از امید در 03 تیر 1390، ساعت: 5:45 ب.ظ، دسته: نقل قول
قبلا اعلام شده بود که دوم تیر به خاطر ویژه برنامه دمنتور برای پاترمور، نقل قول در سایت قرار نمی گیرد. امروز هم از دوستان عزیزی مانند gh.jojo، میترا و Arra sails عذرخواهی می کنم که نقل قول هایی که ارسال کرده بودند، به خاطر تکراری بودن در سایت درج نشد.
اگر نقل قولی تکراری درج شده، تذکر دهید.
میلاد م.علیزاده
– من زنده م … تا وقتی اون زندست؟ ولی فکر می کردم بر عکس اینه ! فکر می کردم هر دومون باید بمیریم یا شاید جفتش یکیه ؟ پس تو ضیح بدین … بیشتر توضیح بدین
هری این را گفت و دامبلدور لبخند زد.
– تو هفتمین جان پیچ بودی هری، جان پیچی که اون به هیچ وجه قصد ساختنش رو نداشت. روحشو چنان بی ثبات و نا پایدار کرده بود که وقتی مرتکب اون اعمال شرارت بار ناگفتنی شد ، یعنی قتل پدر و مادرت و اقدام برای کشتن یه کودک ، روحش از هم دریده شد . اون چیزی که از اون اتاق گریخت حتی از اون چیزی که خودش فکر می کرد هم حقیرتر و ضغیف تر بود . اون فقط جسمشو در اون خونه جا نگذاشت . بخشی از وجودشو از دست داد که به تو چسبیده بود ، به قربانی مفروضی که زنده موند . و حلاصه دانشش به طور تاسف انگیزی ناقص موند هری ! ولدمورت به خودش زحمت درک چیزی رو نمیده که از نظرش ارزشی نداره . ولدمورت از جن های خونگی ، از قصه های کودکان ، از عشق و وفاداری و معصومیت هیچی نمی دونه و قادر به درکشون نیست . هیچی نمی دونه . نمی دونه در همه این چیزها قدرتی نهفته ، قدرتی که دور از دسترس هر جادوییه و به درک این حقیقت نایل نشده. اون خون تورو گرفت چون باور داشت که خونت قدرتمندترش می کنه . اون بخش کوچکی از جادویی رو وارد بدنش کرد که مادرت با مردنش برای نجات تو ، در وجودت ودیعه گذاشت . بدن ولدمورت ، ایثار اونو زنده نگه میداره و تا زمانی که اون جادو زنده بشه ، تو هم زنده می مونی به علاوه ی آخرین امید ولدمورت برای خودش.هری پاتر و یادگاران مرگ جلد دوم ، فصل ۳۵، کینگزکراس ، ترجمه ویدا اسلامیه
Aragorn
اگرچه همانند یک مصیبت کوچک بود اما هری لبخندی به لب داشت و دستش را برای آلبوس تکان می داد و همچنان به پسرش که به آرامی از او دور می شد نگاه می کرد.
آخرین رد بخار در هوای پاییز از بین رفت.قطار از پیچی گذر کرد.دست هری همچنان به نشانه خداحافظی بالا بود.
جینی زیر لب گفت:نگرانش نباش،مشکلی براش پیش نمیاد.
هری نگاهی به جینی انداخت و دستش را با حواس پرتی پایین آورد و زخم روی پیشانی اش را لمس کرد.
– می دونم که همین طوره
نوزده سال بود که هری دردی را در آن زخم حس نمی کرد.همه چیز رو به راه بود.ترجمه محمدنوراللهی-کتاب هفتم-فصل آخر-نوزده سال بعد
رومینا.ا
هری:پروفسور چند تا چیز دیگر هست که میخوام بدونم،البته اگه اشکالی نداره…میخوام حقیقت رو بدونم.
دامبلدور آهی کشید و گفت:
حقیقت!حقیقت هم زیباست هم وحشتناکه…برای همین وقتی آدم با حقیقت سر و کار دارره باید خیلی احتیاط کنه.فصل هفدهم کتاب هری پاتر و سنگ جادو:
ققنوس (N N)
مک گونگال : دامبـلــدور ، نمیشه یه جوری این اثر زخم رو از بین ببریم ؟
دامبـلدور : حتی اگر هم می شد من اقدامی نمی کردم . جای زخم ها ممکنه یه روزی مفید باشن.جلد یک/ فصل اول / ص ۲۳
عالی بود…
اولیه خیلی محشره!!!!!!بقیه شون هم عالیه،THANKS A LOT
سلام، من تازه امروز عضو شدم، نقل قول ها واقعا قشنگ بودن فقط من نمی دونم چطور باید نقل قول بففرستم اگر کسی منو راهنمایی کنه ممنون میشم.
خیلی خوب بودند…..دست شون درد نکنه!
نمی دونم چرا وقتی 19 سال بعد رو میخونم نمی تونم باور کنم که اینا همون هری ، ران ، هرماینی و…. هستند که بچه هم دارند!
نویل هم که استاد شده.
حتی وقتی فیلم 7 (قسمت اول) رو برای اولین بار دیدم با این که از قبل کلی عکس و پوستر ازش دیده بودم بازم نمی تونستم باور کنم که هری و بقیه انقدر بزرگ شده باشند…(البته منظورم این نیست که باور نمی کنم منظورم اینه که یه جورایی به کوچیک بودن شخصیت ها عادت کردم…)
امیدوارم متوجه منظورم شده بشید:)
ممنون.
مرسی قشنگ بودن مثل همیشه ممنون از بچه ها ولی من نقا قول aragon رو بیشتر دوست داشتم
ممنون امید جان
واقعا همشون خوب بود
عالی بود
خیلی جالبه که ببینیم که هری پدر شده . فکر کنم اون صحنه از قشنگترین صحنه ها باشه.مگه نه؟
چقدر خوبه که هنوز هری پاتر تموم نشده اگه یه روز بیام و ببینم که دیگه هیچ خبری از هری پاتر و نظرای بچه ها نیست افسردگی ماژور میگیرم.
از همه ممنون همه ی کسایی که فعالیت میکنن چه تو بخش خبر چه تو بخش نظر
Sevomi o chaharomi ro kheili dost daram
مرسی همگی… همشون زیبا بودن و نمیشه گفت مخصوصا این یکی!
ممنون.دست همتون دردنکنه.خیلی قشنگ بود.مخصوصاًسومی خیلی قشنگ بود.
دسشون درد نکنه قشنگ بودن
دستتون درد نکنه خیلی قشنگ بودن.
دست همه دردنکنه اولی ازهمه بهتربود
دستتون دردنکنه منو یاد روز های شیرین و به یادماندنی انداختین که کتاب هارو می خوندم
شمارش معکوس تا……………….
وای یاد روزایی که منتظر ترجمه ی کتاب ها بودیم افتادم ………..
هی چقدر زود گذشت…………………..
از همه ی بچه ها که زحمت نقل قولها رو گشیدن ممنون……..
آخری خیلی خوب بود …
اخری خیلی خوب بود.
ولی من بازم یادم نمی یاد که اینو خونده باشم!!!!
عجیبه!!!!
نمی دونم شاید چون کتاب اول بوده یادم نمی یاد.
من هفته ی دیگه همین موقع دیگه از هرچی کنکوره خلاص شدم.
هورااااااااااااااااااااااااا
دیگه خسته شدم.
شاید بعدش یه دور دیگه کتابارو کردم.
من همین پارسال تابستون یه بار تمام کتابهارو دوباره خوندم ولی بازم بعضی از نقل قولها منو به سالهای قبل میبره.
امروز همهشون قشنگ بودن !
از همه ی دستان وامید سپاسگذارم
کلا هر 4 تا باحال بود ولی دومی و سومی از همشون قشنگتر بود.
از Ali potter و final harry خیلی ممنونم که تو پست قبلی لطف کردن جواب سوالم دادن .
بازم ممنون
نقل قولها خیلی قشنگ بودن ممنون از همه ی دوستان
و دوستانی که فرستادن اما تکراری بود
اما سومی خیلی جمله ی قشنگی بود
ممنون از امید و …………………………..
عالی بود از دوستان صمیمانه برای یاد آوری خاطرات ممنونم
خوب اینها همه جمله های کلیدی مانده در خاطره ها بودند…….
یادش بخیر وقتی دو نقل قول اخر را می خوندمچند سالم بود ،
وقتی نقل قول های اول و دوم را خوندم چند سالم بود،،،،،،
یک عمر بود،از نقل قولهای اخری که یه دهه گذشته..
ای بابا….
داغ تمومی کتابها زنده شد….
من تا تونستم وب سایت رو باز کنم ایمیلم رو ثبت کردم اما فکر نکنم محدودیتی باشه بلکه میخوان قرعه کشی کنن! درسته؟ شما چی فکر میکنید؟
عاشق نقل قول آخرم
دومی اخرین صفحه ی هری پاتر بود … فوق العاده بود!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
دومی رو دوست داشتم
مرسی
اولی دوست دارم،دست همه درد نکنه
ممنون
خط به خط این مجموعه برای من و امثال من قشنگ و خاطره انگیز بود… با این دنیا زندگی کردیم… اما به عنوان پایان، خود رولینگ قشنگترین پایان رو آورده… همون صفحه ی آخر فصل آخر کتاب آخر…
هی! این نامردیه! من هم نقل قول آراگون رو فرستادم تازه مال من از اسلامیه بود
یعنی میخواید بگید مال من نرسیده؟
حتماً آراگون زودترفرستاده دیگه نقل قولا به ترتیب زمانی قرارداده میشن
مثل همیشه عالی بودن!
همش 20 بود
راستی منم ایمیلمو تو پاتر مور ثبت کردم
دومی خیلی با حال بود!!
دومی رو خیلی دوستش دارم!!
all right!
ایول خیلی خوب بود.مخصوصا دوتای اولی.ممنون…
دست همه درد نکنه
من از دومی خیلی خوشم اومد وا قعا من عاشق اون قسمت اخرم در ضمن اقا امید خواهش میکنم تکراری بود دیگه ولی ضایع شدما D:
مثل همیشه عالی بود ممنون
ایول اراگورن چیز ردیفی فرستادی بقیه هم کارشون خیلی درسته ها
دم همتون گرم!
دوتای آخر از همه قشنگ تر بودند . Thanks
ممنون ، اولی مال داش میلاد.
بابا داداش شرمنمون نکن دیگه
عالی…من از اولی و سومی بیشتر از همه خوشم اومد.
خیلی قشنگ بودن مخصوصا 2 تای آخری
چون کوتاه بودن
و معمولا جمله های کوتاه تاثیر بیشتری دارن.
از همگی ممنون
فقط 20 روز مونده
به نظر من فیلم رکورد تایتانیک رو میزنه
اگر هم نزنه پرفروش ترین فیلم مجموعه هری پاتر خواهد شد
هورا اول شدم…اولین نظر….
هر4تا نقل قول قشنگ بودند از همه تشکر می کنم.
قشنگ بودن،مرسی.
من افسردگی گرفتم!
کتاب رو تموم کردم،یعنی فقط 19 سال بعدش مونده.
یادش بخیر،اون روزی که رفتم سنگ جادو رو گرفتم!
اووول ل!!!»ن آخری رو خیلی دوست داشتم..
اولی هم خیلی خوب بود..
very nice