از امید در 27 آذر 1393، ساعت: 11:53 ب.ظ، دسته: پاترمور
قبلا به اطلاع شما رسانده بودیم که جی.کی.رولینگ قرار است ۱۲ داستان و داستانک مختلف از هری پاتر و حاشیههای مربوط به آن در روزهای کریسمس منتشر کند. تا الان هفت داستان منتشر گردیده است. «شبکه آفتاب» ترجمههای این داستان را به عهده گرفته و میتوانید با دنبال کردن صفحه آنها در فیسبوک، هر روز از ترجمههای جدید آگاه شوید.
داستان چهارم و پنجم کجاست؟
شبکه آفتاب نوشت: جِی. کِی. رولینگ وعده کرده بود دوازده روزی، هر روز یک داستان تازه دربارهی هری پاتر منتشر کند اما در روزهای چهارم و پنجم به انتشار دو تصویر اکتفا کرد. امروز که روز ششم است چیزکی نوشته دربارهی خونآشامی که نتوانست به کتابهای هری پاتر راه پیدا کند.
ترجمه داستان ششم به نام «خونآشامها» را در ادامه میتوانید مطالعه کنید.
مترجم: حسام امامی
از درسهایی که هری و دوستانش در کلاس «دفاع در برابر جادوی سیاه» میخوانند معلوم است که خونآشامها در جهان هری پاتر حضور دارند اما نقش معناداری در داستان بازی نمیکنند. اسطورهی خونآشامها آنقدر غنی است و در ادبیات و سینما مورد استفاده قرار گرفته که حس کردم چیز چندانی برای اضافه کردن به این سنت داستانی ندارم. به هر حال، ادبیات خونآشامی سنت اروپای شرقی است و در کل من سعی میکردم از اساطیر و افسانههای قومی بریتانیا برای خلق دشمنان هری استفاده کنم. بنابراین، جدای از چند مورد اشارهی گذرا، تنها خونآشامی که هری در کتابها ملاقات میکند سنگویینی است در کتاب «شاهزادهی دورگه» که حضور کُمیک کمرنگی در مهمانی دارد.
با این وجود، وقتی به اولین دفترچهیادداشتهایم نگاه انداختم، دیدم در اولین فهرست کارکنان هاگوارتز که برای خودم نوشته بودم، معلمی خونآشام به نام «تروکار» هست که موضوعی برای تدریسش تعیین نکرده بودم. تروکار در انگلیسی لولهی نوکتیزی است که توی رگها و حفرههای بدن میکنند تا مایعات آنرا بیرون بکشند بنابراین فکر میکنم اسم نسبتاً خوبی برای یک خونآشام باشد. هرچند معلوم است خیلی به عنوان یک شخصیت به او فکر نکردهام چون تقریباً زود از یادداشتهای من غیبش زد.
مدت مدیدی بین طرفداران شایعه بود که اسنیپ ممکن است خونآشام باشد. درست است که او رنگپریده است و گاهی توی آن شنل بلند سیاهش مثل یک خفاش بزرگ توصیف میشود اما هیچوقت واقعاً به خفاش تبدیل نمیشود، سپیده که میدمد بیرون قلعه میبینیمش، و هیچوقت سروکلهی جنازهای در هاگوارتز پیدا نمیشود که روی گردنش زخم باشد. القصه، اسنیپ سرهمبندی دوبارهی تروکار نیست.
عمرا اسنیپ خون آشام باشه اگه بود افسرده میشدم
سورس اسنیپ عشق منه
مرسی
هوب شد که خون آشاما رو نیاورد. دیگه از بس فیلم مربوط به اونا رو دیدم و کتاب مربوط بهشون رو خوندم حالم داره بهم میخوره.
همینطوری خیلیم قشنگتره
همون بهتر که نیاورد تو دارن شان خون آشام بود یعنی اصن نقش اصلی خون اشام بود
بابا چه مخی داره این رولینگ!!!!!!!
ممنوووووووون
خون آشامها جالب ترین موجودات هستند…حالاچه وجود داشته باشند چه نداشته باشند وساخته تخیلات یک نویسنده باشند…ولی اگه توی سری داستانهای هری پاتربیشتربهشون پرداخته میشد شاید جالب ترمیشد…ولی همین حضورشون که توی هاله ای ازابهام توی این سری ازداستانها ملموس بود
هم خالی از لطف نبود…
خیلی برام جالبه که این طوری داستان می نوشته!
این تجربه ها رو از کجا آورده؟
وقتی فقط یه تازه کار بود اون وقت راجب اشخاصی که اسمی هم ازشون نبرده داستان زندگی می ساخته!
بازم مرسی همین بهتر از بیخبریه!
ایییییییی بابا بقیشون کجاس
واقعا اسنیپ رو از اول دوست داشتم مخصوصا لباس پوشیدنش رو مثل ادمای مرموز هم حرف میزد و راه میرفت
منظور از داستانک همیناست یا این فقط چند صفحه اش است
حاجی پس قسمت چهار و پنج کجا رفت؟؟
عاقا من از بچگی دوس داشتم خون آشام بشم!!مرسی از داستان
مرسی…
فقط میشه اون دوتا تصویری که در روز چهارم و پنجم گذاشته شد رو این جا هم بگذارید…
من یه مدتیه که وقت نمی کنم پاترمور برم
بازم ممنون…
ممنون
ای بابا فک کردم خودم ۴و۵ رو پیدانمیکنم ناامیدانه اومدم توی این پست که ۶ رو بخونم فهمیدم داستانا رو دزدیدن هه هه هه هه:-):-):-):-) ممنون امید جان
ممنووووووووووون…
سپاس امید عزیز @};-
خیلی ممنون
امید جان یه لطفی بکن این مشکله دمنتورو که مدتیه دیگه رمزامونو سیو نمیکنه حل کن.خسته شدم از بس هر روز لاگین کردم!
لایک مهدی !
امید جان, من هر بار که میام دمنتور باز باید وارد شم!
تو فیلمشون که خبری از خون آشاما نبود نه ؟!؟
مثل این که قرار بوده که باشه اما نشده
بیچاره اسنیپ دیگه انقدرم بدجنس نبود
می توانیم داستان های پاتر مور را با ذکر منبع برای دانلود در وبلاگمان بگذاریم؟
داستان چهار و پنج فکر کنم پیوس بدجنس برده یه جایی قایم کرده! :-D
واااای من اصلا از خون آشام ها خوشم نمیاد :-S
مرسی داداشی.بزنم ب تخته خوب فعال شدی داداشی.یه اسفند برای خودت دود کن ;-)
حالا از کجا باید داستانا بخونم
سه نمره فقط برای داستان برای عوامل نمیدم
این دیگه چه طورشه ای بابا به ترتیب بیارین دیگه