Laura Potter
من متولد1377/12/22 و اهل شهرري هستم.
من از كودكي با توجه به اين كه مادرم عادتم داده بود علاقه ي زيادي به خوندن كتاب داشتم.
وقتي تازه خواندن و نوشتن ياد گرفتم،برادرم شروع به خواندن داستان هاي هري پاتر كرد.
او دائم از هري پاتر تعريف ميكرد.
من هم كه تازه خواندن كتاب رو ياد گرفته بودم مشتاق به خواندن هري شدم.
كتاب هاي آن در زيرزمين خونمون قرار داشت شيشه ي زيرزمين مون ترك خورده بود و وقتي ميخواستم درش را باز كنم دستم را عميق بريدم
و هري پاتر يك يادگاري براي هميشه در دستانم باقي گذاشت.
بعد از آن ماجرا فهميدم سنم براي خواندن كتاب هاي هري پاتر زوده. و 4 سال بعد همه ي كتاب هاي هري پاتر را خواندم.
هري پاتر تحولي عظيم در من ايجاد كرد.
هري پاتر فقط يه كتاب نبود و اين مهم نيست كه ما كه هستيم و كجاي زمين ايستاده ايم مهم اينست كه خون حادوگري در تك تك رك هايمان جاري است و با هري بزرگ شده ايم...
پس عشق جادوییست فراتر از جادوی ولدمورت و مرگ خوارانش پس تا عشق و امیدی هست چه باک از بوسه دیوانه سازان؟
|