از مجموعه مطالب روزهای هفته، شنبه مناسب شعر هست! همون طور که میدونید توی کتابهای هری پاتر شعر کم نیست و خانم ویدا اسلامیه هم این اشعار رو به فارسی برگردونده و تا حد قابل قبولی هم آهنگ اون رو حفظ کرده. ولی با فارسی شدن این اشعار، بعضی از مفاهیم به اجبار تغییر کرده و اصالت خودش رو از دست داده. شما موافق ترجمه آهنگین شعر هستید یا ترجیح میدید اصل شعری که رولینگ نوشته بود، به فارسی برگرده حتی اگر از قافیه خارج بشه؟
حدس بزنید این شعر مربوط به کدوم کتاب هست:
هزاران سال پیش یا بلکه بیشتر
همان دوران که من بودم جوانتر
چهار جادوگر خوب و گرامی
زرنگ و همدل و پرکار و نامی
که بعد از گردش چرخ زمانه
هنوزم اسمشان بر هر زبانه
در این دنیای پر جنجال و غوغا
نشستند دور هم یک ز یک جا
گریفندور بیباک از یلان بود
هافلپاف عاقل و شیرین زبان بود
یکی ریونکلاو پر عدل و انصاف
یکی اسلیترین خود بین و پر لاف
همه هم فکر و هم آواز همسو
همی کردند فکر بکر از این رو
بنا کردند دانشگاه هاگوارتز
که آموزش دهند جادو و پرواز
همان روزی که کار آغاز کردند
گروهی بهر خود بنیاد کردند
دلیلش گونه گونی سلایق
میان این چهار استاد بالغ
گریفندور شجاعت ارج بنهاد
ولی ریونکلاو هوشش بها داد
هافلپاف سخت کوشی می پسندید
بهین شرط پذیرش را همین دید
ولی اسلیترین قدرت طلب بود
از این رو طالبین جاه بستود
ولی تا این چهار استاد بانی
همی بودند در این دنیای فانی
گروه خویش را گلچین نمودند
همه در کار خود استاد بودند
ولی روزی که این گوهرشناسان
برفتند از جهان با درد و نقصان
کدامین ساحر از روی فراست
شجاعات را ز رندان واشناسد
که گوید در هزاران سال دیگر
گروه دانش آموزان برتر
گریفندور چو راه چاره را یافت
مرا از سر چو بادی تند برداشت
یکایک بانیان عقلم نهادند
شعور و قدرت تشخیص دادند
اگر من را شما بر سر گذارید
بگویم بی خطا در سر چه دارید
نگاهی می کنم بر فکر و خویت
گروهی می نهم در پیش رویت
دیدگاهتان را بنویسید