تاریخ، بهمن ماه سال هزار و سیصد و هفتاد و هفت را برای همیشه به خاطر خواهد سپرد چرا که در این ماه، طفلی در ایران به دنیا آمد که روی پیشانی اش، کلمه ی "نویسنده" حک شده بود؛ و به وضوح بر همگان مبرهن (!) بود که سرنوشت این طفل با نوشتن گره خورده است؛ چرا که هم اکنون که این متن را می نویسد، بیش از چهارده سال است که یک یادگاری به شکل نوک مغز مداد، در کف دست راست او قرار دارد!
وی، از نخستین تابستانی که نوشتن را آموخت، هنر خطیر نوشتن را با نوشتن داستان های تصویری آغاز کرد و سرانجام هنگامی که چهارمین سال تحصیل خودش را می گذراند، به جرگه ی رمان نویسان پیوست.
از وی تا کنون، بیش از چهل داستان کامل و ده ها داستان نا تمام به جای مانده است.
و جالب ترین نکته برای خودش، که در واقع ارزشمندترین چیزی هم هست که درباره ی خودش می داند؛ این که با آنکه تنها پانزده سال دارد، ولی (( نصف بیشتر عمر خود را )) وقف نوشتن کرده است، و چه نعمتی ازین والاتر و بالاتر؟