اپرا وینفری مجری معروف تلویزیون امریکا و از شخصیت های مطرح دنیا در مصاحبه ای ویژه و اختصاصی با جو رولینگ، نویسنده مجموعه کتاب های هری پاتر، صحبت های بسیار جالب و شنیدنی با هم داشته اند. گفته هایی از رولینگ که تا به حال هیچ جا بیان نشده بود و در این مصاحبه گفته شد.
اپرا گفته که این مصاحبه یکی از شگفت انگیز ترین گفتگوهایی بوده که در این همه مدت انجام داده است. ملاقات با مادر میلیاردری در پس چهره امپراتوری هری پاتر.
جو در مورد شهرت، ازدواج و احتمال نوشتن کتابی دیگر از هری پاتر و بسیاری مسائل دیگر صحبت کرده است.
جو گفت: هری پاتر فقط یک کتاب برای کودکان بود که یک دفعه این گونه معروف شد.
متن مصاحبه همراه با ویدیوهای آن برای دانلود در چندین به روز رسانی در همین مطلب منتشر خواهد شد. این تنها مقدمه ای بود برای به روز رسانی های این مطلب. تا ساعاتی دیگر بخش اول مصاحبه به فارسی همراه با ویدیو برای دانلود در همین خبر قرار خواهد گرفت.
اگر این پست را در Google Reader یا فیدخوان دیگری مشاهده می کنید، توجه داشته باشید که برای خواندن به روز رسانی ها باید به لینک ثابت این خبر سر بزنید.
منتظر باشید…
بخش اول: بعد از تموم شدن کتاب، جوری گریه کردم که سابقه نداشت
در اول برنامه اپرا در مورد موفقیت شگفت انگیز هری پاتر و اینکه چگونه کتابی که برای کودکان نوشته شده بود جهانی شد و از آن فیلم و وسایل پرفروش دیگر ساخته شد توضیح می دهد.
در شروع مصاحبه اپرا می گوید که این اولین بار است که همدیگر را می بینیم و به من گفته اند که نام تو در اصل جوآن رولینگ است، نه جی.کی.رولینگ. جو توضیح می دهد که اول کار، ناشر بریتانیایی خواسته بود نام او را بصورت اختصار بنویسد تا پسرهایی که قصد خرید کتاب را دارند، متوجه نشوند نویسنده ی کتاب زن هست. از آنجایی هم که او نام وسط نداشته، از نام مادربزرگش (کتلین) استفاده کرده و شده جی.کی.رولینگ.
اپرا در مورد زیبایی شهر اسکاتلند صحبت کرد و جو هم حرف او را تایید کرد. سپس از وی پرسید چرا تصمیم گرفت در هتل بلمورال یادگاران مرگ را بنویسد. جو گفت در خانه تمرکز نداشت، بچه هایش آنجا بودند، سگش مدام پارس می کرد و به این نتیجه رسید که باید دنبال مکان ساکت و آرامی برای تمام کردن کتاب بگردد.
اپرا گفت: “من و تو شباهت های زیادی با هم داریم، میدونی که امسال آخرین برنامه اپرا رو دارم اجرا میکنم.” سپس بخش پایانی کتاب یادگاران مرگ را برای جو می خواند. جو در این باره گفت: “پایانش خارقالعاده و عظیم بود، همانند یک مصیبت عظیم بود، اگرچه همواره میدانستم که چنین روزی فرا خواهد رسید، همانند اینکه شما میدانید که روزی تمام کسانی را که به آنها عشق میورزید، از دست خواهید داد ولی هرگز نمیتوانید خود را برای چنین روزی آماده کنید، من حقیقتا شوک بزرگی را پشت سر گذاشتم. اولش خوشحال بودم، بعد گریه کردم… جوری گریه کردم که تا حالا سابقه نداشت. فقط دوبار در زندگیم اینجوری گریه کردم… دفعه اولش مربوط به مرگ مادرم میشد.”
رولینگ گفت: “هفده سال تمام با هری پاتر بودم و حالا تموم شده. باید برای هری عزا میگرفتم.
هنوزم تو ذهنمه. قطعا میتونستم کتاب هشت یا نه رو هم بنویسم… فکر میکنم دیگه تموم شده ولی خدا رو چه دیدید.”
اپرا پرسید از اول میدونستی آخرش چی میشه؟ و جو هم گفت: “اول قصد داشتم آخرین کلمه کتاب “زخم” باشه که بعدا نظرم عوض شد و به “همه چیز خوب بود” تغییرش دادم.”
در مورد فشاری که در مدت انتشار کتاب بر دوش او بود گفت: “در اون زمان باید انکار میکردم که چه فشار بزرگی وجود داره. بعضی وقت ها بود که کم کم حس میکردم دیگه نمیتونم بیشتر از این تحمل کنم.
از مرحله سخت و تاریکی عبور کردم و یه جورایی شبیه بیتل ها شده بودم.”
او در مورد لحظه ای که برای اولین بار متوجه موفقیت عظیم مجموعه شد گفت در هنگامی که تور کتاب دوم را در ایالات متحده در کتابفروشی بارنز و نوبل داشتند، بیش از دو هزار جلد کتاب امضا کرد و صف عظیم طرفداران که تا بیرون درها صف بسته بودند او را دچار شوک کرده بود.
– دانلود ویدیو بخش اول مصاحبه (فرمت: 3gp – حجم: ۴.۳۳ مگ – مدت: ۹ دقیقه و ۱۸ ثانیه)
بخش دوم (به روز رسانی ۳)
اپرا به جو گفت: “جالب نیست که در خود کتاب سنگ جادو، به شوهرخاله ی هری گفت میشه یه روزی میرسه که همه بچه های دنیا اسم هری پاتر رو خواهند شناخت. خودت همچین حسی میزدی؟” و رولینگ هم گفت: “لحظه ای بود که ناگهان چیزی به ذهنم خطور کرد، انگار صدای کس دیگه ای رو تو ذهنم میشنیدم که این صدا میگفت سخت ترین مرحله کار اینه که کتاب منتشر بشه، اما وقتی که منتشر شد، خیلی سر و صدا میکنه. و این دقیقا اتفاقی بود که افتاد.”
جو گفت: “از تنها چیزی که تو این دنیا در مورد زندگی خودم مطمئن هستم، اینه که میتونم قصه بگم. از ۵ یا ۶ ساله که بودم دوست داشتم نویسنده بشم.”
او گفت که تا قبل از هری پاتر واقعا هیچ چیز خوبی برای نوشتن پیدا نکرده بود. اپرا از او پرسید آیا باز هم به نویسندگی ادامه خواهی داد؟ و جوآن هم گفت: “اوه، مسلما. من نمیتونم دست از نوشتن بردارم. شاید بتونین دستام رو ببندین احتمالا، اما برای سلامت ذهنیم مجبورم که به نوشتن ادامه بدم. من به نویسندگی نیاز دارم. عاشقشم.”
او سپس در مورد اینکه ایده ی هری پاتر چطور به ذهنش خطور کرد صحبت کرد. گفت که در قطاری که از منچستر به لندن میرفت تاخیری بوجود آمد و ناگهان در آنجا تمام این ایده ها به ذهنش بمباران شد و هیچ قلم و کاغذی نداشت که این چیزها را یادداشت کند و تا به حال در زندگیش تا این اندازه هیجان زده نشده بود.
اپرا گفت یکی از بزرگترین چیزهایی که مجموعه هری پاتر به دنیا عرضه کرد آزادی استفاده از قوه ی تخیل بود.
در نیمه دوم این گفتگو، اپرا در مورد عکس العمل افراد مذهبی به کتاب هایش از او سوال کرد. جو گفت: “من هیچ عقیده و باوری رو نخواستم در کتاب هام تحمیل کنم. اگر چه فضاهای زیادی با محوریت مسیحیت در کتاب ها به خصوص یادگاران مرگ وجود داره. فضای کتاب اشاره ای بود به سیستم اعتقادی که خودم در اون رشد کرده بودم. اگر منتقدین دارن در مورد فضای تیره و مسائل ترسناک این کتاب انتقاد میکنن، فکر میکنم درسته که باید به والدین این حق رو داد که بگن به درد سن و سال بچه من نمیخوره، یا اینکه باید در موردش با هم صحبت کنن یا اینکه کتاب رو با همدیگه بخونن. خب این خیلی خوب هست و حرف کاملا صحیحی هست اما اینکه میگن در مورد جادو و جادوگری نباید صحبت کنی مزخرف محض هست.” او در ادامه گفت که به این باور است که در آینده کتاب های بیشتری در مورد جادو و جادوگری نوشته خواهند شد. جو گفت من نمیگم جادو و جادوگری واقعیت دارد اما بخشی از تاریخ ما است.
– دانلود ویدیو بخش دوم مصاحبه (فرمت: 3gp – حجم: ۳.۰۱ مگ – مدت: ۶ دقیقه و ۱۹ ثانیه)
منتظر بخش بعدی این مصاحبه باشید…