکاری تصمیم گرفته هر روز نقل قول هایی از بخش اول هری پاتر و یادگاران مرگ را بنویسد تا رسیدن به روز اکران کاربران با هم در مورد آن گفتگو کنند.
موتورسیکلت به سمت زمین کشیده شده، بر سرعتش افزوده می شد… از پشت سرش، صدای جیغ دیگری را شنید –
– چوبدستیت، سلوین، چوبدستیتو بده من!
پیش از دیدن ولدمورت، حضورش را حس کرد. زیرچشمی به آن چشم های سرخ رنگ خیره شد و مطمئن بود که آن چشم ها آخرین چیزی است که در عمرش می بیند: ولدمورت بار دیگر برای طلسم کردن او آماده می شد-
آن گاه ولدمورت ناپدید شد.
فصل چهارم: هفت پاتر
عکس رنگی این مطلب متعلق به وب سایت جادوگران می باشد.
نظر شما چیست؟
– ولدمورت بارها موقعیت به قتل رساندن هری را داشته. به نظر شما به چه دلیلی تمام این فرصت ها خراب شد؟
دیدگاهها
27 پاسخ به “نقل قول روزانه دمنتور تا یادگاران مرگ: ۵۵ روز مانده”
نمیدونم والا.شاید خدا خواسته.شاید شانس بوده.شاید نیرویی تو هری بوده.شایدم ….
چون ولدمرت میخواسته جلوی مرگخوارا وبادویل هری بکشه
تا حدودی شانس اما بیشتر نیرویی بود که ولدمورت از اون بی بهره بود.
من با نظرات دوستان تا حدودی موافقم
فقط باید بگم این از هنر های رولینگ برای جذاب کردن کتاب که هیجان رو تو مخاطباش زیاد میکنه
سلام دوستان
فقط اگه یکبار دیگه پشت سر لرد سیاه حرف بزنید همه تون رو طلسم میکنم
مجبور شدم “لرد فری فیگو” و یک سری از دوستان رو طلسم کنم و ازشون عذر میخواهم
البته یادشون نیست که تو این قسمت نظر دادن آخه من حافظه شون رو پاک کردم
بچه ها شما رو به ریش سفید مرلین قسمتون میدم اگر کتاب رو نخوندید نظر ندید خوب!!!
به حق کله اژدری های یورتمه برو من بعضی از نظرا رو میبینم انگار آب یخ میریزن رو سرم!!!
سلام به همگی
چون لردسیاه هری را دوست داشت و به همین دلیل می خواست آن را اذیت کنه .
عشقی بود که ولدموت هیچ وقت ازش بهره ای نبرده بود و اصلا نمی دونست چی هست !
نه فقط شانس بلکه در این جا باید بگیم چوبدستی صاحبشو میشناسه.قطعا اونم می خواسته هری سالم بمونه.اما واقعا نمی دونم هری چه طور این همه از زیر دست مرگ سالم در اومده… که البته شجاعت خودش و بودن دوستاش هم موثر بود.
بابا چند بار بگم هری شانس نیاورده….جادوی مادرش بوده
سلام سلام
امیدوارم همتون اینو قبول داشته باشین که هری یه جورایی خوش شانس بود…نه؟ولی مغز دو قلوی چوبدستی ها و به قول بچه ها،هول شدن ولدمورت،این که بالاخره پس از چندین سال به آرزوش میرسید،هم یه جورایی تو این موضوع دخالت داشت…ولی هر سری رولینگ اینقدر ماهرانه،برای این موقعیت ها ی از دست رفته ی ولدمورت،بهانه های مختلف می ساخت،که جای ایراد گرفتنی باقی نذاشته بود…
من فکر کنم چون ولدمورت هول میشد و دست و پاش و گم میکرد چون همیشه موقعیت کشتن پاتر که پیش نمیومده بعدشم میترسیده لابد دامبلدور رو هری طلسمی اجرا کرده باشه یا به هری چیزی یاد داده باشه یا ……..
کلا موقع کشتن هری جو زده میشد
با fresh speech موافقم…ولی به نظرم فقط در یه مورد هری شانس اورده بود…اونم اینکه چوب دستیش با چوبدستی ولدمورت یکی بود…و باعث شد تو قسمت چهارم از دست ولدمورت نجات پیدا کنه…
ممنون
به قول polly اگه رولینگ نمی خواست که همون اول داستان هری می مرد!ولی باز هم من با نظر fresh speech موافقم که اصلا شانسی در کار نیست همه اش به خاطر زرنگی هری و دست و پا چلفتی بودن ولدمورت و بعد از این ها کمک دوستان بود
البته نظر قبلی من با احترام به تمام کسانیه که به شانس اعتقاد دارن …
سلام
من همچنان با شانس موافق نیستم! … به رحم خدا اعتقاد دارم ولی شانس رو نه … دلیلم دارم.
تو نوزادی؛ مادرش بود که اونو از مرگ نجات داد نه شانس!
تو مسابقات 4 جادوگر روح پدر و مادرش،مسئله چوبدستیها و کمی هم زرنگی خودش بود که نجات پیدا کرد نه شانس!
سال پنجم حضور دامبلدور و دیگر اعضای محفل بود که از مرگ نجاتش داد نه شانس!
سال 6 طلسم بی حرکت کننده دامبلدور بود که نجاتش داد … خودتون بگید … نه شانس!
و تو کتاب آخر هم به همین شکل … ولی من فقط حال می کنم با نظر دوست عزیزم polly که آب پاکی رو دست همه ریخت … هاهاها … آقا چون رولینگ نخواست تموم شد رفت پی کارش …
سلام
گریختن هری از مرگ توسط ولدمورت اونم بارها دلایل زیادی داشت که خیلی هاش رو دوستان گفتن و منم موافقم مثل
شانس و اقبال
کمک دوستانش
غرور و بی کله بودن ولدمورت
مغزهای دوقلوی چوبدستی هاشون
مرسی
خوب بر خلاف خیلی ها که اصرار دارن بگن موفقیت هری همیشه شانسی بوده ( بعضی مواردو قبول دارما…!!!) میگم پس چطور تونست الف.دال رو طوری تربیت کنه که 1 سری بچه 14-15 ساله همیشه پا به پای اعضای خفن محفل با مرگ خوارا بجنگند؟؟؟ خوب رولینگ خواسته اینجوری به ما مهارت هری رو نشون بده دیگه!!!
ولدمورت هم که دوستان در مورد حماقتش عالی توضیح دادند…
خیلی چیز ها مانع مرگ هری شد.اول از همه اینکه عشق و فداکاری مادرش سپر محافظی برای هری بود.و در ادامه تمام دوستانش رون ،هرمیون،دامبلدور،سیریوس،هاگرید ،لوپین،ویزلی ها و…و حتی اسنیپ هر کدوم به نحوی در زنده موندن هری نقش داشتندو البته شانس و اقبال…….
1-هوش فراوان دامبلدور و یک قدم جلوتر از ولدمورت بودن او در زمان قید حیاتش و حتی پس از مرگش
2-حمایت جانی و مالی طرفداران هری از او
3-شانس آوردن
4-کمک اسنیپ به هری
lordsnape عزیز کاملا باهات موافقم
شانس و اقبال هری خوب بود . از طرفی دیگر ولدمورت میخواست خودش کارشو تموم کنه اونم جلوی مرگخواراش!
1. به دلیل ان که ولدمورت هیچ وقت از اشتباهاتش درس نگرفت.
2. چون خدا نخواست.
3.این آخریرو اگه بگم ولدمورت میفهمه هریو میکشه>
به نظرمن تنهادلیلش غروربی جای ولدمورت بود.اگه غرورشوزیرپامی گذاشت ومیذاشت بقیه بکشنش یاوقتی جلوش بودبالقمه اش بازی نمی کردوسریع کارشوتموم می کردهری روراحت کشته بود.
به نظر من همش حاصل شانس و اقبال یا حاصل توانایی هایی است که هری در استفاده از اونا نقشی نداره.
من فکر می کنم چون رولینگ نخواست نشد!
ولدمورت نمی خواست همین جوری هری رو بکشه.می خواست اون رو جلو دیگر مرگ خوارها تحقیر کنه و بگه اشتباه خودش بوده که تو دره گودریک شکست خورده نه قدرت هری.این دلیل اشتباهش بود.
من فکر میکنم همش شانس و اقبال هری بود