از سروش در 01 دی 1393، ساعت: 6:08 ب.ظ، دسته: پاترمور
قبلا به اطلاع شما رسانده بودیم که جی.کی.رولینگ قرار است ۱۲ داستان و داستانک مختلف از هری پاتر و حاشیههای مربوط به آن در روزهای کریسمس منتشر کند. تا الان ده داستان منتشر گردیده است. «شبکه آفتاب» ترجمههای این داستان را به عهده گرفته و میتوانید با دنبال کردن صفحه آنها در فیسبوک، هر روز از ترجمههای جدید آگاه شوید.
خبری از داستان ها ۷ تا ۹ نیست که احتمالا مانند داستان های چهارم و پنجم،عکسی یا موضوع غیر داستانی بوده است!فعلا هم داستان مالفوی که طبق شایعات قرار بود یکی از این ۱۲ داستان باشد منتشر نشده که احتمالا میرود شاید رولینگ و پاترمور آن را مخصوص خود شب کریسمس نگه داشته باشند.
ترجمه داستان دهم به نام «دوزخی ها» را در ادامه میتوانید مطالعه کنید.
مترجم:حسام امامی
دوزخیها جسدند؛ تنهای مردهای که افسون شدهاند تا دستورات جادوگر تاریکی را اجرا کنند. دوزخیها میتوانند مرد، زن، یا کودک باشند و چشمهای گودرفته و بیسو و پوستی مثل یخ سرد دارند.
یک دوزخی (جمع: دوزخیها) که با نفرین جادوگر تاریکی دوباره زنده شده، عروسک خیمهشببازی مهیبی میشود در دست جادوگر تاریکی، جادوگری که میتواند از او چون یک خدمتکار مزدور استفاده کند. واضحترین علامتِ این که بهجای یک آدم زنده با یک دوزخی روبهرو شدهاید چشمهای سفید و مات است.
طلسمهایی که برای احیای بدن انسان استفاده میشوند بسیار پیچیدهتر از طلسمهاییاند که مثلاً برای به پرواز درآوردن اشیای بیجان بهکار میروند. میتوان یک دوزخی را طوری جادو کرد که وقتی مزاحمش میشوند واکنش مرگباری نشان دهد، یکسره آدم بکشد، و کارهای خطرناکی برای اربابش بکند. اما ضعفهایش هم معلوم است؛ اراده و مغزی از خودش ندارد و نمیتواند وقتی دردسر پیشبینینشدهای پیش میآید راه حلی پیدا کند. اگر به چشم یک جنگجو یا نگهبان نگاهش کنی که باکی از امنیت خودش ندارد، کاربردهای زیادی دارد.
بیشتر دوزخیهایی که هری و دامبلدور در «هری پاتر و شاهزادهی دورگه» در اعماق دریاچه میبینند، در زندگی خود، مشنگزادههای بیخانمان و اوباشیاند که ولدمورت در اولین خیزش برای قدرت کشته بود، هرچند بعضی هم باقیماندههای زمینی جادوگرها و ساحرههایی بودند که بدون هیچ توضیحی «غیب» شدند.
یک دوزخی تا ابد تحتالحفظ جادوی سیاه است و فقط با آتش میتوان از بینش برد، چون هنوز هیچ طلسمی پیدا نشده که مانع سوختن گوشت مرده شود. بنابراین دوزخیها را اربابشان طوری افسون میکند که نزدیک شعلههای آتش نشوند.
***
دوزخیها شباهتهای زیادی با زامبیها دارند، موجودات مجزایی در دنیای هری. چندتایی دلیل خوب داشتم که نخواهم اسم نگهبانهای قابآویز هورکراکس را بگذارم «زامبی». اولاً، زامبیها نه بخشی از افسانههای بریتانیا که متعلق به اساطیر هائیتی و بخشهایی از افریقا هستند. دانشآموزان هاگوارتز دربارهیشان چیز یاد میگیرند اما انتظار ندارند موقع پیادهروی در سرپایینی خیابانهای هاگزمید آنها را ببینند. ثانیاً، اگرچه زامبیهای فرهنگ وودو نمیتوانند چیزی جز اجساد زندهشده باشند، آنسان که در سنتی دیگر اما مرتبط آمده، جادوگر از ارواحشان یا بخشی از اروحشان برای تقویت خودش استفاده میکند. این با داستان هورکراکسِ من جور در نمیآمد و نمیخواستم القا کنم که ولدمورت کاربردی بیشتر از نگهبانهای هورکراکسش برای دوزخیِ خود قائل است. دست آخر، زامبیها در پنجاه سال اخیر آنقدر در سینما بازنمایی و بازتفسیر شدهاند که تداعیهای زیادی بهخود گرفتهاند و این تداعیها بهکار من نمیآمدند. من بخشی از نسل «تریلر» هستم؛ برای من، یک زامبی همیشه یعنی مایکل جکسون با کاپشن خلبانی قرمز روشن.
نام دوزخی یک بازی با کلمهی «Inferus» بود که در لاتین بهمعنی «زیرین» است اما دلالت واضحی نسبت به «کمتر» بودن از یک آدم زنده دارد. «Inferi» یعنی عالم اموات.
«برای من، یک زامبی همیشه یعنی مایکل جکسون با کاپشن خلبانی قرمز روشن.»
این تیکه ش خیلی باحال بود
ممنون
سلام عزیزان
خانم رولینگ فوق العاده ترین نویسنده ی جهان بوده هست خواهد بود
عالی بود :)
بسیارهم عالیییییی….
چه باحال …
مرسی بابت داستان
فقط یه جمله:
خوشحالم که اسمشون نذاشت زامبی :|
همین و دیگر هیــــــــچــــــــــــــ
مىخواستم یه پشنهاد بدم.
چطوره یه گزارش طولانی و بلند از عملکرد مدرسه های اینترنتی جادو درست کنند؟!
مثلا هاگوارتز های مجازی. ..طرفداران مدارس جادو کم نیستند.
من خودمhogwartz.irعضو هستم.
چرا سایتو به روز نمیکنید؟ !
عجب سایت بروزی داریم
داستان دراکو خیلی وقته اومده بابا پس کجایین؟؟؟
اما دو تا داستان دیگه از رولینگ بیرون اومده(قبل دوزخی ها)که تو اکثر سایت ها پخش شده من که به امید دمنتور نخوندم تا همین جا بخونم
همین چند خط کل داستانه یا باید بریم شبکه افتاب بخونیمش؟؟
کریسمس شد چرا انقد رولینگ لفتش میده…!!!!!!!
داستان دراکو رو تو شبکه آفتاب گذاشتن من الان دیدم تاریخش ماله ۳ دی هست!
یه داستان دیگه هم به اسم مدال مرلین هست که ماله ۴ دی هست
اینا فکر کنم داستان ۱۱ و ۱۲ باید باشه
مرسی به خاطر گذاشتن داستان ها
فقط میشه لطفآ اون عکسایی که به عنوان داستان ۴،۵،۷،۸،۹ و احتمالآ حالا دیگه ۱۱ و ۱۲ گذاشته شده هم بذارید؟؟
آخه حتمآ جالبه که تصمیم گرفته شده این طوری رونمایی بشن
دقیقا!!
دوستان میخواستم بدونم تو کتابا اشاره ای به این موجودات شده یا نه ؟
ممنون داداش سروش و ممنون از حسام که ترجمشون مکنه
واقعا خبری از رادیو ندا نیست?
منم بیشتر د
از اسم دوزخی خوشم میاد با ابهت تره
رادیو ندا کجاست؟ لطفا جوابمو بدین
چرا رادیو ندا دیگه نمیاد خواهشا جوابمو بدین
تیم رادیو هم مشغله های خودشو داره و دارن تلاش میکنن تا هرچه زودتر یک برنامه مناسب و درخور رو آماده کنند،برای اطلاعات بیشتر هم به انجمن سر بزنید.
عالی متشکرم از عوامل دمنتور
سلام بچه ها فیلم هری پاتر ویادگاران مرگ قسمت اولش رو توکانالم تو آپارت گداشتم.خوشحال میشم سر بزنییییین!aparat.com/mobina.m
زامبی ها و دوزخی ها واقعا موجودات چندشی هستند.ااایییییششش :-|
از اینکه گفت زامبی یعنی مایکل جکسن خیلی باحال بود.رولینگ دیگه! D-:
پ.ن: آقا امید فکر کنم چشمت زدم! شایدم تخته چینی بود! -_-
یعنی بالاخره زامبی در دنیای جادوگری وجود داره یا نه؟
رولینگ دیگه مسخره بازی درآورده ! گفتی ۱۲ داستان قشنگ کامل سر دوازده روز بده همشو دیگه ! مردیم از انتظار !!
آخ جون دوزخی!!!… ولی به مرلین قسم اگه زامبی میزاشت فیلمش رو نمیدیدم!!!… چیه آخه یه سری موجود با بدن کبود و وحشی!!!… ایییییش!
:-#
منم کاملا موافقم !
سلام بر دمنتوری های عزیز من چندین ساله که هوادار هری پاتر هستم و تازه اینجا عضو شدم.چند سال پیش هم یه وبلاگ هم برای هری پاتر داشتم.
فکر نمیکردم بعد از پایان فیلم های هری پاتر دوباره این جریان ادامه داشته باشه…
موفق باشین…
سلام.
گفتم مطلبتون جدیده شاید بهتر به نظرم توجه کنید هرچند ربطی به این مطلب نداره. یه سوال داشتم:چرا شما فیلم های هری پاترو واسه دانلود نمیذارید؟خواهش میکنم جوابمو بدین
سروش:سایت دمنتور از قوانین کپی رایت پیروی میکنه و به هیچ وجه فعالیت هایی اینچنین انجام نمیده چون مخالف حقوق ناشران هست.
ولی قبلا که میذاشتین
آدم دلش می گیره
چرا این داستان تموم شد ؟! چـــــــــــــــــــــــــــــرا :(
عالی بود ، مخصوصا صحبتای رولینگ درباره اینکه چرا اسم”زامبی” رو انتخاب نکرده ،راست میگه یه کم تکراری می شد.
سروش:البته اون موقع ها زامبی زیاد معروف نشده بود حداقل من نشنیده بودم اون موقع.ولی دوزخی ها خیلی با جبروت تر هست تا زامبی بازهم افرین به ایشون و خانوم اسلامیه.
راستی مترجمش “حسام” امامیه نه “حسن” امامی
سروش:ممنون از تذکرتون.
تشکر
بخدا اگه الان میومدم داستان جدید نبود مانیتورو خورد میکردم
سروش:دوستان آرامش خودتونو حفظ کنین تخصیره رولینگه نه ما :|
اول!