دمنتور

فقط ۲۷ روز مانده: نقل قول های ارسالی کاربران

دلتون برای دیروز تنگ شده که از هیجان همه دچار تشنج شده بودند؟!

نوبتی هم باشه، باید به قولی که دادیم برسیم و نقل قول های دوستان عزیزی که زحمت ارسالش رو کشیدند رو با هم بخونیم.

فقط کاش این دوستان نام فصل و کتاب را هم ذکر می کردند:

بهاره عاشوری

– هری نباید تا آخرین لحظه تا وقتی که لازم نیست چیزی بفهمه،وگرنه چطور می تونه قدرت کاری که باید انجام بده داشته باشه؟..خوب گوش کن سوروس بعد از مرگ من یه زمانی میرسه که ولدمورت از جون مارش می ترسه.اگر زمانی برسه که ولدمورت مارش رو دیگه نفرسته که دستوراتش رو انجام بده و در عوض اونو ایمن کنار خودش زیر محافظت جادویی نگه داره اون موقع فکر می کنم گفتنش به هری ضرری نداره.
دامبلدور نفس عمیقی کشید و چشمانش را بست.
– بهش بگو اون شبی که ولدمورت می خواست اونو بکشه،وقتی که لیلی جونش رو مثل یه سپر بین اونا قرار داد نفرین کشنده برگشت و تکه ای از روح ولدمورت جدا شد و در روح تنها موجود زنده ای که در اون خونه ی در حال ریزش بود جا گرفت.بخشی از ولدمورت در هری زندگی میکنه و این باعث میشه که اون قدرت صحبت کردن با مارها رو داشته باشه و رابطه ای با ذهن ولدمورت داشته باشه که تا حالا متوجهش نشده و تا وقتی این تکه روح توی هری باقی بمونه ،لرد ولدمورت نمی میره…

هری پاتر و یادگاران مرگ – جلد ۲، فصل ۳۳

زهرا جی.

اسنیپ به زمزمه گفت : به من …. نگاه…. کن
نگاه آن چشمان سبز به دو چشم سیاه افتاد و لحظه ای بعد ، گویی در ژرفای آن چشمان سیاه چیزی از میان رفت و آن ها را خالی و خیره و مات کرد.
دستی که هری را گرفته بود به زمین افتاد و اسنیپ دیگر حرکتی نکرد.

سامی پاتر

در تاریکی شب نسیمی لابه لای پرچین های آراسته ی پریوت درایو می وزید و هیچ کس گمان نمی کرد وقایع غیر منتظره ای در شرف وقوع باشد.هری در خواب غلتی زد و دست کوچکش را کنار نامه گذاشت.او نمی دانست چه شخصیت منحصر به فرد و مشهوری است.نمی دانست چند ساعت دیگر با صدای جیغ خانم دورسلی که برای برداشتن شیشه های شیر در ورودی را باز می کند بیدار خواهد شد.نمی دانست در چند هفته ی آینده دادلی،پسر خاله اش،او را نیشگون می گیرد،سیخونک می زند و آزار می دهد.او بی هیچ دغدغه ای خوابیده بود.و حتی نمی دانست که در همان لحظه مردم در سراسر کشور پنهانی به جشن و سرور پرداخته اند و آهسته به هم می گویند:زنده باد هری پاتر…پسری که زنده ماند.

هری پاتر و سنگ جادو-ترجمه ویدا اسلامیه.

مودی چشم باباقوری (فینکس بلاگ)

هری چشمهایش را تنگ کرد و در تاریکی به اطرافشان نگاهی انداخت.از قرار معلوم،کمی آن طرف تر،در زیر پهنه ی آسمان پر ستاره،خانه ای ویلایی بودو به نظرش رسید که جنب و جوشی را در بیرون آن می بیند.
-دابی،ویلای صدف اینه؟
هری آهسته این را زمزمه کردو دو چوبدستی را که از خانه ی مالفوی آورده بود آماده نگه داشت تا در صورت لزوم بتواند بجنگد.آنگاه پرسید:
به جای درستی اومدیم؟دابی؟
هری سرش را برگرداند.جن خانگی کوچک در یک قدمی او ایستاده بود.
-دابی!
جن خانگی کمی تلو تلو خورد و تصویر ستارگان آسمان در چشم های درشت و درخشانش افتاد.دابی و هری ،با هم،به دسته خنجر نقره ای نگاه کردند که از سینه ی پر تلاطمجن خانگی بیرون زده بود.
-دابی-نه-کمک!کمک!
هری او را گرفت و به پهلو روی سبزه های خنک خواباند.
-دابی،نه،نمیر،نمیر…
نگاه جن خانگی او را یافت و لبهایش در تلاش برای بر زبان آوردن این دو کلمه لرزید:
-هری….پاتر…

هلف بلاد پرنسس

– اگه توی اسلیترین بیفتم چی؟
زمزمه ی آلبوس فقط به گوش پدرش می رسید و هری می دانست که فقط لحظه ی جدایی می توانست او را وادار کند که ترس عمیق و شدیدش را بروز بدهد.
هری روی زمین چمباتمه زد و صورتش کمی پایین تر از صورت آلبوس قرار گرفت. از میان سه فرزند هری، فقط آلبوس چشم های لی لی را به ارث برده بود. هری با صدای آهسته ای که هیچ کس جز جینی نمی توانست بشنود جواب آلبوس را داد و جینی به قدری تدبیر و درایت داشت که وانمود کند حواسش به دست تکان دادن برای رز است که دیگر سوار قطار شده بود. هری به آلبوس گفت:
– آلبوس سیوروس، ما اسم دو نفر از مدیران هاگوارتز رو روی تو گذاشتیم و یکیشون که اسلیترینی بود شاید شجاع ترین مردی بود که در تمام عمرمدیدم.
– ولی حالا فرض کنیم که….
– در این صورت گروه اسلیترین صاحب یه دانش آموز عالی و ممتاز می شه، درسته؟ برای ما هیچ اهمیتی نداره، آلبوس. ولی اگه برای تو مهم باشه می تونی به جای اسلیترین، گریفندور رو انتخاب کنی. کلاه گروه بندی انتخاب خودتو هم در نظر می گیره.
– جدی؟
هری گفت:
– برای من که این کارو کرد.

برای فردا هم نقل قول لازم داریم! همین الان شما هم بفرستید… نام خودتون و نام فصل و کتاب را فراموش نکنید. آدرس: info@dementor.ir

دیدگاه‌ها

85 پاسخ به “فقط ۲۷ روز مانده: نقل قول های ارسالی کاربران”

  1. Parastoo Snape نیم‌رخ
    Parastoo Snape

    قشنگ بودن
    تجربه جالبی برام بود خوندن جملات زیبایی که کلی خاطره دارم باهاشون از پشت مانیتور.
    مرسی.

  2. bahareh.DNA نیم‌رخ
    bahareh.DNA

    2و 4 واقعا زیبا بود تا آخر داستان فکر میکردیم اسنیپ چه آدم ظالمیه ولی افسوس وقتی فهمیدیم که دیگه بیچاره مرد .

  3. harry ron hermione نیم‌رخ
    harry ron hermione

    ﻭﺍﻗﻌﺎ ﻋﺎﻟﻰ بود.

  4. shabnamgoole نیم‌رخ
    shabnamgoole

    خیلی احساساتی شدم واقعا گریه ام گرفت (من لوس نیست) خیلی قشنگ بود …عالی بود……دیونه کننده بود.خوب شد که همچین طرحی رو گذاشتین

  5. CRISTIAN POTTER نیم‌رخ
    CRISTIAN POTTER

    دست همتون درد نکنه متن اولی که وحشتناک عالی بود باورتون نمی شه اون موقعی که داشتم این قسمت رو می خوندم حالم از خود هری هم خرابتر بود.

  6. Britney Potter نیم‌رخ
    Britney Potter

    عالی بودن
    عالی بودن
    ممنون
    دومی و چهارمی منو به شدت گریه میندازن…

  7. headstrong نیم‌رخ
    headstrong

    من سر نقل قول دومی کلی گریه کردم

  8. zary نیم‌رخ
    zary

    جالب بودن مرسی!

  9. nasrin-r نیم‌رخ
    nasrin-r

    باحال بود.
    مخصوصا مال زهرا جی.
    مرسی.

  10. BOILING BOY نیم‌رخ
    BOILING BOY

    درود!

  11. albus.f.v.d نیم‌رخ
    albus.f.v.d

    من اون صحنه ای که ولدمورت مرد خیلی دوست دارم(شاید خیلی تکراری باشه)

  12. Armaghan نیم‌رخ
    Armaghan

    آواتارت جالب شده.
    منم به mehdi همینو گفتم.
    ولی مثله این که زیاد خوشش نیومده و گفته من فراموش نمی کنم.

  13. afra potter نیم‌رخ

    آقا امید میشه بگین تا چه زمانی وقت داریم نقل قول بنویسیم؟

  14. opal koboi نیم‌رخ
    opal koboi

    وای چه قدر قشنگ بودند!مخصوصا لحظه مرگ اسنیپ.واقعا از کسانی که زحمت کشیدند خیلی منونم.خاطرات زیادی رو برام زنده کرد

  15. pedeharry نیم‌رخ

    “حالا که لردولدمورت برگشته اگه هممون دست به دست هم بدیم و متحد باشیم در اوج قدرت خواهیم بود اما اگر از هم فاصله بگیریم و متفرق بشیم ضعیف و عاجز می شیم.لرد ولمورت مهارت خارق العاده ای در تفرقه افکنی و رواج کینه و خصومت داره.ما فقط با اتحاد صمیمانه و اعتماد عمیق به همدیگه می تونیم به جنگش بریم.اگر هدف های ما یکسان باشه و قلب هامونو به روی هم بگشاییم اختلاف آداب و رسوم و گوناگونی زبانهامون هیچ اهمیتی نخواهد داشت…اگر روزی در وضعیتی قرار گرفتین که ناچار بودین از بین حقیقت و راحتی یکی رو انتخاب کنین به یاد سدریک بیفتین”
    هری پاتر و جام آتش-ترجمه ویدا اسلامیه صفحه 827

    1. sami potter نیم‌رخ
      sami potter

      Like!

  16. sepide marvolo riddle نیم‌رخ
    sepide marvolo riddle

    بچه ها خیلی عالی بود!!
    دست همتون درد نکنه!!
    منم خیلی دلم میخوتد نقل قول بنویسم ولی تو خوابگاه هستمو به کتابای عزیزم دست رسی ندارم!!!
    این هفته که می اومدم گفتم بیارمشونا!!!
    خیلی بد شد. ولی هرکی زحمت میکشه واقعا دستش درد نکنه !!!

  17. sayna نیم‌رخ
    sayna

    این دابیه؟ این قدر که روی صورتش چین و چروک نداشت.

  18. hagralsito نیم‌رخ
    hagralsito

    خیلی خوب بود ممنونم…

  19. jaems potter نیم‌رخ

    من دارم پر میزنم که کتابارو بخونم!!!!!!!!!!!!!
    پارسال همین امروز من هری پاتر و تموم کردم و بعد بدون این که بخوام اشکم در اومد احساس کردم یه قسمتی از وجودم با تموم شدن هری از بین رفت!
    ولی الان که دوباره دارم میخونمش میبینم که اون تیکه داره بر میگرده و با هر سطر بزرگ و بزرگ تر میشه!

  20. DRACO.M نیم‌رخ
    DRACO.M

    ممنون.راه قشنگی برای مرور لحظه های خاطره انگیزه…

  21. Ariana نیم‌رخ
    Ariana

    جالب بودن…مرسی بچه ها.

  22. amirhossein1376 نیم‌رخ

    با حال بود
    خیلی حال کردم

  23. mili_legolas نیم‌رخ
    mili_legolas

    مرسی از همه بچه ها و مرسی از امید جان عزیز خدایی کار همتون حرف نداره
    قشتگترین خاطره های عمرم دوباره جون گرفت و تو وجودم زنده شد . خیلی برام لذت بخش و قشنگ بود

    بازم ممنون و متشکر

  24. الستورمودی نیم‌رخ

    تشکرازآقاامیدوهمه ی دوستانی که نقل قول فرستادن.

  25. love.life نیم‌رخ
    love.life

    حس دوران قدیم وقتی اولین قسمتو دیدم بهم دست داد چه زود گذشت
    بغض گلومو گرفته نمیتونم منتظر بمونم …ای خداااااااااا

  26. Voldemort نیم‌رخ
    Voldemort

    همه باحال بودند
    و همه تکراری
    همیشه موقع خوندن صحنه ای که دابی میمیره یه بغضی گلومو میگیره که هرگز نمیترکه و میخواد خفم کنه

    بهترین صحنه از هری پاتر و یادگاران مرکبار ه
    به نظر من این ترجمه با این که یکم غلته بهتر و جالب تره

    با تشکر از خانواده ی دمنتور

  27. EMOGirl نیم‌رخ

    خیلی احساساتی شدم
    دارم وسوسه می شم امتحاناتو بی خیال بشم برم دوباره از اول کتابارو بخونم(مطمئنا بعد امتحانا این کارو می کنم)
    دلم می خواد دوباره با گریه های بچه ها گریه کنم با خنده هاشون بخندو
    قلبم هوری بریزه پایین
    هیجان بالای کتابو دوباره به خونم تزریق کنم

    از سامی پاتر هم به خاطر نقل قول کتاب یک کلیییییییییی متشکرم دقیقا قسمتی که من خیلی دوست دارم.

    وای من نمی دونم بعد هری باید چی کار کنم
    من هری می خوام :( :( :(

  28. daren نیم‌رخ

    این روز ها یه حس خاصی. دارم…فکر کنم رولینگ هری رو جاودانه میکنه…
    همتومو دوست دارم.دمنتور مثل الف داله.به قول لونا مثل رینه که ادم کلی دوست داسته باشه…

  29. albus.f.v.d نیم‌رخ
    albus.f.v.d

    من نقل قولمو به ایمیل دمنتور ارسال کردم.

  30. opal نیم‌رخ
    opal

    زیبا بود ممنون

  31. mody نیم‌رخ

    بچه ها ربطی نداره ها…ولی تعداد جغد ها بیشتر شده…

  32. gh.jojo نیم‌رخ
    gh.jojo

    همشون زیبا بودن مخصوصا اولی صحبت های دامبلدور هیچ وقت یادم نمیره که موقع خوندن اون قسمت چقدر گریه کردم…

  33. f.f.m. نیم‌رخ
    f.f.m.

    همشون دوسداشتنی بودن
    کاش کتاب 5م دست خودم بود, حتما اونجایی رو نقل میکردم ک دامبلدور داشت برای هری توضیح میداد,بعد مرگ سیریوس تو دفتر خودش
    تمام مکالماتشون مخصوصا اون جمله ای ک گفت
    من از هر کسی ک از تو مراقبت کنه دفاع میکنم هری و من بیشتر از اونی ک فکرش رو بکنی مراقبت بودم
    .
    .
    .
    میدونم هر کسی واسه خودش 1 جایی رو دوس داره ولی کاش 1ی او نجاشو مینوشت!

  34. mody نیم‌رخ

    سلام.بچه ها…شاید از نقل قول من خوشتون نیومده باشه(مرگ دابی)ولی من رو اون لحظه خیلی گریه کردم.برای همین این نقل قول رو فرستادم.اگر خوشتون نیومده ببخشید(البته به من چه،رولینگ نوشته…منظورم انتخابش بود)

    1. Fiction lover نیم‌رخ
      Fiction lover

      نه خیلیییییی هم خود بود من عاشقشم…دستت درد نکنه…

      1. mody نیم‌رخ

        ممنون….لطف داری

    2. Sara Jones نیم‌رخ

      mody عزیز خیلی خوب بود،منم واسه مرگ دابی خیلی گریه کردم و متنت منو برد به اون موقع که برای اولین بار کتاب 7 رو خونده بودم!!!
      یادش به خیر!
      اتفاقا به نظر من متن خیلیییییی عالیی رو انتخاب کرده بود(مطمئن باش اگه نمی گذاشتینش حتما من میذاشتمش،چون واقعا دوستش دارم:) )

  35. Dark Lord نیم‌رخ
    Dark Lord

    همشون قشنگ بودن،به خصوص مال اسنیپ
    باور کنید هروقت اون قسمتو میخونم میخوام یه جوری نذارم اسنیپ بره پیش ولدمورت،یکاری کنم که زودتر هری رو ببینه اما نمی تونم،هیچ کس نمی تونه،حتی رولینگ
    اسنیپ اونقدر شجاعت داشت که واسه اینکه لردسیاه کوچکترین شکی نکنه،حتی یه ذره هم مقامت نکرد

    1. Power of Love نیم‌رخ
      Power of Love

      Dark Lord عزیز، می تونی از این به بعد به اینجاش که رسیدی به این فکر کنی که اسنیپ بعد از اون همه زجری که کشیده بود -عروسی لیلی، مخصوصا اینکه با جیمز بوده و بدتر از اون کشته شدنش، اونم طوری که عاملش خودش بوده- مرگ از همه چی براش بهتر بوده…. بعد از یه عمر عذاب روحی بالاخره به آرامش رسیده…. این چیزیه که من همیشه می گم به خودم – البته از گریه کردنم، مخصوصا تو فصل حکایت شاهزاده، جلوگیری نمی کنه D: _ ولی به هر حال….
      ببخشید اینقدر پر حرفی کردم!

      1. Dark Lord نیم‌رخ
        Dark Lord

        آره راست می گی
        اما اسنیپ نگران این بود که نتونه ماموریتش رو انجام بده
        اسنیپ فوق العاده بود، فقط همینو می تونم بگم

      2. Dark Lord نیم‌رخ
        Dark Lord

        آره راست می گی
        اما اسنیپ نگران این بود که نتونه ماموریتش رو انجام بده و ناراحتیه من از هم از همینه
        اسنیپ فوق العاده بود، فقط همینو می تونم بگم

      3. The Half-Blood Prince نیم‌رخ
        The Half-Blood Prince

        Dark Lord!
        من وقتی به حرف هایی که زدی فکر میکنم،میبینم که آره!
        مرگ براش بهتر بوده و مدام این رو با خودم تکرا میکنم که خودش اصلا از این که جونش رو در راه حفاظت از هری فدا میکنه ناراحت نیست،اما نمیشه گریه نکرد!
        نمیشه!
        مخصوصا تو این حال و هوا و اون چیز هایی که توی تریلر جدید دیدیم!

  36. babak_b122 نیم‌رخ
    babak_b122

    ممنون از نقل قول ها جالب بودن مخصوصآ که اکثرآ راجب شخصیت مورد علاقه من(اسنیپ) بود اون آخری رو که هری با پسرش صحبت میکنه از همه بیشتر دوست داشتم یه جورایی قدر دانی از اسنیپ بود!

  37. ALBUS نیم‌رخ
    ALBUS

    خیلی قشنگ بود دست دوستان درد نکنه
    ولی اقا امید نباید همش رو با هم بزاری مثلا باید روزی 2 الی 3 تاش رو بزاری که اینجوری نشه که یه روز 5 تا بزاری رداش نداشته باشین که بزارین
    ولی باز هم ممنون

  38. Fiction lover نیم‌رخ
    Fiction lover

    سلااااااام بچه ها من الان بعد از سه ساعت دانلود از کافی نت برگشتم(1080)دیگه یعنی بیرونم انداختن…فعلا نمیدونم چه طور حرف بزنم…این چی بود؟؟؟؟تریلر بود؟ یا کشنده بود؟سکته دهنده؟لال کننده؟جیغ ایجاد کننده؟مدهوش کننده؟دهن باز کننده؟خشک کننده؟دیوانه کننده؟گریه اورنده؟گنگ کننده؟منگ کننده؟خل کننده؟چل کننده؟یا چی ؟من که نفهمیدم…یکی واسم هضم کنه…
    باورتون میشه فقط 6 دیقه همین طوری خشکم زده بود فقط داشتم مانیتور خالی رو نیگا میکردم؟
    در مورد نقل قولا:من جایی که دابی مرد تنها جایی بود که چند ساعت گریه کردم بقیه چند دقیقه ای بود…نقل قول میفرستم…

  39. KiA نیم‌رخ
    KiA

    با آخریش خیلی حال کردم

  40. harry_daniel نیم‌رخ
    harry_daniel

    فوق العاده هست…
    آقا امید…میشه اینارو به صورت یک مجموعه نگهداری کنید…و در آخر همشون رو باهم برای دانلود یا برای نمایش بگزارید؟؟؟
    اگه برای دانلود بشه که خیلی بهتره…اگه همه ی اینا که در 27 روز نوشته میشه در کنار هم قرار بگیره…یه مجموعه زیبا با انواع کتابا و خاطرات هری پاتر رو میتونیم داشته باشیم…
    به نظر من اگه این نوشته ها از حده کتاب ها بیشتر بشه ینی در مورد هری پاتر ولی نه فقط از کتابش…مثلا خاطرات هری پاتری نوشته بشه…مثه خاطراتی که با اتفاقات دیروز در ذهنمون جا موند و 5 روز دیگه هم خاطرات جدیدی اضافه میشه…(امید وارم منظور رو گرفته باشید)….

  41. knowhow نیم‌رخ
    knowhow

    اسنیپ به زمزمه گفت : به من …. نگاه…. کن
    نگاه آن چشمان سبز به دو چشم سیاه افتاد و لحظه ای بعد ، گویی در ژرفای آن چشمان سیاه چیزی از میان رفت و آن ها را خالی و خیره و مات کرد.
    دستی که هری را گرفته بود به زمین افتاد و اسنیپ دیگر حرکتی نکرد.

    بهتر از همه بود…

  42. Radmehr............ نیم‌رخ
    Radmehr…………

    خیلی دلم برای کتابا تنگ شده

  43. Radmehr............ نیم‌رخ
    Radmehr…………

    واقعا عالی بود و از همه ی بچه هایی که نقل قول گذاشتند ممنونم

  44. minerva mc نیم‌رخ
    minerva mc

    من دومی رو دوس داشتم. یادمه اولین بار که میخوندمش داشتم از گریه کور میشدم:دی
    چقد خوبه این همه آدم یه جا یه چیزو دوس داشته باشن…

  45. ali.h.k نیم‌رخ

    نقل قول چیز خوبیه برای مرور خاطره ها

  46. Ignotus Peverell نیم‌رخ
    Ignotus Peverell

    آقا امید یه سوال داشتم…چرا بعضی اوقات وقتی نظری رو ثبت میکنیم یک راست ثبت میشه ولی بعضی اوقات وقتی نظرو ثبت میکنیم اول باز بینی میشه؟

  47. shahinpotter نیم‌رخ

    بچه ها یه سوال برام پیش اومئه چرا اسم بعضی ها آبیه مال بعضیا سفید؟

    1. Ignotus Peverell نیم‌رخ
      Ignotus Peverell

      shahinpotter عزیز…اونایی که سایت یا بلاگ دارن و توی اطلاعاتشون ثبت کردن آبی میشه…اونایی که نه،سیاه…روی اسمهایی آبی کلیک کنی بلاک یا سایتشون رو میاره…

    2. The Half-Blood Prince نیم‌رخ
      The Half-Blood Prince

      shahinpotterعزیز!
      اون هایی که اسمشون آبیه،اگه روش کلیک کنی وارد وبلاگشون میشی،اما اونایی که سفیده یعنی وبلاگی ندارن یا حد اقل ادرسش رو توی شناسشون نذاشتن.

    3. لرد فري فيگو نیم‌رخ

      داش من اونایی که اسمشون آبیه دارای لینک سایت یا وبلاگند.مثلا اگه رو اسم من کلیک کنی میری تو وب من….

  48. Ignotus Peverell نیم‌رخ
    Ignotus Peverell

    چه شانس بدی…من یه قسمت هایی از کتابارو دوست دارم از اونجایی که بعضی قسمتها رو 3 4 بار میخونم ولی حالا که میخوام بفرستم از اون همه بخش مورد علاقه م فقط چند تاشون یادمه…
    همه ی متن ها قشنگ بودن…دست نویسنده هاشون که وقت گذاشتن درد نکنه…دست آقا امید هم درد نکنه که این برنامه رو راه انداخت…

  49. marry potter نیم‌رخ
    marry potter

    دوستان روز شمار من خرابه انگار…الان که 27 روز مونده نوشته 19 روز مونده!!! باید چی کار کنم درست بشه؟؟؟اگه کسی میدونه خواهشا بگه…ممنون

    1. shahinpotter نیم‌رخ

      تاریخ کامپیوترت رو چک کن احتمالا تاریخ کامپیوترت یراد داره

    2. علی نیم‌رخ

      تاریخ ویندوز را به میلادی تنطیم کن

    3. peymanR نیم‌رخ

      کافیه تاریخ ساعت سیستمتون رو عادی کنین..مثل اینکه مال شما تاریخش چند روز جلوست

    4. shahinpotter نیم‌رخ

      تاریخت به میلادی باید بشه 17جوان 2011

    5. Armaghan نیم‌رخ
      Armaghan

      باید ساعت کامپیوترت رو به میلادی درست کنی.
      امروز 17/6/2011 یه.

  50. Abbas Potter نیم‌رخ
    Abbas Potter

    منون از دمنتور و همینطور دوستانی که زحمت کشیدند ونقل قول ارسال کردند.

  51. The Half-Blood Princess نیم‌رخ
    The Half-Blood Princess

    وای!چه قشنگ بودن!
    داره گریم میگیره!

  52. mehdi نیم‌رخ

    گزارش لحظه به لحظه: بچه ها دارن نقل قول میفرستن…بچه ها خوشحالن..من خیلی هیجان زدم
    i love u pmc

    1. Armaghan نیم‌رخ
      Armaghan

      دیگه از این به بعد گزارش لحظه به لحظه رو باید فراموش کنی.
      چون 4 تا نظر بیشتر نمی تونی بذاری.
      شاید این جوری هیجانت کم شه که من بعید می دونم.
      این هیجان تو هم داستانی شده برای خودش.

      باید از این به بعد جیره بندی کنیم.
      پس برای صرفه جویی:
      همین جا تشکر می کنم از آقا امید واسه اخبار و به روز رسانیش و زحماتی که واسه ما و دمتور می کشه.
      نقل فول ها هم خیلی ایده جالبیه.
      و دیروز یکی از بهترین روزایی بود که تا به حال تو دمنتور داشتم.
      واقعا به یاد موندنی بود.
      کاش هر روز شرایط استثنایی بود.(گفته خودتون تو پست قبلی)

    2. the boy who alive نیم‌رخ
      the boy who alive

      یه سوال: I love you pmcچه ربطی داشت؟

  53. s_BA نیم‌رخ
    s_BA

    واجب شد بریم قسمت هایی از کتابو بخونیم

  54. Severus Potter نیم‌رخ
    Severus Potter

    ایول!
    من همون دومی ام!
    دمت گرم اقا امید!
    از نظر من اون تاثیر گذارترین بخش بود!
    وای،اسنیپ!

  55. Nina نیم‌رخ

    من همون اولیم…هری پاتر و یادگاران مرگ جلد 2 فصل 33 :داستان شاهزاده.
    فقط شرمنده ولی آشوری با ع هست…عاشوری!

  56. Hermione Grenger نیم‌رخ

    واقعا همش زیبا بود…چون قسمتی از داستانه هری پاتر بودن و داستان هری پاتر همش زیباااااست.

  57. BaPi نیم‌رخ
    BaPi

    امید جان از اینکه به فکر ما کاربران هستی ، بی نهایت ازت سپاسگذارم …
    نقل قول ها هم عالی بود

  58. shahinpotter نیم‌رخ

    همه نقل قولا قشنگ بود خاطراتو برغام زنده کرد منم بلدشم کتابو بیارم یه قسمتیشو بفرستم

  59. Mohammad AF نیم‌رخ
    Mohammad AF

    واقعا زیبا بودند

    مرسی از همه

    مرسی از امید جون

  60. marry potter نیم‌رخ
    marry potter

    وای خیلی قشنگ بود مرسی از همه…

  61. peymanR نیم‌رخ

    عالی بود..بسی خاطرات برایمان زنده شد…

  62. snitch_seeker نیم‌رخ

    خیلی خیلی خیلی عالی بودن نقل قول ها…
    فوق العاده…

  63. M.H.Potter نیم‌رخ

    ممنون از نقل قول ها

  64. BOILING BOY نیم‌رخ
    BOILING BOY

    خاطره انگیزه!!
    واقعا این روزها باورنکردنیه!