از در 29 اسفند 1389، ساعت: 6:55 ب.ظ، دسته: اخبار سایت

عیدانه ی من با شما…!

سلام دوستان من

نوروز آمد تا بهانه ای دست من بدهد که به بهانه تبریک نوروز صحبتی هم با شما بکنم …..

این بار جنس صحبت های من نه از جنس وصف زیبایی های بهار است و نه روزمرگی های من وتو…

صحبت من وصف دهه ای است که گذشت …بعد از یک دهه زندگی با هری پاتر کم کم داریم به آخر این راه می رسیم…

امروز همین چند دقیقه قبل یک حس وظیفه ای اومد سراغم که بابا بعد از یک دهه از هری پاتر گفتن , شنیدن و خوندن ..بیایم چند دقیقه  هم که شده به بهانه سال جدید تامل کنیم ….نه نه اشتباه نکنید بحث اصلا بحث پند واندرز نیست… من از بعضی ها تون کوچکتر وشاید از بعضی ها تون هم بزرگتر باشم ولی بحث بحث نسل ماست…

یک بار هم شده بیایم بر دهه ای که گذشت تامل کنیم:

ابتدا از خودم شروع می کنم :

۱-در دهه ای که گذشت من نوجوانی را تجربه کردم و شروع آشنایی من با هری پاتر بود در این دوران با هری پاتر به اوج دنیای خود ساخته ام رسیدم  روزها با اون زندگی کردم  غصه خوردم …

۲-روزها گذشت حالا جوانی را تجربه می کردم…..از دنیای هری پاترم دور شده بودم ولی تصویر کودکی ونوجوانی من با هری پاتر گره خورده بود به همین خاطر برای من دوست داشتنی است و خاطره ای بس نزدیک…

۳-هنوز هم جوانم ولی خط فکری ام تغییر کرده ..دیگر نگران زندگی وآینده ام هستم….دیگر کم کم درسم هم تمام می شود و…

در کل در این دهه پیروز شدم ..شکست خوردم …اشتباه کردم….عزیزهایی را از دست دادم…در عین حال دوستانی چون شما را بدست آوردم….

بحث شرح دهه ی گذشته من نیست :

می خواهم این رابگویم این دنیا گذرا است وممکن است امروز به بهانه ی هری پاتر دوره هم باشیم و یک روز هم خیر …این عشق است که انسان ها را به هم پیوند می دهد و همین بهانه های کوچک تو زندگی انسان شروع اتفاقات بزرگ را رقم می زند…

همیشه بیاد داشته باشیم که خط فکری خود را در زندگی  داشته باشیم  , نسبت به آن انعطاف داشته باشیم و مضمون ساده ی هری پاتر را درک کنیم و در ارتقای آن بکوشیم : برپایی عدل و صلح در زندگی ونبرد علیه شر….. (حتی در جزیی ترین مسائل زندگی  مان)

در اینجا جا دارد که از امید عزیز هم تشکر کنیم که به حق برای این محفل کم زحمت نکشید.

شما هم از تجربیات  دهه ای که گذشت و خاطرات خود با هری پاتر بگویید…

 

عید واقعی از آن کسی است که آخر سالش را جشن بگیرد نه اول سال را

هرروزتان نوروز نورزتان پیروز

 

                                                                                    امید جباری

دوستار همه ی شما      



۶۹ دیدگاه
  1. (در ۲۰ فروردین ۱۳۹۰، ساعت: ۶:۱۰ ب٫ظ)

    سلام.
    عیدتون مبارک.
    این دهه واسه من پر از افت و خیز بود.
    تلخی های زیادی داشت ولی جاهای خوشکلی هم داشت.
    از تلخی ها نمیگم ولی شاید چیزی که این دهه رو واسم فوق العاده کرد آشنایی با جادوی رولینگ یعنی هری پاتر بود که مسیر زندگی من جوون رو کامل عوض کرد.
    فکر کنم اکثرا باهام موافقین که هری پاتر زندگی ما رو دگرگون ساخت.
    مرسی از همه کسانی که واسه این سایت زحمت کشیدن.

  2. Avatar photo
    (در ۱۴ فروردین ۱۳۹۰، ساعت: ۱۲:۳۴ ب٫ظ)

    عید بر همگی مبارک

  3. Avatar photo
    (در ۰۷ فروردین ۱۳۹۰، ساعت: ۸:۵۱ ب٫ظ)

    عید بر همه ی جادوگران مهربان مبارک

  4. Avatar photo
    (در ۰۶ فروردین ۱۳۹۰، ساعت: ۱۰:۳۲ ب٫ظ)

    سلام و با تبریک سال نو.
    من اسفند سال 81 بود که با دیدن فیلم هری پاتر و سنگ جادو از شبکه ی پنج با هری آشنا شدم.
    و تابستان سال 82 با دیدن اتفاقی کتابهای هری پاتر در کتابفروشی، جا خوردم(نمی دونستم کتاب هم داره) و تصمیم گرفتم بخرمشون. با کتاب 3 شروع کردم و واقعا نتونستم زمین بگذارمش. هر موقع شب می شد قصه ی دنیا منو می گرفت که باید تا فردا صبح صبر کنم تا بقیه شو بخونم اما اکثر اوقات اهمیت نمی دادم و تا صبح بیدار می موندم و می خوندم.
    و اگه بخوام از این دهه ی گذشته صحبت کنم فقط می تونم بگم اونقدر تو رفتارها، احساسات و تمام لحظه هام تاثیر گذاشته که در جمله یا حتی طوماری از کاغذ نمی گنجه و هر موقع به این دهه فکر می کنم انبوهی از احساسات شامل غم، شادی، شور و هیجان منو فرا می گیره طوری که احساس انفجار می کنم.

  5. Avatar photo
    (در ۰۵ فروردین ۱۳۹۰، ساعت: ۱۱:۲۳ ب٫ظ)

    وای خدا مرگم بده..عری پاتر نه..هری پاتر
    لعدش نه بعدش

  6. Avatar photo
    (در ۰۵ فروردین ۱۳۹۰، ساعت: ۱۱:۲۲ ب٫ظ)

    وای خدا مرگم بده..عری پاتر نه..هری پاتر

  7. Avatar photo
    (در ۰۵ فروردین ۱۳۹۰، ساعت: ۱۱:۲۱ ب٫ظ)

    آشنای من نه از روی کتاب بود نه فیلم وقتی دوم راهنمایی(8سال پیش) بودم تو مدرسمون خوندن کتاب های هری پاتر فقط واسه سوم ها مجاز بود و به هیچ وجح به ما نمی دادن…منم کنجکاو شدم که ببینم چیه…از معلم مطالعه نامه گرفتم و رفتم کتاب رو از کتابخونه گرفتم…موندم تو کفش…از اون موقع عری پاتری شدم
    جالب اینجاست که اول کتاب 5 رو خوندم اونم تا سر تشکیل گروه ارتش دامبلدور لعدش تو کتاب نبود…..بعد از اون 3 رو خوندم که اصلا حالیم نشد….ولی دوستش داشتم…
    بعدش همه رو به ترتیپ خوندم…محفل رو هم 12 بار خوندم
    ای که چه حالی می داد

  8. Avatar photo
    (در ۰۴ فروردین ۱۳۹۰، ساعت: ۳:۴۱ ب٫ظ)

    happy new yaer every one.

  9. (در ۰۲ فروردین ۱۳۹۰، ساعت: ۹:۰۸ ب٫ظ)

    عید همه مبارک هورااااا بچه ها واسه ما کنکوری ها حسابی دعا کنید

  10. (در ۰۱ فروردین ۱۳۹۰، ساعت: ۸:۵۲ ب٫ظ)

    حرف های قشنگی بود یه لحظه فکر کردم دامبلدور داره به من میگه تامل کن و به گذشته فکر کن صحنه قشنگی بود . مو به تنم سیخ شد . از اون قشنگ تر حرف های شما دوستان که همه مثل خواهر و برادرای من هستین به دلم نشست . من هم مثل اکثر شما توسط یه نفر دیگه با کتابای هری آشنا شدم و وقتی صفحه اولش رو خوندم رفتم توی خونه دوسرلی ها و بعد با هری رفتم مدرسه . از داستانهای هری پاتر عشق و دوستی رو یاد گرفتم . فهمیدم که همیشه تو دنیا تاریکی میره و بعدش نور و زیبایی میاد . درس های مهمی یاد گرفتم که امیدوارم شما هم اونها رو توی زندگی خودتون ببینین . مرسی

  11. (در ۰۱ فروردین ۱۳۹۰، ساعت: ۷:۰۶ ب٫ظ)

    بچه ها اول اینکه عید همتون مبارک.امیدوارم سال خوبی داشته باشید.
    من نمیتونم بگم که در دهه ای که گذشت اوضاع من چه جوری بود چون در شروع این دهه فقط 3 سال داشتم.
    فقط میتونم در مورد2سال گذشته حرف بزنم.
    1-خواهرم عاشق هری پاتر بود و فیلم هاش رو تو کامپیوتر میذاشت و من هم میدیدم.
    2-شروع کردم به خوندن کتاب های هری پاتر.7 تا جلد رو توی یبک تابستون تموم کردم و عاشق هری پاتر شدم.راستی بگم که تو همین تابستون در اثر زیاد کتاب خوندن(اونم کتاب های هری پاتر)عینکی شدم و چشمم 1 شماره رفت بالا!:Dدر همین سال با بهترین سایت دنیا یعنی دمنتور آشنا شدم.(2 سال پیش)

    3-دیدن فیلم های هری پاتر شروع شد.اون قدرعاشق هری پاتر شده بودم که همه جا دنبال عکس یا پوستر هری پاتر می گشتم و هرجا که عکساشو میدیدم،فوری به دیوار اتاقم می چسبوندم.
    بازم ازتون تشکر میکنم.

  12. Avatar photo
    (در ۰۱ فروردین ۱۳۹۰، ساعت: ۴:۳۰ ب٫ظ)

    “به نام سرچشمه ی زیبایی ها”
    درود دوستان خوب و دمنتوری.
    الان که این نوشته رو خوندم واقعا یک جوری شدم. دوباره برای چند لحظه غرق شدم در بین افکار جادویی. من از دامبلدور خردمندی و ابهت و قدرت، از مالی ویزلی مهربانی و از جینی و رون و هرمیون دوستی و از سوروس اسنیپ وفاداری و در آخر از هری پاتر عشق آموختم. اگر به من بگویند که در این مجموعه از که بیشتر اموختی می گم آلبوس دامبلدور. چرا که من از این پیر خردمند چیز هایی یادگرفتم که هرگز فراموش نخواهم کرد. آخرین چیزی که می خواهم بگم و مطمئن هستم که بیشتر شما اون رو می دونید این هست:
    هری پاتر تنها یک داستان کودکانه نبود، بلکه اون یک رویای زیبا بود که هر یک از فضیلت ها چه خوب و چه بد در قالب یک شخصیت در آورده شده بود. همین.
    دیگر سخنی نیست جز آرزوی بهترین ها برای شما دوستان بزرگوار.

  13. Avatar photo
    (در ۰۱ فروردین ۱۳۹۰، ساعت: ۲:۵۰ ب٫ظ)

    اولین بار یازده سالم بود که برادرم کتاب هری پاتر و حفره اسرارآمیز رو برام خرید.یادمه تا کتاب رو تموم نکردم نذاشتمش زمین.بعد همه فیلمهاشو پیدا کردم و دیدم.راستش به خانم رولینگ هم غبطه میخورم و هم تبریک میگم.به خاطر خلق یه دنیای جدید با شخصیت هایی که ما عاشقشون هستیم.یه وقتا فکر میکنم واقعا چنین دنیایی وجود داره!

  14. Avatar photo
    (در ۰۱ فروردین ۱۳۹۰، ساعت: ۲:۲۳ ب٫ظ)

    8_کتاب بهترین دوست آدمه، با وجود کتاب آدم به دوست های دیگه نیازی نداره
    9_دوستی با آدما برای آدم به غیر از بدبختی چیزی نداره
    10_هیچ وقت هیچ کاری رو تا وقتی ازش مطمئن نشدی انجام نده واگرنه به غیر از بدبختی،پشمانی و ضعف اعصاب چیزی ندارد

  15. Avatar photo
    (در ۰۱ فروردین ۱۳۹۰، ساعت: ۲:۲۱ ب٫ظ)

    در دهه گذشته یادگرفتم که:
    1_به استعداد هایم بها بدم نه این که بهشون سرکوفت بزنم
    2_به همه عشق بورزم به هیچ کس بدی نکنم و به تعداد کمی اعتماد کنم
    3_از زندگی نهایت لذت رو ببرم
    4_هیچ وقت یک دوست جدید رو به دوستان قدیمیت ترجیح نده چون بعدا به غیر از پشیمونی چیزی نداره همون طور که من این کار رو با دمنتور کردم، و روزی دوباره برگشتم که تازه شما خبر خداحافظی رو گذاشته بودید، بدترین حسی بود که داشتم
    5_سعی نکنم بقیه رو تغییر بدم چون اگر خودم تغییر کنم بقیه هم تغییر میکنن همون طور که اسنیپ با تغییر دادن خودش بقیه رو هم تغییر داد
    6_همیشه عشق بهترین بهترین هاست، به چیز ها و کسایی که دوستشون دارم بها بدم همون طور که به هری پاتر بها دادم
    7_هیچ وقت در مورد مسائل بزرگ و کوچیک زود قضاوت نکن چون ممکنه بعدا….
    ادامه در نظر بعدی….

  16. Avatar photo
    (در ۰۱ فروردین ۱۳۹۰، ساعت: ۱۱:۳۸ ق٫ظ)

    همه ی ما همه ی اون لحظاتی که شما هم گفتین داشتیم…و واقعا خوشحالم که خودم شخصا به اون آرمان هری و البته هر فیلم و کتاب و سریال دیگه ای هم رسیدم.برپایی عدل و صلح و مبارزه علیه شر
    جالبه…
    این پیام شاید هر روز تو زندگی ما شعارگونه غوطه وره…ولی فقط بعضی از اونها توی یه موقعیت خاص تاثیرگذارن…هری از اونها بود

    دنیای هری واسه من یه دنیای خصوصی جداست که هر وقت خواستم توش غرق میشم…جدا از همه چیز…مثل خلا

  17. Avatar photo
    (در ۰۱ فروردین ۱۳۹۰، ساعت: ۹:۳۲ ق٫ظ)

    من نمیدونم چی بگم…. ولی اینو میدونم شاید هری پاتر تموم بشه شاید دمنتور بسته بشه! ولی یادو خاتره هاشون چی؟ اونا هم قراره تموم بشه..؟ نه یادو خاطره شون واسه ی همیشه تو ذهنمون نقشه بر سنگه پاک شدنی نیست نمی تونه پاک بشه. هری پاتر ضاهرا تموم میشه! اما خاطره هاش واسه همیشه تو ذهن همه مردم جهان خواهد ماند.کوچیک همه ی برو بکس دمنتور dan.

  18. Avatar photo
    (در ۰۱ فروردین ۱۳۹۰، ساعت: ۹:۱۳ ق٫ظ)

    سلام بچه ها عیدتون مبارک امید وارم سال خوبی پیش روتون باشه. البته با دمنتور و هری پاتر!

  19. Avatar photo
    (در ۰۱ فروردین ۱۳۹۰، ساعت: ۸:۱۹ ق٫ظ)

    سلام عید همه مبارک!
    نمیدونم کدوم خاطرهم رو بگم من کلی خاطره با هری پاتر دارم و همه هم به حدی قشنگ هستند که هرگز فراموششون نکنم ولی فکر کنم یکی از بهترین خاطراتم با هری پاتر روزی بود که با کتاب ها اشنا شدم!اون روز (15/03/89) توی وسایل برادرم یه کتاب پیدا کردم که بهش میومد قدیمی باشه بعد از این که ازش اجازه گرفتم شروع به خوندن کتاب کردم اون کتاب “هری پاتر و جام اتش 1″ بود.انقدر علاقه مند شدم که شب و روز دستم بود و میخوندمش! بعد از این که کتاب 4″قسمت1” رو تموم کردم یکی از نزدیکانم کتاب های بعدی رو برام خرید.البته بین کتاب های 5 و 6 دو ماه فاصله افتاد!(و این باعث شد انقدر سئوال پیچش کنم که کتاب 7 رو برام تعریف کنه!) دوباره سال نو رو به همه تبریک میگم!!!

  20. Avatar photo
    (در ۰۱ فروردین ۱۳۹۰، ساعت: ۴:۱۵ ق٫ظ)

    سال 1383 داشتم خونه ی دوستم با پلی استیشن 1 بازی فوتبال میکردم . دیگه از فوتبال خسته شده بودیم که دوستم گفت یه بازی گرفته که اسمش براش جالب بود ! منم بهش گفتم که بیارش تا امتحنش کنیم . شاید باورتون نشه ولی وقتی بازی رو کردم تا 3 ساعت نتونستم رهاش کنم . ایقدر برام دنیای هری پاتر جذاب بود که همون موقع بازی رو از دوستم خریدم وهنوز دارمش . یادش بخیر …
    راستی اون بازی متعلق به فیلم یا همون کتاب 2 بود (تالار اسرار )
    عید همه ی بچه های گل دمنتور و مخصوصا بچه های سایت مبارک

  21. Avatar photo
    (در ۰۱ فروردین ۱۳۹۰، ساعت: ۳:۳۸ ق٫ظ)

    گفتنی ها رو همه گفتند ولی دلتنگی از بین نمیره .من همیشه دلتنگ هری ام دلتنگ بچگیم دلتنگ اون روزایی که شور و شوق تو نظرها موج می زد که منتظر اکران فیلم و بیرون اومدن کتاب بودیم من بعد ها دلتنگ این حرفهام دلتنگ سایت و همه ی زندگیه جادویی . . . . .

  22. Avatar photo
    (در ۰۱ فروردین ۱۳۹۰، ساعت: ۳:۱۲ ق٫ظ)

    اول از همه سلام سال نو رو به همه شما دوستان دمنتوری از صمیم قلب تبریک می گم برای همه شما دوستان و مدیران عزیز این سایت آرزوی شاد باش سلامتی و سرشار از موفقیت دارم

    من هم مثل همه شما دوستدار هری پاتر و رولینگم درسته دو سال بیشتر نیست که به این سایت میام اما منم همونطور که امید عزیز اشاره کرد این دهه از زندگیم رو با هری پاتر گذروندم و خیلی هم دوسش دارم چون همونطور که تو پانویس پیام هام هم نوشتم خیلی چیزا از هری و دامبلدور و مخصوصا از خالقشون خانم رولینگ یاد گرفتم که بزرگترینشونم عشق بوده اینکه آدم بتونه عشق بورزه به هرکس که لایقش هست از دامبلدور یاد گرفتم که هرکسی می تونه اشتباه کنه و وقتی پشیمون شد باید بهش اعتماد کرد تا فرصت رشد رو داشته باشه از رولینگ یاد گرفتم که باید در مقابل هر ظلم و تبعیضی ایستادگی کرد
    دوستتون دارم
    مرسی امید جان

  23. Avatar photo
    (در ۰۱ فروردین ۱۳۹۰، ساعت: ۲:۵۴ ق٫ظ)

    عید همه محفلی ها و ایرانیا مبارک

  24. Avatar photo
    (در ۰۱ فروردین ۱۳۹۰، ساعت: ۲:۴۸ ق٫ظ)

    اقا امید همش 5 دقیقه تا عید مونده
    واقعا دستت درد نکنه مطلب قشنگ و اموزنده ای بود
    سال نو مبارک
    امیدوارم تعطیلات خوبی داشته باشین
    اگر هم تعطیل نیستین از عید لذت ببرین

  25. Avatar photo
    (در ۰۱ فروردین ۱۳۹۰، ساعت: ۲:۴۷ ق٫ظ)

    همین الان کتاب اولو باز کردم… سال چاپ رو زده بود 1997
    یادش بخیر قرار بود برای یه نشریه کودک و نوجوان تصویر سازی کنم. راجع به کتابی که غوغا کرده بود. من 15 سالم بود و تازه کار. مدیر مسول کتاب رو بهم داد و گفت اینو بخون و بعد یه کاری براش بکن. من با انگلیسی دست و پا شکستم سه فصل اول رو خوندم و بعد…
    الان 14 سال گذشته و من 28 سالمه و هنوز عاشقانه هری پاتر رو دوست دارم. حالا قراره همون تصویر سازی ها توی کتاب فن آرت هری پاتر توسط وارنر بروز و ماگل نت چاپ بشه.
    چندین ساله که دمنتور خونه امید ما ایرانی هاست. ممنون بچه ها! سال نو مبارک! موفق باشبد.

  26. Avatar photo
    (در ۰۱ فروردین ۱۳۹۰، ساعت: ۲:۴۰ ق٫ظ)

    من همیشه به این فکر می کردم که ماهایی که همش 2-3 ساله هری بانر می خوتیم و ایقدر به اون وابسته ایم شما دوستانی که تمام این یک دهه با هری بودید چه حالی دارین!!!!
    ولی هری باتر برای من واقعا آموزنده بود!!
    و واقعا و بدون اغراق می گم یه کار واقعا مهمی که کرد این بود که منو با دمنتور آشنا کرد و دوستانی مثل شما بهم داد!
    از آشنایی با همه ی دوستان گل دمنتوری خوشبختم عید همگی مبااااااااااااارک!!

  27. Avatar photo
    (در ۰۱ فروردین ۱۳۹۰، ساعت: ۲:۳۹ ق٫ظ)

    1-سلام.
    2-با اینکه کل کتابهای هری رو دارم،2-3 سالی هست نرفتم سراغش،البته از خود هری یاد گرفتم این فیلم بازی کردنو.چون ماها کلا زیادی اجتماعی بودیم کسی نمونده بود که از اعتیاد(!)من بیخبر باشه،خسته شدم،مثلا به راه راست برگشتم تا قضیه رو تموم کنم…اما هنوز یادمه…اولین جایی که احساساتمو(هر چند بچگانه بودن)به رسمیت شناخت و بهم فهموند که از مریخ نیومدم همین کتابا بودن…توصیفات رولینگ از حس و حال نوجوونی فوق العاده بودن…عاشق هری بودم…چون دقیقا یکی مثل خودم بود…اینجوری بود که من با کتاب ارتباط برقرار کردم…..و اینجوری بود که عاشق ناکام هری دوباره باهاش آشتی کرد…..(من فقط 16 سالمه ها!)
    3-امیدوارم دهه جدیدو زیر سایه پدر و مادرتون سالم و شاد و پولدار باشین و طوری زندگی کنین و تصمیم بگیرین که قبل از هر کس خدا ازتون راضی باشه.

  28. Avatar photo
    (در ۰۱ فروردین ۱۳۹۰، ساعت: ۲:۳۹ ق٫ظ)

    هری پاتر از سال دوم دبستان وارد زنگی ام شد ومن ان را هیچ وقت فراموش نمی کنم .به خاطر اینکه {بچه ها بییاد صادق باشیم }هری در تمام لحظات تیره و روشن زندگی با من بوده هست وخواهد بود .

    زنده باد هری پاتر پسری که زنده ماند .

    راستی بچه ها عید تون مبارک.ممنننننننننننننننننننننون
    دستتون دارم.

  29. Avatar photo
    (در ۰۱ فروردین ۱۳۹۰، ساعت: ۲:۳۱ ق٫ظ)

    الان یه سوال.
    ما از کجا باید بفهمیم که خبر هایی که تو دمنتور هست رو آقای جباری نوشته یا آقا کرات؟
    آخه جلوی همشون نوشته “از امید”

  30. Avatar photo
    (در ۰۱ فروردین ۱۳۹۰، ساعت: ۲:۰۸ ق٫ظ)

    من هر خبری رو که راجع به پایان میشنوم قلبم میلرزه

    من دوم راهنمایی بودم که با کتابهای هر پاتر آشنا شدم(قبلش فیلم 1 و 2 رو دیده بودم فقط)توسط دوستم که اون موقع اون داشت کتاب 5 رو میخوند
    بعد با دمنتور آشنا شدم (اولین سال شروع دمنتور بود)
    اومدم هر چی توی سایت بود رو دانلود کردم
    بعد از اینکه کتاب هفت هم خوندم و تموم شد دلم گرفت
    رفتم همه ی کتابهارو خریدم.
    الان دلم می خواد همه ی اون سالها دوباره برگرده
    دوباره دلم می خواد منتظر اومدن کتابها باشم
    (من فقط منتظر کتاب 6 و 7 بودم)
    خیلی بده که دیگه هری پاتری نیست که منتظرش باشم.
    دلم گرفته
    دلم خیلی گرفته واسه هری پاتر
    اما دم سال تحویل خوشحالم
    خوشحالم که با هری پاتر و همه ی شما آشنا شدم
    امیدوارم این سایت همیشه ی همیشه باشه تا دلمون حداقل به اینجا خوش باشه
    کمتر از 1 ساعت به سال نو مونده
    سال نو همتون مبارک

  31. (در ۰۱ فروردین ۱۳۹۰، ساعت: ۲:۰۸ ق٫ظ)

    هری پاتر همیشه با ماست.مایی که لحظه به لحظه دنبال کتاب و فیلم و بازی و خبر و… بودیم.ما باید افتخار کنیم که تو نسلی به دنیا آمدیم که هری هم به دنیا آمد و با ما بزرگ شد و این مسئولیت ماست که هری رو به نسل های بعد از خودمون بشناسونیم تا اونا هم مثل ما دنیا فقط با عشق و دوستیه که ارزش داره.

  32. Avatar photo
    (در ۰۱ فروردین ۱۳۹۰، ساعت: ۲:۰۸ ق٫ظ)

    دست گلتون درد نکنه که سایتو سر پا نگه داشتید .
    عید شما و همهی دوستان گل هری پاتریم مبارک !

  33. Avatar photo
    (در ۰۱ فروردین ۱۳۹۰، ساعت: ۱:۲۱ ق٫ظ)

    سلام به همه عزیزان دلم من هری پاتر با فیلم اول شناختم که خونه ی ماردبزرگم بودم ( از طرف مادر) بابا چندتا سیدی داد بهم که یکیش هری پاتر بود خیلی خوشم اومد فیلماشو دیدم تا قسمت 4 بعدش همه ی کتاباشو از دوستم گرفتم اون موقه اول دبیرستان بودم که حتی سر کلاس ریاضی هم می خوندم ( رشتم ریاضه و تو ای درس قویم) همه ی کتابارو خوندم وقتی تموم شود افتادم گریه خیلی هم از اما واتسون خوشم میومد تو همین احوالم با یه دختر اشنا شدم که خیلی شبیه اون بود ( خیلی با هم خوب بودیم که یهو تو اوج عشق پارسال ولم کرد هنوزم دوسش دارم ) الانم که با شما عزیزان هستم منتظر قسمت آخر گریم میگیره همیشه بعد از اخره همه ی قسمتاش که بار اول میدیدم ولی برای این از همین الان خیلی ناراحتم عیدتون مبارک

  34. Avatar photo
    (در ۰۱ فروردین ۱۳۹۰، ساعت: ۱:۱۶ ق٫ظ)

    هری در حال تمام شدن و من در حسرت اینکه چرا دیر هری پاتریست شدم.
    ‏*‏چه زود دیر میشه*
    سال 90 مبارک

  35. Avatar photo
    (در ۰۱ فروردین ۱۳۹۰، ساعت: ۱:۰۵ ق٫ظ)

    اولین بار آشناییم روزی بودفیلم هری پاتر یک رو خریدم البته نه زیرنویس داشت نه دوبله شده بود فکر کنم هشت سال پیش بود با همینا من فیلمشو نگاه کردم وهمین جا زندگی دیگه ای برای من شروع شد هرروز به کتابفروشی ها میرفتم که شاید کتاب داشته باشن ولی هیچی.تا اینکه نوروز شده بود وبه سفر رفتیم و من از یکی از دوستام درباره ی هری پاتر پرسیدم که اتفاقا اون دوکتاب یکم ودوم رو داشت وبه من داد. من با تمام وجود اونا رو خوندم وزمان گذشت دوباره خوندم و دوباره تا اینکه کتاب سوم اومد وای نمیدونین چه حالی داشتم وقتی داشتم میخوندمش خیلی باحال بود،خیلی. همینجور زمان میگذشت ومیگذشت تا من بزرگ شدم و بزرگ شدموبزرگ شدم،داستانهای جدیدش رو خوندم ویه زندگیه دیگه بود تا اینکه به کتاب آخر رسیدم.نمیدونم چرا ولی دارم گریه میکنم..ولی تموم شد چند سال!دیگه چیزی به ذهنم نمیرسه بگم

  36. Avatar photo
    (در ۰۱ فروردین ۱۳۹۰، ساعت: ۱:۰۳ ق٫ظ)

    دلم بدجوری گرفت، همیشه از اینکه بزرگتر بشم و از یه سری چیزا مثل بچگیم بخوام دور بشم میترسیدم الانشم میترسم. ولی حالا که فکرشو میکنم میبینم حق با شماست باید خودمو برای آینده ام آماده کنم باید ارتش درونم و برای مبارزه با آینده ای که ممکنه زیاد جالب نباشه قوی کنم.
    خیلی خیلی دوستون دارم. عید برای همتون پربرکت و مبارک باشه.
    ایشالله که سال خوبی رو تموم کرده باشین و سال بهتری و شروع کنین. یادتون نره منم دعا کنین.

  37. (در ۰۱ فروردین ۱۳۹۰، ساعت: ۱:۰۱ ق٫ظ)

    متن جلبی بود آقای امید جباری
    voldomortعزیز آقا امید جباری از آقا امید کرات تشکر کردند مدیر اصلی سایت که البته اشتباه شما هم به خاطر تشابه اسمی است
    اما از دهه ی 80 رو به پایان

    سال80 تا 82) بی خبر از دنیای هری پاتر
    سال83)دیدن فیلم دوم
    سال84)آشنایی با کتاب اول و افتادن در تب و تاب هری پاتر
    سال85) خواندن کتاب چهارم
    سال86)خواندن کتاب 5و6
    سال87)کتاب7 و ناراحت از پایان داستان های هری پاتر و همچنین آشنایی با سایت دمنتور
    سال88)ابتدا خوشحال از اکران فیلم 6 سپس نا امید به دلیل جالب نبودن فیلم
    سال89) بلاخره اکران فیلم7(و بهترین فیلم) اوج فشارها روی دمنتور بسته شدن فروشگاه دمنتور بلاخره عضویت در دمنتور

    پیش بینی: در دی ماه 90 اعلام نام و تاریخ پخش کتاب جدید رولینگ

  38. Avatar photo
    (در ۰۱ فروردین ۱۳۹۰، ساعت: ۰:۲۱ ق٫ظ)

    اولین باری که با هری پاتر آشنا شدم فیلم 1 بود اونم با زیر نویس فارسی و در قالب وی اچ اس از اون ویدئو کلوپ هایی که دیگه ازشون زیاد گیر نمیاد.همیشه هری پاتر رو دنبال می کردن تا اینکه سال 84 باهاش کامل آشنا شدم و بسیار خوشحالم و خدا رو شاکرم برای این آشنایی.سال هایی که با هری پاتر گذروندم رو هیچ وقت یادم نمیره .
    دهه ی هشتاد تا دو ساعت دیگه تموم میشه و من مفتخرم بگم بهترین سال های عمرم رو با هری پاتر گذروندم.نوجوانی هم داره کم کم تموم میشه و ما داریم با ورود به دهه ی 90 از هری پاتر و خاطرات دهه ی هشتادیمون و نوجوونیمون جدا می شیم بسیار ناراحتم.همیشه از خدا می خوام یه بار دیگه به اون روزا برگردم ولی نشدنیه… پس پیش به سوی آینده .آینده ای که از چند ساعت دیگه استارت می خوره .بسیار خوشحالم که در این لحظات آخر یه دنیا خاطره کنارتونم.
    سال 90 مبارک

  39. Avatar photo
    (در ۰۱ فروردین ۱۳۹۰، ساعت: ۰:۰۰ ق٫ظ)

    سلام به همه .
    دیگه داریم واپسین ساعات دهه ی 80 رو میگذرونیم،امیدوارم سال 90 برای همه ی ایرانی ها به خصوص دمنتوری ها و آقا امید سرشار از موفقیت باشه.
    عید همتون مبارک راستی متن خیلی خیلی جالبی بود.مرسی.

  40. (در ۰۱ فروردین ۱۳۹۰، ساعت: ۰:۰۰ ق٫ظ)

    آخرین روز 1389 هم تموم شد
    آخرین سالی که هری پاتر کامل توش جریان داشت


    ممنون !

  41. Avatar photo
    (در ۲۹ اسفند ۱۳۸۹، ساعت: ۱۱:۵۱ ب٫ظ)

    سلام به همه ی بچه های دمنتور.
    عید همتون مبارک امیدوارم سال خوبی داشته باشید.
    عید همتون مبارک.
    عیدت مبارک دمنتور.

  42. Avatar photo
    (در ۲۹ اسفند ۱۳۸۹، ساعت: ۱۱:۲۴ ب٫ظ)

    با سلام خدمت تمام دوستان دمنتوری واقا امید عزیز .
    من واقعا حسرت می خورم که چرا اینقدر دیر با هری پاتر اشنا شدم و دل به اون بستم . سال 89 برای من یک سال رویایی بود که من را با هری پاتر مانوس و دل بسته کرد. واز ته دل به هری پاتر عشق و علاقه می ورزم توی خانواده و فامیل به من به چشم یک دیوانه نگاه می کنند . اشنایی با هری پاتر باعث دوستی با شما دوستان عزیز شد. حرف های زیبایی بود وقتی داشتم می خوندم اشک دور چشمام حلقه زده بود . عید بر همه ی بربکس دیمنتوری عزیز و اقا امید مبارک باد.

  43. Avatar photo
    (در ۲۹ اسفند ۱۳۸۹، ساعت: ۱۱:۲۱ ب٫ظ)

    خیلی زود گذشت واقعا سخته وقتی می بینی با کسی بزرگ شدی و الان بعد 10 سال باید ازش جدا بشی

  44. Avatar photo
    (در ۲۹ اسفند ۱۳۸۹، ساعت: ۱۱:۲۱ ب٫ظ)

    سلام واقعا تحت تاثیر قرار گرفتیم،من هم در سال دوم ابتدایی از همکلاسی ام انیمیشن میگرفتم تا یک روز سنگ جادو رو بهم داد و من هیچوقت کتاب هری پاتر رو نخوندم اما از اوایل اسفند همین سال 2 جلد یادگاران مرگ رو گرفتم،واقعا پشیمونم که چرا کتاب ها رو نخوندم،الان هم فصل یادگاران مرگ رو میخونم،دوستان عزیز سال نو مبارک

  45. Avatar photo
    (در ۲۹ اسفند ۱۳۸۹، ساعت: ۱۱:۱۶ ب٫ظ)

    WoW

  46. (در ۲۹ اسفند ۱۳۸۹، ساعت: ۱۱:۰۴ ب٫ظ)

    خیلی قشنگ نوشته بودی.زمانی که داشتم میخوندم اشک توی چشمهام جمع شده بود
    من حدود چهار سال هست که به طور حرفه ای با هری پاتر اشنا شدم اون هم سر یک حادثه خیلی اتفاقی:
    داداشم یکی از بازیهای کامپیوتری منو داده بود به پسر خالم.موقعی که میخواست پس بگیره خالم گفت که پسرش بازیها رو گم کرده و عوضش گفت این بازی رو بگیر(اون بازی هری پاتر و تالار اسرار بود) من هم قبول کردم و بازی رو ریختم.از حال و هوای بازی با این که بچگانه بود خوشم اومده بود.یک مقدار که جلو رفت داستان و شخصیت بازی خیلی واسم جالب اومد.کم کم رفتم سراغ نسخه های بعدی و بعد از اون هم سراغ کتابها رفتم.
    به هر صورت از اون روز تا به امروز هری قسمتی جدایی ناپذیر از زندگی من شده.
    سالی سبز رو پیش رو داشته باشید

  47. Avatar photo
    (در ۲۹ اسفند ۱۳۸۹، ساعت: ۱۰:۱۸ ب٫ظ)

    امیدوارم رولینگ هرچه زودتر یه کتاب جدید بنویسه(چه بهتر که هری پاتر باشه) تا دوباره اون حال و هوای قدیما به سایت برگرده…راستی عید رو هم به تمام اعضای گل دمنتور و مخصوصا نویسنده های عزیزش و امیدخان تبریک میگم

  48. Avatar photo
    (در ۲۹ اسفند ۱۳۸۹، ساعت: ۱۰:۱۴ ب٫ظ)

    انگار همین دیروز بود که سنگ جادو اکران شد و با هری آشنا شدم،چقدر زود گذشت…یادش بخیر چقدر اون موقع ها تب و تاب هری پاتر تو ایران اوج گرفته بود و همه جا میشد یه چیزی از هری پاتر برای خرید پیدا کرد،ولی خوب متاسفانه این حقیقت داره:
    این حقیقت داره که داستان هری پاتر تموم شد و آخرین فیلمش هم اکران مییشه ولی این مهمه که ما هیچوقت اونو از یاد نمی بریم و فراموشش نمیکنیم،به قول دامبلدور:
    حقیقت چیزوحشتناکی ست که باید با احتیاط بسیار با آن رفتار شود

  49. Avatar photo
    (در ۲۹ اسفند ۱۳۸۹، ساعت: ۹:۵۴ ب٫ظ)

    واقعا از زحمات شما ممنونم
    و با این جمله ی اخرتون خیلی حال کردم
    میدونینومن کل هری پاترو تو 4 ماه خوندم
    ولی انگاری دیگه همیشه باهامه
    بهتره الان قبل از تحویل سالویکی از کتاباشو بخونم
    و عیدو به همه ی هری پاتریستا تبریک میگم
    کاشکی رولینگ ای حماسه رو خاتمه نده

  50. Avatar photo
    (در ۲۹ اسفند ۱۳۸۹، ساعت: ۹:۵۲ ب٫ظ)

    1. 7 یا 8 ساله.اولین ملاقات هری.2.شروع جنگ با کسانی که میخوان مجبورم کنن فکر هری رو از سرم بیرون کنن.تو مدرسه ورد های هری رو زیر لب زمزمه میکنم.همه ی بچه ها ازم میترسن.فکر میکنن جادوگر و شیطانی ام.خیلی ها فکر میکنن شیزوفرنی دارم!
    3.دیگه کسی کاری باهام نداره.فهمیدن اگه به هری من نزدیک بشن کاری میکنم که پشیمون بشن.خانوادم هیچی راجع به هری نمیگن.به عشق من به هری احترام میزارن و این بزرگ ترین حمایته!قلم به دست میگیرم و نوشتنو شروع میکنم.برای صلح مینویسم!4.نوجوونی داره تموم میشه.همه فکر میکنن دیگه باید هری رو کنار بزارم و مثل بقیه ی نوجونا فکر کنم!حتی لحظه ای هری رو ترک نمیکنم.به نوشتن ادامه میدم.
    همچنان مینویسم!قلم فریاد خاموش من است.خاموشی پر از پژواک های ماندگار!
    هری رو ترک نمیکنم.هرگز.به عشق او زندگی میکنم…
    اینم دهه ی من!
    نوروز مبارک.

  51. Avatar photo
    (در ۲۹ اسفند ۱۳۸۹، ساعت: ۹:۵۲ ب٫ظ)

    اقا امید.ج عزیز خیلی قشنگ حرف زدین آدمو تحت تاثیر قرار میده
    عید به همه دوستای گل دمنتوری و مخصوصا به کادر عزیز وب که تو این مدت خیلی واسمون زحمت کشیدن تبریک میگم
    سالی پر از آرزوهای قشنگ و دست یافتنی داشته باشین
    سال نو مبارک

  52. Avatar photo
    (در ۲۹ اسفند ۱۳۸۹، ساعت: ۹:۴۹ ب٫ظ)

    Voldemortجان ایشون جناب امیدجباری هستندنه امیدکرات مگه نمیبینی زیرتیترنوشته:ازامید.ج

  53. Avatar photo
    (در ۲۹ اسفند ۱۳۸۹، ساعت: ۹:۴۶ ب٫ظ)

    این دهه برای من زود گذشت چون من دیر با هری اشنا شدم!
    ولی خیلی خوشحالم که با جمعی کاملا” صمیمی مثل دمنتور اشنا شدم که منو با هرچیزی که به هری پاتر ربط داشت اشنا کرد و حالا هم که 116 روز تا خداحافظی بیشتر نمونده امیدوارم که سایت پر طرفدار دمنتور به فعالیت هاش ادامه بده تا این جمع دوستانه از هم جدا نشه!
    با ارزوی موفقیت برای تمامی دمنتوری ها!
    سال خوبی داشته باشید!

  54. Avatar photo
    (در ۲۹ اسفند ۱۳۸۹، ساعت: ۹:۱۷ ب٫ظ)

    واقعا از زحمات بی دریغ شما ممنونم. خیلی زحمت کشیدید.
    من حتی اگرم بخوام نمی تونم هری پاترو فراموش کنم. چون خواه ناخواه جزئی از وجودم و زندگیم شده.
    عیدرو به همه دوستان دمنتوری تبریک میگم
    امیدوارم سالی سراسر شادی و پیشرفت داشته باشید.

  55. (در ۲۹ اسفند ۱۳۸۹، ساعت: ۹:۰۶ ب٫ظ)

    آره امید.قبلا ها اینقدر ادبی حرف نمی زدی.ولی حالا با حال شدی نه به خاطر اینکه ادبی حرف می زنی .کلا می گم.بیشتر باهات حال می کنم. در کل سر زدم که عید رو بهت تبریک بگم.امیدوارم سال خوبی داشته باشی ,تو و تمام طرفدارهای این سایت

    جواب: ایشون امید جباری هستن. دو تا امید تو سایت هست!

  56. Avatar photo
    (در ۲۹ اسفند ۱۳۸۹، ساعت: ۹:۰۰ ب٫ظ)

    خیلی قشنگ بود.
    هری بهترین دوران نوجوانی رو واسه هممون ساخت.
    از همه ی کسانی که واسه دمنتور عزیز زحمت میکشن بی نهایت ممنونم.
    عید همه ی پاتریستا مبارک.
    شاد باشید.

  57. Avatar photo
    (در ۲۹ اسفند ۱۳۸۹، ساعت: ۸:۳۲ ب٫ظ)

    فقط می خواستم نوروز رو به همتون تبریک بگم…
    و امیدوارم واسه ی همه سال خوبی باشه!!!!!!!
    و از آقا امید هم خیلی خیلی تشکر می کنم… مخصوصا با این متن قشنگی که نوشته بود!!!!!!!
    بازم “سال نو مبارک”

  58. (در ۲۹ اسفند ۱۳۸۹، ساعت: ۸:۱۸ ب٫ظ)

    خیلی قشنگ بود آقا امید، یه جورایی وصف حال هممونه ، هممون با هری بزرگ شدیم ،زندگی کردیم و ازش درس گرفتیم !
    اما حالا دیگه وقتشه که بزرگ شیم ،با واقعیت ها روبرو شیم ، واقعیت هایی که ممکنه مثل توی کتاب پیروزی همیشگی خیر بر شر نباشه ،واقعیت های تلخی که اگه یاد نگیری چطور باهاشون کنار بیای ، کمرتو میشکنن. در هر صورت امیدوارم یه روزی برسه که بشه با این رویا های قشنگ به جایی رسید ، شاید یه روزی!
    سال نو مبارک، سر سفره هفت سین مارم دعا کنین.

  59. Avatar photo
    (در ۲۹ اسفند ۱۳۸۹، ساعت: ۸:۰۵ ب٫ظ)

    سلام به همه ی دوستان خوب دمنتوری و مخصوصا امید عزیز
    روز ها ، ماهها و سال ها از پس هم می گذرند و آنقدر سریع سپری می شوند که قادر نیستیم تمام آنچه را که پشت سر گذاشتیم به یاد آوریم اما بعضی از چیز ها هرگز از یادمان نمی رود .
    هر چقدر هم بزرگ شویم و از دنیای رؤیا ها فاصله بگیریم باز یاد و خاطره ی پسری که زنده ماند رو به همراه داریم………
    با دنیای اون بزرگ شدیم و لحظه لحظه از زندگیمون رو با اون تجربه کردیم….
    و اینجا محفلی شد تا بتونیم دوست های خوبی پیدا کنیم و در مورد علایقمون که از نظر بعضی ها پوچ ،صهیونیستی و شیطان پرستی و……… به حساب بیاد،گفت و گو کنیم….
    هرگز سایت دمنتور و بر و بچه های گل دمنتوری رو فراموش نمی کنم……….عید همگی مبارک.
    (انگار جو گیر شدم ،خیلی حرف زدم……..ببخشید)

  60. Avatar photo
    (در ۲۹ اسفند ۱۳۸۹، ساعت: ۷:۵۳ ب٫ظ)

    جالب بود فقط یه نکته
    امید خان از خودش تشکر کرده بود؟

    ولی به هر حال بابت همه ی سخنان و زحمات تشکر

  61. Avatar photo
    (در ۲۹ اسفند ۱۳۸۹، ساعت: ۷:۵۲ ب٫ظ)

    دیدم 10دقیقه از دانلودم مونده گفتم بیام منم بگم

    1)من 7یا کمتر سن داشتم که فیلم1 رو از سیمای استانمون دیدم واقعا در اون سن خیلی شگفت زده شدم وای اغاز یک مجرای تولانی بود

    2)تقریبا 10 سالم بود که کتاب هارو میخوندم تو همون سال
    شبکه 4 سیما فیلم3 رو با کیفیت خوب پخش می کرد البته نچندان جالب

    3)14 سالم بود مدتی بود که هری پاتر نه میخوندم نه میدیدم تو مدرسه(سال2راهنمایی) زنگ پرورشی بود که من کتاب …یادم رفت کدوم کتاب بود .رو به طور واقعا شگفت انگیز پیدا کردم و شروع کردم به خوندن

    4)سال اول دبیرستان بودم غرق در هری پاتر

    5)و حالا سال 2دبیرستان هستم رشته ریاضی فیزیک و هنوز هم با هری پاتر

  62. Avatar photo
    (در ۲۹ اسفند ۱۳۸۹، ساعت: ۷:۴۸ ب٫ظ)

    سلام آقا امید.حرف های بسیار زیبایی زدید.
    من 3 سال هست که با هری پاتر آشنا شدم ولی تو این 3 سال باهاش زندگی کردم اون تاثیر زیادی روی من گذاشت.نکاتی رو برای زندگی بهم یاد داد.شاید دیوید یتس آخرین کات رو گفته باشه ولی هری پاتر هیچ وقت از ذهن ما بیرون نمیره یا حداقل برای من این طوریه.
    هر روزتان نوروز و نوروزتان پیروز باد.

  63. Avatar photo
    (در ۲۹ اسفند ۱۳۸۹، ساعت: ۷:۳۵ ب٫ظ)

    از کل این دهه فقط یه سال آخرشو افتخار داشتم که با هری پاتر و دمنتور و دوستای هری پاتریم باشم
    خط فکریم توی این سال آخر 180 درجه تغییر کرد و شد اینی که الآن اینجاست!
    ممنون از زحمتای فراوونی که میکشید
    تموم شدن سال 89 رو که سال خیلی خوبی برای من بوده و امیدوارم برای شماهام همینطور بوده باشه رو به همه ی همه ی بچه های دمنتوری تبریک میگم و امیدوارم سال 90 سال خوبی براتون باشه

  64. Avatar photo
    (در ۲۹ اسفند ۱۳۸۹، ساعت: ۷:۲۷ ب٫ظ)

    عید تون مبارک همگی مطمین باشید زحماتتان را فراموش نخواهم کرد

  65. Avatar photo
    (در ۲۹ اسفند ۱۳۸۹، ساعت: ۷:۱۱ ب٫ظ)

    WoW

  66. Avatar photo
    (در ۲۹ اسفند ۱۳۸۹، ساعت: ۷:۰۹ ب٫ظ)

    سلاااااااااااااام اقا امید
    اپ خیلی خوشگلی بود خیلی حر فای قشنگی زده بودید من هم از شما واز همه ی دوستاتون تشکر میکنم من که همه ی زندگیم خاطره ی هری پاتر راستش بخواین اونروز که هری پاتر دیدم وازش خوشم اومد بهترین خاطره بود

  67. Avatar photo
    (در ۲۹ اسفند ۱۳۸۹، ساعت: ۷:۰۷ ب٫ظ)

    خیلی ممنون آقا امید جباری منم خاطره های زیادی با هری پاتر دارم به خاطرش مشروط شدم به خاطرش دیر رسیدم او تو تصادف کشته نشدم خاطره فراونه ولی چیزی که مهمه اینه که چطور با این خاطره ها زندگی کنیم هری پاتر که برای من خوش یمن بوده
    و ممنون و سال شاد و با خیر و برکتی برای خواهر و برادرای دمنتوری خودم آرزو میکنم

  68. Avatar photo
    (در ۲۹ اسفند ۱۳۸۹، ساعت: ۷:۰۳ ب٫ظ)

    تجربیات خود را با خواندن کتاب هری پاتر آنقدر زیاد کردیم که بدونیم با غم ها و شادی های زندگی کنار بیایم و غم چیز هایی را که داریم نخوریم بلکه ارزش چیز هایی را که داریم بدونیم.

  69. Avatar photo
    (در ۲۹ اسفند ۱۳۸۹، ساعت: ۷:۰۰ ب٫ظ)

    آخرین نظر سال نود رو من دادم


امکان ثبت دیدگاه برای این مطلب غیر فعال شده است.

جستجو در سایت

عبارت یا کلمه مورد نظر خود را وارد کنید:

اشتراک خبرنامه

نشانی email خود را وارد کنید:

 


جهت لغو اشتراک خبرنامه، در پایین ایمیل های ارسالی، روی عبارت Unsubscribe کلیک کنید.