از میلاد در 18 اردیبهشت 1392، ساعت: 7:45 ب.ظ، دسته: اخبار سایت
پنج شنبه ۱۹ اردیبهشت دومین قرار ملاقات خانواده دمنتور در نمایشگاه کتاب خواهد بود. قبلا امید عزیز در این خبر اطلاعاتی را به شما دوستان عزیز داده بود و من هم سعی کردم کمکی در یکی از دیدگاه ها به شما دوستان کنم. اما برای اینکه دیگه هیچ ابهامی نباشد؛ دوستان از روی این عکس می توانید محل دقیق ملاقات را مشاهده کنید. قرار ملاقات ساعت ۱۴ می باشد که من و سایر دوستان تا ساعت ۱۵ در همین محل می مانیم و پس از آن راهی غرفه انتشارات تندیس و پس از آن غرفه انتشارات آذرباد خواهیم شد.
اما جدای از قرار ملاقات نمایشگاه کتاب چند روز قبل گفتگویی کوتاه با خانم اسلامیه داشتم که در این خبر مشروح این گفتگو را به اطلاع شما عزیزان رساندیم، پس از انتشار این خبر سوالات و ابهاماتی برای برخی از شما دوستان پیش آمد که این مزید بر آن شد که طی روزها آتی شاید بتوانم ملاقاتی با خانم اسلامیه داشته باشم، دقیقا مشخص نیست چه زمانی این ملاقات صورت گیرد اما مطئن هستم که ایشان قرار است زمانی را اختصاص دهند تا گپ و گفتی داشته باشیم. حال اگر شما دوستان سوالی دارید می توانید در دیدگاه های این خبر (فقط این خبر) مطرح کنید و من هم در این گفتگو آنها را مطرح خواهم نمود و امیدوارم پاسخ پرسش هایتان به دستتان برسد.
خیلی دوست داشتم بیام ولی حیف که نشد
منم که امسال خودم رفتم نمایشگاه کتاب و کتاب رو خریدم ولی خیلی دوست داشتم باهاتون بیام من تازه عضو دمنتور حتما سال دیگه میام البته اگر برین!
ممنون از همه
من که نمی تونم بیام ولی امیدوارم به کسایی که می رن خوش بگذره.
((راستی،من تازه عضو شدم ولی هر کاری می کنم اطلاعاتی که راجع به خودم می نویسم تو پروفایلم ثبت نمی شه . می شه یکی کمکم کنه؟))
به راهنما مراجعه کن مطمئنی که روی جای درستی کلیک می کنی ؟
من که دارم زیر فشار امتحانات و دوره و…له میشم
واقعا دلم میخواست بیام ولی نه وقت میشد نه اینکه اجازه داشتم.
تازه اگه جفتشم داشتم کلاس انگیزشی رو نمیشد پیچوند
خوش به حال کسایی که رفتن
خوش به حال تمام کسایی که میرن و مثل یه خونواده ی بزرگ دور هم جمع میشن وباعث آه ها ی پر از حسرت زیادی می شن جا ی ما رو هم خالی کنید .
با تشکر از اقا میلاد عزیز برای ارسال این خبر (وسوزاندن دل خیلی ها!)
و مَـــــــــــــــن بآز هم نِــــــــــــمیتونم که بیــــــــــام (چرا آخه؟؟؟)
منم دارم راه میوفتم بیاااااام
ممنون از خبر
من که نمیتونم بیام به شما خوش بگذره
بازم که من نیستم.
ما که در شهرستانیم ولی اگر کار ضروری نداشتم دوست داشتم به نمایشگاه کتاب سر بزنم .
برای خانم اسلامیه هم آرزوی موفقیت دارم .
میلاد خسته نباشی
سلام …
من عضو جدیدم …!!! امیدوارم عضو مفیدی برای این خانواده ی صمیمی و دوستداشتنی بشم…
( شرمنده که بی ارتباط با خبر بود…ولی خوب فکر کنم لازم بود!!! )
خوش اومدی حاجی
ایول چه خوب ممنون بابت خبر آقا میلاد!!!!!!!
من که فکر نکنم بتونم بیام:((((((آخه امتحان دارم…ولى 60% امکان داره که بیام!!!!!
اگه نتونستم بیام امیدوارم به بچه هایى که میرن خوش بگذره و جاى ما کسایى رو که نتونستیم بیایم رو خالى کنید!!!!!!!!
مـن از وقـتـی خـبـرو دادیـن دارم نـقـشـه مـیکـشـم کـه خـودم چـطوری بـرسونـم نـمـایـشـگاه.
خـیـلـی بـده کـه آدم دسـتـرسـی داشـتـه بـاشـه ،عـلـاقـه هـم داشـته بـاشـه ولـی وقـتـشـو نـه!
مـا امـتـحـانـامـون از شـنـبـه شـروع مـیـشـه.(تـقـریـبـا!)
ولـی فـک کـنـم بـه احـتـمـال 70 % بـیـام!
:)
هـرکـی رفـت جـای کـسـایـی کـه نـرفـتـن رو هـم خـالـی کـنـه!
من شاید بیام
اگه نیومدم جای خالی منو هم با عبارت مناسب پرکنید(2/5 نمره)
من یه سوال دارم ربطی به هری یا رولینگ و ترجمه کتاب اینا نداره
اصلاً خودتون هم میتونین جواب بدین چون سوال مزخرفیه
سوال:اگه بخوای یه کتاب بنویسی که راجع به شرح حال نویسی باشه مثل کتاب خاطرات یک بچه ی چلمن به صورت زبان گفتاری بنویسی بهتره یا کتابی؟
واااااااااااای چه خبره؟نکنه میخوای کتاب بنویسی؟؟؟
اگه میخوای به خوبی یه کتاب مثله کتاب یه بچه چلمن در بیاد به نظرم حتما باید به زبان گفتاری باشه…یعنی حتما باید گفتاری باشه!!!!
این چه حرفیه داداش کجای این سوال مزخرفه….
راستش رو بخواید قصدش رو دارم ولی به طور کلی شرح حال نویسی نیست و نصفیش تخیلیه
البته کتابی که من بنویسم از خلاء ناگهانی بیشتر مورد داره :)))
اوه اوه
وای وای چشمم روشن!!!!انشا الله که شرح حال نباشه((-:
نه بابا شرح حال نیست
یه چیزی تو مایه های کمیک استریپ فقط عکس نداره یکم خالی بندیاش کمتره
بعد من انقدر تنبلم حال ندارم کتاب بنویسم شما جدی نگیرید من یه چرت و پرتی گفتم حالا
اتفاقا اصن سوال مزخرفی نیست!
خیلی مهمه.
چون طرز نوشتن روی خواننده خیلی تاثیر میذاره!
من تمام جلدای خاطرات یک بی عرضه یا خاطرات یه بچه ی چلمن رو خوندم.
به نظرم یکی از دلایلی که تونست موفق بشه و انقدر فروش بره همین طرز نوشتنش بود.
ینی گفتاری.
این طوری آدم احساس می کنه که واقعا داره دفترچه خاطرات یه نفرو می خونه.
دقیقا باید همون طوری بنویسید که توی دفترچه ی خاطراتتون می نویسید.
چون فک نکنم کسی توی دفترچه خاطراتش به زبان نوشتاری(کتابی) بنویسه!
امیدوارم کمکی بهتون کرده باشم.
دستتون درد نکنه خیلی کمک کردین
من از 2اونجام…
راستی یه دوسته یزدی به اسمه ساجد اسنیپ داشتیم،اگه اینو خوند خبر بده میاد یا نه.
باتشکر از اقا میلاد.
امید وارم اکثر بچه ها بیان
من که خیلی خوشحالم
ممنون بابت خبر
فکر کنم در مورد همون ابهامی که ایجاد شده بود بپرسید ولی خب مسلما جواب معلومه !!
چه میتینگی شود میتینگ آقا میلاد
فقط حیف که نیستم ):
بچه ها ایشالا که بهتون خیلی خوش بگذره. می تونید به جای من یه شاخه گل رز سرخ بذارید D:
ممنون میلاد عزیز
من چرب و چیلیبم دیگه؟؟؟ باش!
یه عکسی از جهره هاتون رو حد اقل میدادید که ما وقتی شما و دیدیم مطمعن شویم که خودتون هستید
نه همینجوری با خودمون بریم توی فکر که آیا این همونه؟؟ اون نیست؟؟؟ این کیه؟؟؟ میلاده؟؟؟امیده؟؟؟
لطفا به نظرم فکر کنید
ایول چه خوب!!!فقط وقت ندارم الان سوال ها رو بنویسم هر وقت وقت کردم میام و مینویسم!!
از زحمت هایی که می کشید تشکر میکنم!!!
با تشکر از میلا عزیز
ولی اگر با خانم اسلامه هماهنگ میکردید که در جمع دمنتوری ها حضور پیدا کنن خیلی بهتر بود
ملاقات دمنتوری ها با ویدا اسلامیه چقدر خوب بود