Nazgol potter
می دانی...
یک وقت هایی باید...
روی یک تکه کاغذ بنویسی...
تـعطیــل است...
و بچسبانی پشت شیشه ی افـکارت...
باید به خودت استراحت بدهی...
دراز بکشی...
دست هایت را زیر سرت بگذاری...
به آسمان خیره شوی...
و بی خیال ســوت بزنی...
در دلـت بخنــدی به تمام افـکاری که ...
پشت شیشه ی ذهنت صف کشیده اند...
آن وقت با خودت بگویـی...
بگذار منتـظـر بمانند !!!...
|