sajeeee

Avatar photo
sajeeee

تعداد دیدگاه ها: ۴۴۵
تاریخ عضویت: ۳۰ شهریور ۱۳۹۱، ۸:۳۱ ق.ظ
هری پاتر در تهران: هری پاتر بیامد سوی تهران به همراه ماشین از سمت گرگان چو رد شد او ز اطراف دماوند بزد بر همرهین خویش لبخند بگفت بر" ویزلی" و "هرمون گرنجر" و "جن خانگی" با "جان تاجر" سفر کردیم ما اینک به تهران که بر گیریم از اینجا فراوان هری پاتر بدنبال همان "مورت" دو جرعه دوغ را دادی همی قورت "پیر پتی" ی خائن شد یکی موش بزد از زولبیا خوردن دو تا جوش هری دنبال کرد آن موش نامرد ولی افتاد او در چاله با درد هری در جیب خود پولی ندارد برای آرزو غولی ندارد لذا محتاج عابر بانک گشته بسوی آن رود با پای خسته بَرَد او کارت خود را توی دستگاه رسد از سوی دستگاه شیون و آه هری پاتر کمی فارسی بداند چنین او جمله از دستگاه بخواند "به پوزش عرض گرداند در این دم که باشد توی دستگاه اسکناس کم " هری پاتر بشد از بانک چون دور یکی گفتا بلند :هستی مگر کور ؟ چرا پول خودت را ورنداری ؟! مگر بسیار پول و مال داری ؟ هری برگشت با حالی پر از شرم بگفت با لهجه او : آقا دمت گرم هری دارد موبایلی خوش بر و رو که با خود میبرد آن را به هر سو تماسی گر بگیرد او به ناچار شود گوش هری بیچاره ناکار صدای خش خش آن دارد فراوان کد مشهد بگیرد در سراوان اس ام اس میزنی دارد حکایت دهی تبریک بر گیرد سعایت هری پاتر گرفت روزی شماره به دقت با توجه دانه دانه بزد زنگ و یکی گوشی رو برداشت الو گفت او ولی ته لهجه ای داشت هری گفتا به رمز: آی هَو اِ سی دی بگفت از اون طرف : گفتی که کیمدی؟ هری گفتا یواش : هستم ز ققنوس از آن ور گفت یکی : کردی خودت لوس !؟ هری گفتا : بخواهم گفت اسرار یکی دیگر بگفت : باشی تو بیکار!! به زنگی چهار نفر کردند صحبت چنین محفل بباشد خود حکایت
گزارش تخلف

جستجو در سایت

عبارت یا کلمه مورد نظر خود را وارد کنید:

اشتراک خبرنامه

نشانی email خود را وارد کنید:

 


جهت لغو اشتراک خبرنامه، در پایین ایمیل های ارسالی، روی عبارت Unsubscribe کلیک کنید.