از امید در 20 اردیبهشت 1392، ساعت: 11:42 ب.ظ، دسته: اخبار سایت
دیروز گزارشی از ملاقات اعضای دمنتور در نمایشگاه کتاب تهران منتشر شد و حالا هم سامان، مدیر خوب رادیو دمنتور، تصاویری که تهیه کرده بود رو ارسال کرده که همگی مربوط به بخش نهایی هست. اگر کسی از شما از قبل از بازدید غرفه آذرباد تصویر یا ویدیویی تهیه کرده، به info@dementor.ir لطفا ارسال کنید.
تا قبل از حرکت به سمت آذرباد، عده زیادی متاسفانه مسیرشون از ما جدا شد یا راه رو گم کردند. همه این تصاویر در فیس بوک دمنتور هم منتشر خواهد شد. اگر هر کسی از شما نسبت به انتشار عکسش اعتراضی داره، با همون ایمیل، لطفا اطلاع بدید تا حذف بشه.
سری دوم عکس ها رو هم Shady Spirit عزیز فرستاده. دو عکس آخر مربوط به جلسه خصوصی مدیرها بود که Shady Spirit به همراه دوستانش که از کاربرهای انجمن گفتگو هستند، بی خبر از ما، از گوشه دیگه فضای سبز نمایشگاه گرفتند. که فرصت دارن تا ۲۴ ساعت با دوستانشون در سایت خداحافظی کنند، چون که به زودی اکانت همه شون بن میشه!
:|
خوش به حالتون که هر از چند گاهی میتونید همدیگه رو ببینید من که تو شهرمون کسی رو نمیشناسم که دمنتوری باشه.(اگه کسی تو نوشهر دمنتوری هست به ما یه خبری بده)
به دل من یکی که حقیقتا ســـــــــــــــــــــــــــووو999وووزززzZzZz !!!
مخصوصا تو اون عکس هفتایی مدیری-کاربری-دوستی-خواهری…:(((( :دی
دوستای شهرستانی ؛ مخصوصا کویریاشون ! (:دی)
اصلا جای هیچ غصه و غم و اندوه و سوز و حسرت و … نیست ! دیر نباشد که ما دانشگاه تهران قبول شویم و تهرانی ها را برانیم از شهرشان به سوی دگر دانشگاه ها ! و سپس میتینگی راه بیندازیم دیدنی و دیدگاه های پایتخت نشینان را بخوانیم و برایشان غصه بخوریم که در میتینگ حضور نداشتند همی !!! :دیــــ
به شخصه منکه حتما اولین نفری خواهم بود که سر کلاس پزشکی دانشگاه شهید بهشتی میشینه. (اعتماد به نفس هم که اصلا ندارم ! :دی )
یا امام زمان جاسوس بازی در حد جیمز باند
ترسیدم ، حق با امیده باید بن شن
با سلام به همه این قبول نیست شما میگیرین جمع میشین ما نیستیم میگم چهار عکس اخر سمت راست اولینشون میشه برام نام ببرین کیا ایستادن
حیف شد که من نبودم!!!!!!!
ممنون
سلام بچه ها خوش به حالتون که همو دیدین بیچاره ما شهرستانی ها دلتم خیلی براتون تنگ شده نمیدونم چرا با این که خیلی به سایت سر میزنم
برای یه مدتی به خاطر این امتحانای لعنتی نمی تونم بیام (ترجیه میدم قهرمان مسابقه سه جادوگر بشم با اژدها و ولدمورت بجنگم تا این که از شما دور باشم)
دوستون دارم خخخخخخخخخخخخیلی زیاد
امیدوارم بهتون خوش بگذره فعلا خدا حافظ
خداوکیلی عنده نامردیهههههه که ماهایی که ساکنه جاهای دیگه ایم نمیتونیم بیایم امیدجان داداش قربووووووونه اون چهره ی زیبات برم تو تابستون قرارارو بیشتر کن داداش که ما ها هم بتونیم بیایم و رو دلمون نمووووووونه…….درضمن عکسا خیلی قشنگ شدن خیلیییییییییییییییییییییییی….دم همه ی دمنتوریای عزیز گرم…..دووووستوووون دارم
بعله دیگه…….همتون تنهرونین.خوشتون…..ما شهرستانی هام که فقط باید بشینیم سماق بمکیم……
هههههههههییییییییییی روزگاااااررررررر……. :(
سلام به همگی من که فقط و فقط خندیدم اما متاسفانه وقتی رسیدم خونه
خوردم زمین برای بار دوم دستم در رفت خعلی درد داشت .جای همه خالی
و ممنون از همگی
راستی دست همه ی بچه ها و گوینده ی رادیو دمنتور که فکر کنم اقا پدرام بود و اقا امید و اقا میلاد عزیز هم برای میتینگ درد نکنه. ممنون از خبر
من هم رفتم. برای اولین بار به میتینگ و 4 یا 5 امین بار به نمایشگاه کتاب. واقعا خوش گذشت. هر چند خیلی کوتاه بود. تعدادمون هم خوب بود. تقریبا زیاد بودیم. چه قدر هم نمایشگاه شلوغ بود.کیفیت عکساها هم خوبه . چه افتابیم بود هوا. من هم کتاب رو گرفتم ولی فقط مقدمه رو خوندم. با این درسا کی وقت میکنه.. . فکر کنم باید بعد امتحانا بخونم. اقا مهرزاد هم که کتاب رو برامون امضا کردن. دستشون درد نکنه. البته من اولش که اومدم مطمئن نبودم بچه های خودمونن. یه خورده صبر کردم بعد که اقا امید رو دیدم اومدم توی جمع. راستی اولش اقا امید رو با اقا میلاد اشتباه گرفته بودم.!!!! چون فکر نمیکردم اقا امید بیاد. این نقشه ی گوگل ارث هم خیلی کمک کرد.
خوش به حالتون.کاش که این قرارا سالی یه بار نباشه که بقیه هم بتونن بیان چون الان فصل امتحاناس سخت بود که بتونم بیام.راستی چت روم باز میشه؟امیدوارم که بشه..!
<<<<<<<<<<<<<<<<<<>>>>>>>>>>>>>>>>>>
درود.
دیشب که داشتم خبر ها رو مطالعه میکردم.خیلی نارا حت بودم.اما بعد که یکم آروم شدم پیش خودم گفتم به فرض که من میرفتم نمایشگاه:
الف) برخورد دوستان با من چی میتونست باشه؟
ب) آیا موفق شدم که توجه دوستان رو جلب کنم توی این یکی دو سال.
ج)آیا مایه دلخوری دوستان نشدم.
کلا چه جور کاربری هستم؟
در راستای پاسخ دادن به این سوالات دوست دارم یه جور نظر سنجی درست کنم.
کلا دوستانی که نظر مثبت دارن لایک کنند و در غیر این صورت آماده دریافت هرگونه دیسلایک انتقاد ناسزا و… از دوستانی که من نتونستم براشون دوست خوبی در دنیای دمنتور باشم هستم.
از همگی ممنونم.همچنین بابت عکس ها تشکر ویژه دارم.
پچ شماره یک:
وسط اون علامت های کوچکتر بزرگتر نوشته شده :
نظر سنجی.
جان من یکی زودتر بگه کی به کیه هر وقت عکسارو می بینم حس می کنم خیلی غریبم یکی به من کمک کنه !
من اون زردم D: ( بقول بچه ها باب اسفنجی :| )
تو این عکس رو صفحه فقط آیدا تو چشه!!!
چه ریلکس ایستاده!!!!!!!!!!
ای جون
به بچه که اینهمه اتحاد دارن
آفرین
یک سوال مهم این شلنگ وسط عکسا چی کار میکنه؟؟؟
خیلی هم شبیه نجینی هستش . . .
اوخ اوخ D:
راسی یادم رفت بگم همگی چه بزرگ شدین قد کشیدین D:
ای جان ای جان هر سال بهتر از پارسال خوشحالم برا دمنتور.
بازم یک نمایشگاه کتاب و بازم یک میتینگ دیگه و از همه مهم تر حضور نداشتن من. ولی معلومه به همتون خوش گذشته بود حسابی نوش جونتون انشاالله میتینگ های بعدی اگه خدا بخواد در خدمت شما هستیم.
عکس ها هم خیلی خوب بود تشکر از همه دوستان.
بهله بهله من اصن نمیدونستم همچین قراری هستش
الانم که همه چی تموم شده ما به ته دیگش رسیدیم
D:
راستی قسمت اخرش واقعی بود؟؟؟واقعا میخواین اخراجشون کنید؟؟اقا میلاد نذارین کوفتشون بشه گناه دارن….
شوخی بود بابا،چرا جدی گرفتی آبجی؟؟؟
مطمئنی؟؟؟اخه لحن جدی ای داشت!!!
عالی بود.من که شانس ندارم تو اوج کلاس زبانم بود،ولی خدایی غرتون خیلی دور بودا،شایدم من زیادی دور بودم چون گفتش باید بری قسمت دانشگاهی….
میگم این آقا امید خودمون که بیشتر از این آقا مهرزاد بازم خودمون شبیه جانی دپ هست… توجه نکرده بودم به این مسئله!!! :دی
بعد غرفه آذرباد همینجوریِ یا تو عکسا اینجوری افتاده؟؟؟ منظورم اینه که تو کل عکسا کلا 3-4 نوع کتاب بیشتر دیده نمیشه که اونا هم فکر کنم مترجم همشون استاد مهرزاد باشه!!!
سالی هم از راه میرسه که منم برای نمایشگاه کتاب بکوبونم تا تهران بیام…اگر یه همچین روزیُ سالی هم اومد با آقا امید هماهنگ میکنم که همون روز میتینگ بزاره…p:
هیچی دیگه…خوش باشید!
فعلاً 6 تا رمان از آذرباد منتشر شده، و در نمایشگاه سال آینده، تعدادشون به 70 عنوان میرسه و میایم تو شبستان. از این کتابا 3 تاش مال بنده هست.
عکسا قشنگ بود!!!مرسی.سال بعد حتماً میام.
دلم سوخت که نبودم هی … :(
اشکم کم مونده در بیاد
دم همه گرم
هیییییییییى دنیا!!!!چرا من نتونستم برم؟؟چرا من باید امتحان داشته باشم و نرم؟؟؟؟؟امیدوارم به کسایى که رفتن خوش گذشته باشه و حسابى حال کرده باشن!!!!!!واقعا از دیدن این عکسا لذت بردم خیییلى قشنگ بودن!!!!امیدوارم که دفعه ى بعد منم بتونم بیام…
چی می شد اه منم میتونستم بیام؟؟؟ولی حالا اشکال نداره عکسا رو که میبینم کلی حال میکنم!!!
باز این که عکسا رو میزارید جای تشکر فراوان داره!!!!با تشکر از شما!!
عکس های خوبی بودن !!!
دست همگی درد نکنه !!
زنده باد دمنتوری های فعال !!!!!!!!!!
خوش به حال اونایى که رفتن……………من که امید دارم به دفعه بعد.
به به عکسا واقعا قشنگه
مرسی از امید عزیز که عکس هارو گذاشت و ایدا و سامان گل که عکس گرفتند و فرستادن
بابا حالا چرا هی دل مارو آب می کنید ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
جناب امید خسته نباشید با این تشکر زیباتون از آیدا و دوستاش ک عکسا رو دادن!! مگه جرم کردن؟؟؟ آدم کشی بود؟؟؟ ب جان خودم انقد خوب افتادی ک نگو!!!!!! اومدن شکار لحظه کنن!!!! :دی …ما اعضای دمنتور و خونواده دمنتوریمونو دوس داریم، ولی بخواد اینجور برخورد بشه… خودتون میدونید معنی سه نقطه رو…
اونها خودشون متوجه شدن که شوخی کردم.
شما هم جوش نیارین! کسی بن نمیشه.
آخ قربون دست داداش!!! فکر کردی من نمیدونم؟؟؟ منم شوخی کردم خو!!!! :دی ….خشن چرا؟؟!!!!!!!!! D:
به به میبینم که نظام دیکتاتوریه!
امید منو بن کنی میرم به میگم بودجه نمیدادی ها!:D
بدبخت مهرزادو بردیم گوشه ی نمایشگاه، به ضرب و زور یه جایی قابل نشستن(البته به لطف پاکسازی های ایدا) پیدا کردیم و مصاحبه با کمال بدبختی انجام شد و…
حالا بگذریم از بدبختی های دیگه!:D
امید خجالت بکش، ادم زحمت کشی مثل ماها رو دلت میاد بیرون کنی؟:(((
:D!!!!
انجمن حمایت از اعضای رادیو کجااااااااااااااااسسست؟!:D
ما که انجمن حمایت نداریم چی کار کنیم؟؟ :D
نه امید واقعا دلت میاد منو بن کنی؟؟ :d
واقعا یکی انجمن حمایت از ما بزنه بیاد از ما حمایت کنه :دی واقعا نیازه می تونه اسمه انجمنش رو هم بذاره حمایت از افراد در خطر بن شدن
نه امید واقعا دلت میاد منو بن کنی؟؟؟ :d
برو جلو من پشتتم :دی
خوش به حالتون….ایشالا سال دیگه منم میام.حالا بلاخره چت باز میشه؟!
به این میگن حکومت نظامی.فقط 24 ساعت.
خوش به حاله هر کی که رفته!!!!
ولی میشه بگین کی به کیه ….
اخه من هیچ کدوم از اعضای دمنتور رو تا به حال ندیدم
از سمت چپ،دومین نفر منم،همونی که یک بلوز آبی پوشیده و کتاب خلاء ناگهانی دستشه و یه فلش که به صورت گردنبند زرد تو گردنشه،منم…
شاید باور نکنی ولی وقتی عکسو دیدم میدونستم تویی
کاملا واضححححححح بود………
وااااااى آروین عزیزم واقعا؟!؟!؟چه قدر نازى و یه کوچولو ریزه میزه ولى در کل خییلى نازى آخی!!!!!راستى از بچه ها کیا بودن؟؟؟؟؟؟
مرسی ساحل ان نظر لطفته ولی متاسفانه از آبجی ها و داداشا هیشکی نیومده بود :(
خیلی قشنگ بود ممنون
ممنون بابت خبر
عکس ها خوب بودن ؛ مهرزاد جان کل عکس گرفتن به همین غافلگیر کردنشه !!
عکس ها خیلی قشنگن مرسی
بازم می گم ک هخیلی خوش گذشت :D
دستتون درد نکنه!!!! عکسارو ک میبینم انگار خودم هم بودم :)
مرسی
ایول … ممنون…
آقا قبول نیست، من چرا اینجوری افتادم آخه!؟ :دی چرا بی هوا عکس میگیرین!؟ :))
همچینم بد نیفتادیدا:دی!!
شما بی هوا هم شبیه جانی دپ میوفتی D:
برادرین با هم عایا؟؟ D:
ای ول جوون های همیشه در صحنه دمنتوری!!جای ما خالی
بالاخره اولین ثبت کننده!!!
از موضوع دور نشیم
عکس های خوبیست جام خالی بود نیومدم( مطمعنم)بهتون ( خوشک)
نگزشته باشه مطمعنا همین طوره
دوربین با کیفیت vga عکس برداری نشده بود=چ عجب
چرا من نبودم .
کوف……………………..تتو…………نشه؟
اهه اهه………