بخش دوم: پوشش مصاحبه جی.کی.رولینگ – خلاصه جدید از خلاء موقت و منشاء ایده ی رولینگ

مصاحبه کاملا جدیدی از جی.کی.رولینگ، شب گذشته توسط گاردین منتشر شد که در بخش های مختلف خبری، جزئیات آن را به اطلاع شما می رسانیم. جهت مشاهده ویدیوی این مصاحبه و دسترسی به متن کامل انگلیسی آن، به اینجا در گاردین مراجعه کنید. بخش اول این مصاحبه را به فارسی از اینجا بخوانید.

خلاصه جدیدی از کتاب جدید جی.کی.رولینگ منتشر شده است. در این خلاصه می خوانیم که داستان در ابتدا از مرگ «بری» در شهر کوچک پگفورد آغاز می شود که عضو شورای محل بوده است. اهالی این محل آدم هایی از طبقه متوسط و خشک مذهبی هستند. حالا که «بری» را از دست داده اند به دنبال جایگزین مناسبی برای او جهت رسیدگی به کارهای شورا و شهر می باشند.

ولی مقامات و افراد با نفوذ شهر، قصد دارند از قدرت خود سواستفاده کنند و افرادی که خود مایل هستند را جایگزین «بری» کنند. مثلا یکی از مقامات بلندپایه ی شهر، به نظرش پسر وکیلش باید نماینده شورا شود. اما بقیه با او مخالف هستند و او را شایسته این مقام نمی دانند. بقیه هم با ریاکاری قصد دارند که این جالی خالی را تصاحب کنند.

از سوی دیگر زنی فاحشه و معتاد که دادگاه حق حضانت بچه سه ساله او را به دلیل بی کفایتی اش از او سلب کرده، با تنها دخترش «کریستال» زندگی می کرد. «کریستال» هم بعد از مرگ «بری» خود را در خطر می بیند. زیرا «بری» تنها کسی بود که می شناخت. و حالا رازهای زندگی «بری» فاش می شود و شهر را در وحشت فرو می برد.

رولینگ می گوید با این کتابش که زمینه های کمدی هم دارد، می‌خواست حقیقت درونی سیاستمداران و آدم های ریاکار را افشا کند و آنها را دست بیاندازد. او در مصاحبه با گاردین گفت:

“وقتی در هواپیما بودم ایده ی این کتاب به ذهنم رسید: انتخابات محلی! و میدونستم که عالیه. از فعل و انفعالات بدن خودم فهمیدم که روی این ایده میشه کار کرد. آدرنالین خونم بالا رفت، درست مثل وقتی که ایده هری پاتر به ذهنم رسید. خلاصه این جوری فهمیدم.”

شخصی به رولینگ گفته بود که متاسف است که رولینگ از دوستان دخترش برای توصیف نوجوانان کتابش استفاده کرده است. اما رولینگ در پاسخ گفت: “من از اونها الهام نگرفتم، از دوستای خودم الهام گرفتم.” رولینگ نزدیک جنگل دین در جامعه ای شبیه به پگفورد بزرگ شده است. او گفت: “این بود که به خاطرم آورد که نوجوانی چطوری میتونه باشه و باید بگم که بخش خوب و خوشی هم در زندگی من نبود. در حقیقت در ازای هیچ چیزی حاضر نیستم برگردم به دوران نوجوانیم. هرگز، نه، متنفرم ازش.”

عکس خبر مربوط به همین مصاحبه است. در بخش های بعدی، جزئیات بیشتری از این مصاحبه را در دمنتور می توانید بخوانید.

ادامه این مصاحبه:
بخش اول – بخش دوم – بخش سوم – بخش چهارم – بخش پنجم – بخش ششم